«علوم پایه» را دریابیم...!
وضعیت رشتههای علوم پایه در ایران خوب نیست. این خلاصه صحبتهای سیاستگذاران و استادان و دانشجویان حوزه علوم پایه در چند سال اخیر است. برای این ادعا، دلایل مختلفی آورده شده است و حالا امروز، آمارها و هشدارهای متخصصان، زنگ خطر را به صدا درآورده است. علت بیرغبتی به علوم پایه چیست و چرا بیتوجهی به آن، آسیبزننده خواهد بود؟
براساس تعاریف، علوم پایه یا علوم بنیادی به مجموعه علومی گفته میشود که با هدف روش علمی برای بهبود نظریههای علمی برای درک بهتر یا پیشبینی طبیعی یا سایر پدیدهها است. این علوم به بررسی بنیادین پدیدهها یا بررسی ماهیت، قوانین و روابط حاکم بین آنها میپردازند؛ بنابراین میتوان از این تعریف نتیجه گرفت که هرچه سرمایهگذاری بر روی علوم پایه بیشتر باشد، در حوزههای کاربردی شاهد پیشرفتهای گستردهتری خواهیم بود.
علوم پایه، همانطور که از نامش پیداست، ریشه دانشی به حساب میآید که جنبههای کاربردی آن با زندگی روزمره ما سروکار دارد. از مهندسی ماشینی که هر روز با آن رفت و آمد میکنیم تا تشخیص و درمان بیماری و سیاستگذاریهای اقتصادی و اجتماعی که همه جوانب زندگیمان را متاثر میکنند.
حالا در زمانهای که کشورهای توسعهیافته، مرزهای علم را به کمک پیشرفتهای چشمگیر تحقیقاتی درنوردیدهاند، در جامعهای زندگی میکنیم که تمایل به انتخاب رشته ریاضی در دبیرستان به کمترین میزان خود رسیده و رشتههایی مانند شیمی، زیستشناسی، فیزیک، ریاضیات و کاربردها با مازاد ظرفیت روبهرو هستند.
وضعیت برای ریاضیات، دشوارتر از سایر رشتهها است، چه از لحاظ اقبال عمومی و چه موقعیتهای شغلی مناسب آن. اساتید ریاضیات هم مدتهاست کاهش اقبال دانشآموزان به انتخاب رشته ریاضی و علل آن را تبیین کردهاند.
از انتخاب رشته که بگذریم، اغلب دانشجویان این رشته هم که رشته تحصیلی آنها از سالها پیش با عنوان «ریاضیات و کاربردها» در دفترچه انتخاب رشته قرار دارد، سخن مشترکی دارند: «برای ریاضیات کار مناسب وجود ندارد.»
برخی از اساتید دانشگاه و فارغالتحصیلان رشته ریاضی هم معتقدند، سیاستگذاریها هم علیه ریاضیخواندهها عمل کرده است. در سالهای گذشته، یکی از جدیترین مقاصد شغلی برای بخش قابل توجهی از دانشآموختگان ریاضیات، تدریس ریاضی در مدارس بود؛ اما حالا آموزش و پرورش نیاز خود به معلم ریاضی را از دانشگاه فرهنگیان و فارغالتحصیلان رشته آموزش ریاضی رفع میکند.
همین مسائل باعث میشود که بخش قابل توجهی از این دانشجویان که هر سال بدون علاقه و شناخت لازم، رشته ریاضی را انتخاب میکنند، برای کارشناسی ارشد به رشتههای دیگری روی بیاورند.
یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد ریاضیات، که مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضیات و کاربردها گرفته است، از دلایل انتخاب رشته ریاضیات چنین میگوید: «وقتی که دانشآموز پیشدانشگاهی بودم، بیشتر به رشتههایی مثل کامپیوتر فکر میکردم، ولی رتبهام جوری نبود که دانشگاههای دولتی تهران قبول شوم. تا حدی به ریاضیات هم علاقه داشتم، در نتیجه ریاضی را انتخاب کردم که اگر شد، بعداً به کامپیوتر تغییر رشته بدهم.»
وی معتقد است، به کار پژوهشی در ایران اهمیت داده نمیشود و همه به نوعی در حال فرار از مباحث محض هستند: «وقتی برای کارشناسی ارشد، رشته دشواری مانند ریاضی محض میخوانی که نه آزمایشگاه دارد نه ملموس است و نه مباحث آن به سادگی قابل فهم است، نهایتاً پیشرفت اجتماعی و شغلی برای دانشجو ندارد. در دانشگاهها، استادان سعی میکنند مباحث را به سمت یادگیری ماشین ببرند و واضح میگویند اگر در بخش محض باشیم، کاربردی ندارد.»
نامبرده در مورد مهمترین دغدغهاش در طول تحصیل در رشته ریاضیات میگوید: «به عنوان یک دانشجوی علوم پایه، جدیترین دغدغه من این است که یافتن کار مناسب و مرتبط بعد از تحصیل بسیار سخت است. در تمام طول تحصیل نگران این هستیم که بعد از فارغالتحصیلی به دنبال چه کاری باشیم.»
درخصوص فیزیک و ریاضیات، با وجود کاربرد گسترده و اهمیت این رشتهها در حوزههای مختلف، گروهی از متخصصان علت بیتوجهی به این رشتهها را آموزش نادرست و کنکور میدانند. آنها معتقدند، سیر نزولی انگیزه دانشآموزان و دانشجویان از جایی شروع شد که هدف از یادگیری، چند تست درست در کنکور شد، نه فهم اصولی دروس.
