آن سگ بيگناه آمريكايي!(نکته)
۱- دوازده سال قبل (مهر ۱۳۸۹) لطیفهای برگرفته از یک واقعیت در نیویورک روي خروجي يكي از سايتهاي اينترنتي قرار گرفته و در فاصلهاي كمتر از 36 ساعت به پربينندهترين مطلب با ميليونها مراجعهكننده تبديل شده بود. شمار فراواني از چند ميليون كاربر آمريكايي كه اين لطيفه را مشاهده كرده بودند در بخش نظر كاربران -COMMENTS- از آن با عناويني نظير «بهترين»، «گوياترين» و «لطيفهاي برگرفته از يك واقعيت تلخ» ياد كردهاند... پیش از این ترجمه فارسي اين لطيفه پرسروصدا را در صدر یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودیم و امروز هم تکرار آن را بیمناسبت نمیدانیم. بخوانید!
«مردي در پارك مركزي شهر نيويورك مشغول قدم زدن بود كه ناگهان متوجه ميشود يك سگهار به دختربچهاي حمله كرده و قصد دريدن او را دارد. مرد، با عجله خودش را به آنها كه چند ده متر آن طرفتر بودند، ميرساند و با سگ درگير ميشود، بعد از مدتي كشمكش و در حالي كه چند تكه از لباسش پاره شده بود، سگ را ميكشد و دختربچه را نجات ميدهد.
مردمي كه در آن حوالي پرسه ميزدند و با شنيدن صداي گريه آميخته به التماس دخترك و غرش سگ هار و دخالت آن مرد در اطراف آنها حلقه زده بودند، بعد از مشاهده فداكاري مرد و پايان خوش ماجرا، براي مرد فداكار هورا ميكشند. پليس وارد صحنه ميشود، دست مرد فداكار را به نشانه پيروزي بر سگهار بلند ميكند و به او ميگويد «هي، تو واقعا يك قهرماني و نشانه انساندوستي و شجاعت مردم نيويورك.» مرد ضمن تشكر ميگويد؛ اما، من اهل نيويورك نيستم و پليس ميگويد؛
«چه فرقي ميكند، فردا روزنامهها مينويسند يكآمريكاييقهرمان دختربچه بيپناهي را از چنگال يك سگ درنده و هار نجات داد. تو قهرمان و باعث افتخار همه مردم آمريكا هستي و فردا رسانههاي آمريكايي با تيترهاي درشت و پخش كليپهاي تلويزيوني داستان فداكاري تو را در صدر اخبار خود قرار ميدهند.» مرد، سري به علامت نفي تكان ميدهد و ميگويد؛ «ولي، من آمريكايي نيستم» و پليس ميپرسد؛
«پس تو كجايي هستي؟!» و مرد پاسخ مي دهد؛ «من ايراني هستم».
فرداي آن روز، تمامي روزنامهها و شبكههاي راديویی و تلويزيوني آمريكا در صدر اخبار خود اعلام ميكنند؛
«يك مسلمان تندروي ايراني، سگ بيگناه آمريكايي را كشت»!
حالا نگاهی هرچند گذرا به برخی از خبرها که در رسانههای فارسیزبان تحت مدیریت آمریکا و متحدانش اداره میشوند بیندازید و بازنشر همان خبرها از سوی پادوهای داخلی آنها را ببینید!
۲- یک شبکه تلویزیونی که تحت نظر مستقیم سرویس خارجی سازمان اطلاعات انگلیس MI6 قرار دارد و از سوی یک گروه بهائی اداره میشود، در گزارشی از ایران، ضمن دهها خبر دروغ میگوید دوستان ما از ایران خبر دادهاند که «نهادهای وابسته به حاکمیت بیش از ۱۷۰۰ قلاده سگ را در دماوند قتل عام(!) کردهاند»!
و در ادامه همان گزارش از سفر پاپ به کانادا خبر میدهد و میگوید «پاپ در این سفر از بدرفتاری گردانندگان یک کلیسا نسبت به بومیان کانادا ابراز تاسف کرد»! و اما، اصل ماجرا؛
۳- سرپرست اداره محیط زیست شهرستان دماوند ضمن تکذیب این خبر که قبل از شبکه بهائیها، توسط یکی از پادوهای داخلی آنها مطرح شده بود، میگوید اصلاً امکان کشتار این تعداد سگ وجود ندارد. سگهای ولگرد عقیم شدهاند و بعد از تزریق واکسن، درون پناهگاه گندک نگهداری میشوند و هر خبرنگاری میتواند از پناهگاه بازدید کند.
حالا به ماجرای سفر پاپ توجه کنید؛ گزارش رسانههای غربی حاکی از آن است که «سفر پاپ فرانسیس به کانادا در حالی صورت گرفت که تقریبا یک سال از اولین کشف بزرگ یک گور دستهجمعی کودکان بومی در کانادا میگذرد. اولینبار، دستکم جسد ۲۱۵ کودک بومی که برخی از آنها حدود سه سال سن داشتند، در محوطه یک مدرسه شبانهروزی سابق در استان «بریتیش کلمبیا» کشف شد. سپس ۲۶ ژوئن، اجساد ۷۵۱ کودک بومی دیگر در مجاور مدرسه شبانهروزی «ماریوال ایندییَن» در استان «ساسکاچوان» کشف شد». همین گزارش میافزاید: «کسی باور نمیکرد که کلیسای کاتولیک به همراهی دولت کانادا چنین فاجعهای را به بار آورده باشد. یک هفته بعد دوباره یک گور دستهجمعی دیگر، این بار با ۱۸۲ جسد در نزدیکی شهر «کرنبروک» در استان بریتیش کلمبیا یافت شد».
و آخرین بار، اواخر سال ۲۰۲۱ بود که در ادامه ماجرای هولناک کشف گورهای جمعی کودکان بومی کانادا، بومیان این کشور از کشف ۵۴ گور بینشان دیگر در محل دو مدرسه شبانهروزی سابق در استان «ساسکاچوان» خبر دادند.
۴- شبکه فارسی زبان تحت مدیریت MI6 انگلیس در گزارش دروغ خود از کشته شدن ۱۷۰۰ قلاده سگ، با عنوان «قتل عام»! یاد میکند و در همان حال قتل عام هزاران کودک بومی کانادایي را «بدرفتاری»! مینامد!
گفتنی است پاپ فرانسیس در بازگشت از سفر کانادا به خبرنگاران گفت که قتل عام کودکان بومی در کانادا «نسل کشی» بوده است و پوزش خواست که هنگام حضورش در کانادا این موضوع را فراموش کرده بود!
از این دست تحریفها و سیاهنمایيها در بسیاری از گزارشها و اخبار رسانههای فارسی زبان بیگانه و برخی از روزنامههای زنجیرهای و کانالهای اینترنتی مدعیان اصلاحات به وضوح دیده میشود. این نمونهها پُر شمارتر از آنند که «خطا» تلقی شده و ابعاد مجرمانه و خیانتآمیز اینگونه اقدامات نادیده
گرفته شود.
حسین شریعتمداری