اخبار ویژه
شکست در مذاکرات برجام بخشی از بحران جهانی قدرت آمریکاست
روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال هشدار داد: در چالش شکست مذاکرات هستهای با ایران، زمان به نفع جو بایدن نیست چرا که موقعیت بینالمللی آمریکا تضعیف و بیثبات شده و فروپاشی قریبالوقوع توافق، بخشی از بحران جهانی قدرت آمریکاست.
این روزنامه با اشاره به بن بست مذاکرات احیای برجام نوشت: گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اخیرا گفت برنامه هستهای ایران به پیش میرود. خوشبینترین افراد در واشنگتن هم ناامید هستند. به تعبیر راب مالی، مذاکرهکننده ارشد، نمیتوان جسد مرده را زنده کرد. توافق برجام به مشکل خورده است. از زمانی که ترامپ، آمریکا را از توافق مهارکننده برنامه هستهای ایران خارج کرد، برجام حالت نه مرده و نه زنده، را داشته که در جعبهای در بسته است. اما اکنون نادیده گرفتن بوی تعفن جعبه سختتر شده است.
ایران منصرف نشد و با خوشحالی زمان خریده و برنامه هستهای خود را پیش میبرد. یکی از دلایلی که آمریکا اجازه میدهد مذاکرات طولانی ادامه پیدا کند، پیامدهای نامطلوب شکست آن است. پایان توافق تقریباً قطعا دولت بایدن را مجبور خواهد کرد که بین پذیرش ایران هستهای و آغاز مقابله که احتمالاً به جنگی دیگر در منطقه میانجامد، یکی را برگزیند و هر دومستلزم تهدیدها و هزینههای گسترده و غیر قابل پیشبینی بزرگ است. اجتناب از این انتخاب بد، هدف عمده دولت بایدن است.
متأسفانه، زمان به نفع بایدن نیست. مذاکرات به سمت شکست پیش رفت چرا که موقعیت بینالمللی آمریکا ضعیفتر شده و فروپاشی قریبالوقوع توافق، بخشی از بحران جهانی قدرت آمریکاست. در شرایطی که موشکهای روسیه بر اودسا میبارند و چین تهدید کرده رفتن نانسی پلوسی، رئیسمجلس نمایندگان آمریکا به تایوان عواقب عظیمی در پی خواهد داشت، دولت بایدن با شرایط بینالمللی به مراتب سختتری از حد انتظار و آمادگی دست بهگریبان است.
آمریکا باید تکاپوی هستهای ایران را در چارچوب جهانی ببیند. مخالفان ما امیدوارند که بحرانهای ژئوپلیتیکی همزمان در اروپا، خاورمیانه و شرق آسیا، آمریکای مات و خسته را منفعل کند. همانطور که پیامدهای اقتصادی این بحرانها در اقتصاد ایالات متحده و جهان موج میزند، مخالفان ما امیدوارند انسجام آمریکا در داخل و اتحاد خارجی با افزایش تهدیدها تضعیف شود. برای جلوگیری از این، تیم بایدن باید حس بازدارندگی و احتیاط را به دشمنانی برگرداند که از موفقیتهای طولانی برخوردار بودهاند.
اگر آمریکا بخواهد پاسخی مؤثر به این ترکیب تهدیدهای استراتژیک فراهم کند، رهبران ما باید فراتر از بازی سرزنش و متهم کردن بر سر برجام رفتار کنند. جمهوریخواهان به درستی میتوانند مدعی شوند تصمیم اوباما برای امضای چیزی با این حد از پیامدهای بحثبرانگیز، بدون حمایت دو حزب و تصویب یک معاهده در سنا، اشتباهی تاریخی بود. دموکراتها نیز میتوانند منطقا بگویند خروج یکجانبه ترامپ همه چیز را بدتر کرد. اما اکنون مسئله این نیست که در سال 2015 یا 2018 حق با که بود؟
بایدن بارها گفته که دادن اجازه ساخت سلاح هستهای به ایران، یک گزینه نیست. اگر دولت او نتواند این مرز را حفظ کند، عواقب آن برای قدرت آمریکا در خاورمیانه و در سطح جهان عمیق و شاید غیرقابل برگشت باشد. اگر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران حمله کند و خود را در باتلاق دیگری در خاورمیانه ببیند، تأثیرات آن در داخل و خارج نیز وحشتناک خواهد بود. چین و روسیه از مشغلههای آمریکا در خاورمیانه برای ایجاد مشکل در جاهای دیگر سوءاستفاده خواهند کرد و افکار عمومی ایالات متحده بیشتر دو قطبی خواهد شد. تعداداندکی از رؤسای جمهور با انتخابهای به این دشواری مواجه بودهاند. قابل درک است که دولت بایدن، تصمیم نهایی را برای مدت طولانی به تعویقانداخته، اما با تشدید بوی تعفن گربه مرده، بایدن به بزرگترین آزمون دوران حرفهای خود نزدیک میشود.