بازار کار و یافتن موقعیت شغلی مناسب شاید آنقدر که برای دانشجویان رشتههای ریاضیات و فیزیک دشوار هست، برای فارغالتحصیلان رشتههایی چون زیستشناسی و شیمی سخت نباشد؛ هرچند آنها هم گلایههایی دارند و معتقدند تحریمها، روند دسترسی به ابزار و مواد را برایشان سخت کرده است.
یکی دیگر از دانشجویان که به تازگی از رشته شیمی فارغالتحصیل شده است، میگوید: «بازار کار شیمی در همه جای دنیا خوب است، اما درحال حاضر اینجا بیگاری است. اکثر شرکتهایی که نیرو میگیرند، با توجه به حساسیتکاری که ممکن است داشته باشند و نیروی متخصصی که میگیرند، دستمزد پایینی پیشنهاد میدهند. بازار کار وسیع است، اما صرفه اقتصادی ندارد. هر جایی که برویم، بالاترین حقوق پیشنهادی پنج میلیون و نهصد هزار تومان است، اما میزان حقوق برای رشته شیمی که با مواد خطرناک سروکار داریم، اصلاً موجه نیست. شرکتهای بسیاری میشناسم که به دنبال نیرو هستند و دانشجویان تازه فارغالتحصیل زیادی هم میشناسم که به دلیل پایین بودن دستمزدها، در این رشته کار نمیکنند.»
وی که به دلیل علاقه به داروسازی، رشته شیمی را انتخاب کرده است، کافی نبودن حضور و فعالیت در آزمایشگاه را بزرگترین مشکل آموزش رشته شیمی در دوره کارشناسی میداند و میگوید: «یکی از بزرگترین دغدغههایی که هم من و هم بقیه دانشجوها داشتیم، تجربی نبودن آموختهها بود. مثلاً واحدی را انتخاب میکردیم که آزمایشگاه داشت، اما به نظرم با توجه به سیستم آموزشی الان، آزمایشگاهی که موجود بود، کفایت نمیکرد. شیمی رشتهای بسیار عملی است و تا زمانی که تئوریها در عمل دیده نشوند، به خوبی یاد گرفته نمیشوند. این مشکلی بود که ما در دوره کارشناسی داشتیم. در مقطع کارشناسیارشد هم مشکلی که با آن به طور گسترده روبهرو بودیم، کمبود امکانات بود. دستگاهها بهروز نبودند و مواد زیادی خارج از دسترس ما بود. نهایتاً برای ما مهم بود که کاری را که در آزمایشگاه انجام میدهیم به صنعت برسانیم، اما واضح است که وقتی در تجهیزات و فراهم کردن مواد مشکل داریم، به هدف نهایی هم نمیرسیم.»
بهره نبردن از فارغالتحصیلان علوم پایه در موقعیتهای شغلی مناسب، فقط یکی از دلایل موردِ اقبال واقعنشدن این رشتهها توسط متقاضیان تحصیل در دانشگاهها است. برخی معتقدند، نیاز به متخصصان علوم پایه متناسب با ظرفیت اختصاصیافته به آنها در دانشگاهها نیست.
مشکلات رشتههای علوم پایه چندان عمیق شده که حل آنها، باید از ریشههای آموزش و مقطع تحصیلی ابتدایی آغاز شود. تغییر شیوههای آموزش به گونهای که دانشآموزان از همان سالهای ابتدای تحصیل، اهمیت دروسی مانند ریاضی را بدانند و از آموختن آن لذت ببرند، فرآیندی است که علاوهبر آموزش و پرورش، به اراده نهادهایی همچون خانه ریاضیات هم نیاز دارد. در مقاطع تحصیلی بالاتر که مسئله یافتن شغل پس از دوران تحصیل مطرح میشود، اعمال تغییرات بنیادینی از سوی آموزش عالی نیاز است که عرضه و تقاضای بازار کار را به متخصصان علوم پایه متناسب کند تا بدبینی دانشآموزان نسبت به آینده شغلی این رشتهها از بین برود.
طبق مصوبه سازمان علمی و فرهنگی یونسکو، سال ۲۰۲۲ میلادی به عنوان «سال بینالمللی علوم پایه برای پیشرفت پایدار» نامگذاری شده است. در این راستا، ایران هم اقدام به تأسیس «ستاد ملی سال بینالمللی علوم پایه برای پیشرفت پایدار» کرده است.
به نقل از ایسنا؛ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی و اﺟﺮای روﯾﺪادﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺳﺎل ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ؛ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻣﺸﮑﻼت ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ در ﮐﺸﻮر؛ اﺟﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺗﺮوﯾﺠﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر آﺷﻨﺎﯾﯽ ﻣﺮدم و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎ ﻣﻔﺎﺧﺮ ﮐﺸﻮر در ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ؛ اﺟﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺗﺮوﯾﺠﯽ ﺑﺎ ﻫﺪف ﻧﺸﺎن دادن اﻫﻤﯿﺖ و ﺟﺎﯾﮕﺎه ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ ﺑﺮای ﺟﺎﻣﻌﻪ؛ ﺣﻤﺎﯾﺖ و ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﻋﻠﻤﯽ از داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن و ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ؛ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻇﺮﻓﯿﺖﻫﺎی ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﻬﺮهﺑﺮداری در راﺳﺘﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ در ﮐﺸﻮر؛ ﺗﻮﺳﻌﻪ روشﻫﺎی ﻧﻮﯾﻦ آﻣﻮزﺷﯽ در ﺣﻮزه ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ، از مهمترین اهداف برنامههای ستاد ملی سال بینالمللی علوم پایه برای پیشرفت پایدار است. امید است این زمان یکساله، فرصت مغتنمی برای شناسایی و رفع مشکلات علوم پایه کشور باشد.