تورم ترکیه در پاییز به 90 درصد خواهد رسید
نظرسنجیهای مربوط به تورم ترکیه که میانگینی از پیشبینی ۱۰ موسسه از این شاخص اقتصادی است، بیانگر تورم ۸۱درصدی در ماه ژوئیه است.اما ممکن است نرخ تورم در پاییز سال جاری به ۹۰درصد برسد.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، جهش تورم ترکیه از سال گذشته آغاز شد و عواملی مانند جنگ روسیه و اوکراین و افزایش قیمت سوخت و مواد غذایی به این تورم دامن زد. با وجود آنکه این کشور تورم مزمن تاریخی خود را با انجام اصلاحات اقتصادی در دهههای گذشته از میان برده بود، سیاستهای کاهش نرخ بهره بار دیگر موجب شد تورم این کشور به نقاط تاریخی خود برسد.
نظرسنجی رویترز در روز جمعه بیانگر آن است که انتظار میرود تورم ترکیه در ماه ژوئیه به عدد ۸۱درصد نزدیک شده اما تا پایان سال ۲۰۲۲ روند کاهشی به خود گرفته و می تواند به ۷۰درصد برسد. دلیل اصلی این افزایش تورم نیز این است که هزینههای انرژی و کالا در ماههای گذشته به صورت جهانی رو به افزایش بوده و این مساله به همراه کاهش ارزش لیر موجب افزایش قیمتها میشود. این عدد میانگینی از پیشبینی ۱۰ موسسه از تورم این کشور است. روند افزایشی تورم ترکیه از ابتدای پاییز گذشته آغاز شد. در واقع در زمانی که نرخ بهره به خواست رئیسجمهور این کشور، رجب طیب اردوغان، از ۱۹درصد به ۱۴درصد کاهش یافت افزایش تورم آغاز شد. پیش از آغاز موج تورم جهانی، به دلیل سیاستهای اقتصاد کلان خود اسیر گرداب تورم شد.
دولت ترکیه گفته است که تورم حال حاضر با برنامههای اقتصادی جدید کاهش خواهد یافت. در واقع این برنامهها تقویت تولید و صادرات در این کشور را در اولویت قرار داده و هدف اصلی آن دستیابی به مازاد حساب جاری است. اردوغان در همین مورد گفته است انتظار دارد که تورم از فوریه تا مارس سال آینده به سطوح مناسبی کاهش پیدا کند. این در حالی است که ارائههای ۳ماهه بانک مرکزی ترکیه نشان میدهد محدوده تخمینی تورم سالانه در پاییز امسال و پیش از کاهش موردنظر به نزدیک ۹۰درصد خواهد رسید. نکته قابلتوجه در مورد آمار مربوط به تورم ترکیه آن است که با وجود بالا بودن عدد تورم مربوط به ترکیه، مردم معتقدند که میزان تورم واقعی بیش از آن است. کارشناسان معتقدند دلیل اصلی این مساله این است که عدد تورم اعلامشده، میانگینی از تورم موجود در کشور موردنظر است و تفاوت سبد مصرفی هر خانوار موجب میشود تورمی که مردم احساس میکنند با اعداد اعلام شده متفاوت است.
رکورد پایینترین درآمد نفتی برای دولت روحانی است نه رئیسی
عضو شورای سیاستگذاری منحل شده اصلاحطلبان گفت: اینکه دولت میگوید «باید تکیه ما به داخل باشد»، معنایش این است که چون نمیگذارند نفت بفروشیم بنابراین درآمد نفتی نخواهیم داشت و کسری درآمد دولت را از افزایش مالیات، تورم و گرانی تأمین میکنیم.
علی صوفی در گفتوگو با نامه نیوز، سخنان سیدابراهیم رئیسی درباره بیاثرسازی تحریمها را یک نوع همدلی و همراهی با روسیه خواند(!) و افزود: آقای پوتین یک سفری به ایران داشت و بعد آقای رئیسی چنین اظهاراتی کرد، معنای حرفش هم این است که « مثل روسیه که در مقابل تحریمها مقاومت میکند و مذاکرهای هم در کارش نیست، ما نیز از مذاکره گذشتیم و همان مقاومت را در پیش میگیریم».
وی افزود: در واقع میخواهند از نظر روانی ایران را در کنار روسیه قرار دهند و فکر میکنند با این کار مردم ایران هم از نظر روانی تحریمها را راحتتر میپذیرند چون میگویند «الان فقط ما نیستیم که تحت تحریم هستیم و روسیه هم در چنین وضعیتی قرار دارد.» بنابراین آرامش پیدا میکنند.
وی ادامه داد: «الان دولت دست در جیب مردم کرده است. اینکه دولت میگوید «باید تکیه ما به داخل باشد» معنایش این است که چون نمیگذارند نفت بفروشیم بنابراین درآمد نفتی نخواهیم داشت و کسری درآمد دولت را از افزایش مالیات، تورم و گرانی تأمین میکنیم. این آقایان آنقدر دارند در این ناکارآمدی خودشان دست و پا میزنند که به چنین حرفهای بیمبنایی متوسل میشوند».
گزافه گویی سخیف این فعال سیاست باز، در حالی است که اولا درآمدهای نفتی نه در دولت رئیسی بلکه در دولت برجام و دیگر هیچ، به پایینترین حد رسید تا جایی که نوبخت رئیسسازمان برنامه و بودجه روحانی میگفت حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم. اتفاقا تعبیر دست کردن در جیب مردم اگر مصداقی هم داشته باشد، در مورد عملکرد دولت روحانی نسبت به بازار بورس و... نمود پیدا میکند.
ثانیا معنای تکیه به توانمندی داخلی، به مفهوم حمایت از تولید و صادرات نفتی، در کنار اخذ مالیات از کسانی است که درآمدهای انبوه و رانتی دارند اما از پرداخت مالیات فرار میکنند. البته لازمه این امر، تدارک زیرساختهای شفافیت ساز مانند سامانه جامع تجارت و سامانه جامع املاک و... است که متاسفانه در دولت مدعی تدبیر اجرایی نشد.
ثالثا منطق مقاومت در برابر تحریمها و تکیه بر توانمندی داخلی (به جای گدایی و التماس و گستاخ کردن طرف بدعهد غربی) منطق امروز و دیروز نیست که با بیسوادی و سیاسی کاری، به سفر پوتین به ایران ربط داده شود. در مقابل باید پرسید شماها که خلاف این ادبیات عقلانی را -در حد تملق و التماس و گدایی غرب- در پیش گرفته بودید، از دو برابر کردن تحریمها و بر جا گذاشتن رکوردهای بیسابقه تورمی، چه میراث دیگری بر جا نهادید؟
این نکته هم گفتنی است که در دولت جدید با وجود میراثهای خسارتبار دولت قبل و بدون برجام و FATF فروش نفت ایران چهل درصد افزایش یافته و صادرات نفتی و تجارت منطقهای هم رونق گرفته است.
شما نبودید که میگفتید 200 میلیارد دلار سرمایه جذب میکنید؟!
روزنامه زنجیرهای که در دولت روحانی ادعا میکرد 200 میلیارد دلار سرمایه خارجی پس از توافق هستهای جذب کشور خواهد شد، حالا میگوید میزان پایین سرمایهگذاری خارجی حتی جبران استهلاک را هم نمیکند.
روزنامه اعتماد مینویسد: «يكي از مهمترين مشكلات كشور در حوزه اقتصاد پايين بودن سرمايهگذاري است. در واقع چند سال است كه ميزان سرمايهگذاري حتي جبران استهلاك را نميكند، اين بدان معنا است كه ظرفيت توليد كشور هر روز در حال كاهش است و به تبع آن درآمد مردم و اشتغال رو به كمتر ميرود. براي نمونه اينكه نسبت به سال گذشته يك صد هزار شغل كمتر شده است يك وضعيت اضطراري است و ريشه اصلي آن نيز كمبود سرمايهگذاري است. سرمايهگذاري از سه طريق انجام ميشود. دولت، بخش خصوصي و خارج. در ايران دولت هميشه نقش مهمي در سرمايهگذاري داشته است اين، به علت درآمدهاي نفتي بوده. اكنون سالهاست كه فاقد اين ويژگي است.
ورود سرمايهگذاري خارجي نيز به دليل وضعيت روابط خارجي كشور عملا غير ممكن شده است و اين در حالي است كه صنعت نفت و گاز ايران حمل و نقل و ساير زيرساختهاي كشور بهشدت نيازمند سرمايهگذاري است و اگر انجام نشود، راندمان بهرهبرداري از منابع انرژي كم و كمتر خواهد شد. بالاخره بخش خصوصي منبع ديگر است و به نظر ميرسد كه عامل اصلي سرمايهگذاري در كشور هستند، پس چرا آنان به جاي سرمايهگذاري منابع مالي خود را يا خارج ميكنند يا در اموري غير از توليد، مثل ارز، طلا و مسكن نگهداري ميكنند؟ اطلاع دارم كه دولت محترم متوجه اين نقطه ضعف شده است و ميكوشد كه سرمايهگذاران را تشويق به سرمايهگذاري كند و از همه افرادي كه با آنان روابطي دارند، ميخواهد كه سرمايهگذاران را تشويق به سرمايهگذاري كنند. ولي اين كار نتيجه ندارد. چرا؟ براي اينكه سرمايهگذاران براساس توصيه و نصيحت من و شما و ديگران عمل نميكنند، آنان به واقعيتها نگاه ميكنند. چند عامل وجود دارد كه براي صاحبان سرمايه مهم است كه فقط به دو مورد آنها اشاره ميكنم. اولين آن امنيت حقوق مالكيت است. واقعا اگر كسي سرمايهاي داشته باشد، حاضر است آن را در ايران سرمايهگذاري كند؟ ريسك از ميان رفتن سرمايهاش چقدر است؟ شايد دولت بگويد كه صددرصد تضمين شده است. ولي اينچنين نيست. نمونه؟ هنگامي كه يك گروه فعال فرهنگي مجوز برگزاري يك كنسرت را با هزار بدبختي ميگيرد، هزينه سالن را پيشاپيش پرداخت ميكند، مردم هم بليت ميخرند و با زحمت زياد برنامهريزي كرده و كنسرت برگزار ميشود، سپس در ميان كار يك نفر به نام حراست وارد ميشود و آن را لغو ميكند. اين يعني مالكيت امنيت ندارد. يعني حكومت مقتدر نيست.
پيام اين رفتارها به هر سرمايهگذاري روشن است، ريسك سرمايهگذاري بالاست؛ احتياط كنيد. گمان نكنيد كه اين كنسرت است ربطي به ساخت كارخانه ندارد. همه اينها مالكيت است. كسي كه كنسرت را خودسرانه به هم بزند به طريق اولي اگر بخواهد، ميتواند صاحب كارخانه را زمينگير كند.
یادآور میشود روزنامههای زنجیرهای غربگرا سالهای 93 و 94 برای جا انداختن توافق با آمریکا ادعا میکردند که در صورت کوتاه آمدن و توافق با آمریکا، 150 میلیارد دلار دارایی بلوکه شده ایران آزاد میشود و همزمان 200 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب اقتصاد کشور خواهد شد. آنها همچنین پس از اجرای برجام مدعی ترافیک سرمایهگذاران خارجی بخش نفت در وزارت نفت و همچنین خرید 20 هواپیما از ایرباس و بویینگ شدند. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ گفته شد بیش از 7-8 میلیارد دلار درآمد بلوکه شده ایران آزاد نمیشود. 4-5 میلیارد دلار بیشتر هم سرمایه خارجی جذب نشد، چرا که طبق مصوبه کنگره (پذیرفته شدن از سوی دولت روحانی)، شرط ادامه تعلیق تحریمها، تأیید هر 4 ماه یک بار آن از سوی کنگره بود و بنابراین سرمایهگذار خارجی اصلاً جرأت نمیکرد قرارداد سرمایهگذاری امضا کند. در عین حال دولت اوباما تحریمهای ویزایی را خلاف برجام اعمال کرد که سرمایهگذاران خارجی را از سفر ایران منع میکرد. تنها قرارداد منعقده با توتال بود که آن هم صرفاً به دستبرد اطلاعات سری پارس جنوبی توسط این شرکت کلاهبردار محدود شد. در حوزه خرید هواپیماها بیش از 10-12 هواپیما خریداری نشد که برخی از آنها هم ظرف 2-3 سال زمینگیر شد.
در حوزه سیاستگذاری نیز دولت روحانی، اولاً درآمدهای نفتی را خرج واردات بیرویه برای ظاهرسازی بازار کرد و از سرمایهگذاری مولد دریغ کرد. و ثانیاً با تقویت واردات و کوتاهی در مواجهه با برجام، عملاً تولید را خسارتبار و دلالی را سودآفرین کرد. بنابراین طبیعی بود که در حوزه سرمایههای داخلی نیز سرمایهگذاری مولد اتفاق نیفتد.
با این همه عجیب است که عباس عبدی نویسنده تحلیل روزنامه اعتماد، همه آن انحرافات زیرساختی را کتمان میکند و به موضوع فلان کنسرت، به عنوان عامل ضدسرمایهگذاری میپردازد؛ انگار که شرط ضمن عقد سرمایهگذاری، امکان برگزاری فلان یا بهمان کنسرت است!!