معمای ستیزهجویی علیه حجاب و خانواده (نگاه)
محمد ایمانی
در پناه خانواده
حجاب و عفاف را باید درست فهمید و دربارهاش داوری کرد. خداوند متعال در این جهان درندشت و پر از اضطراب، دو کس را مایه سکینه و آرامش معرفی کرده؛ یکی خود را، که فرمود: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَهًْ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ»؛ و دوم، همسران را: «وَمِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّهًْ وَرَحمَهًْ». و نیز احترام و اطاعت دو کس را در کنار بندگی خود قرار داده، پدر و مادر را: «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»، «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»، «أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»، «وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»، «یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ».
در یک کلام، خداوند «خانواده» را محترم شمرده و حریم و حرمت برای آن قرار داده، چون ثبات و آرامش، یا بیثباتی و اضطراب و به هم ریختگیها از آنجا آغاز میشود. خانواده وقتی میتواند آرامش بخش باشد که خود، حریم و حرمت داشته باشد و کانونی امن و مطمئن باشد. از لوازم این حرمت، حجاب و عفاف نسبت به غیر است. به تعبیر آیتالله جوادی آملی(دام ظله): «در فرهنگ قرآنی، غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل میدهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن، با غیرت سازگار نیست.».
خانواده را بزنید!
عفاف و حجاب، مایه صیانت از نهاد خانواده است. خانواده است که هسته اصلی تربیت اجتماعی و فرهنگ شکیبایی و کوشندگی و پیشرفت، یا بیطاقتی و بیحوصلگی و تسلیمپذیری و پسرفت را تشکیل میدهد و کیست که نداند، همسر(زن) و مادر، بنیان بنای خانواده است. طاغوتها و مستکبران، برای اسارت یک ملت و زدن ریشههای مقاومت و صبر و تلاش در او، خانواده و غفاف و حجاب را هدف قرار میدهند. از نگاه دشمنان بشریت، برای بیثباتسازی جامعه ایرانی- و هر مقاومت دیگری در هر جامعهای در مقابل نفوذ و سلطهگری- باید ریشههای پیوند مستحکم خانواده را سست کرد و این ضربه، از جمله با ترویج بیعفتی امکانپذیر است. حجاب، حکم دیوارهای قلعه را دارد که اگر در آن رخنه افتاد، راه برای اجرای نقشه اصلی هموار میشود. بیدلیل نیست که آن مقام صهیونیست بیست سال قبل، از آمریکاییها خواست برای براندازی در ایران، سریالهای مبتذل، اشرافی و تغییردهنده سبک زندگی را برای مردم ایران و جوانان آن پخش کنند.
80 سال رویارویی تمدنی
ایران حتی در حد خرید بنزین و دارو و واکسن، تحریم مطلق بود، اما محصولات رسانهای و فرهنگی معارض با فرهگ اسلامی- ایرانی، نه تنها تحریم نبود، بلکه ترویج و حمایت مالی هم میشد. چرا؟ چون از متن خانواده بود که قیام علیه رژیم دست نشانده - و در همه چیز بیبند و بار- «پهلوی» تدارک شد، ایستادگی در برابر جنگ تحمیلی و انواع تهدید و ترور و تحریمها پدید آمد، و چهل و سه سال ناکامی قدرتهای زورگو را موجب شد. حجاب و عفاف نه فقط پس از انقلاب، بلکه در 80 سال گذشته، سنگر مقاومت زن ایرانی در برابر فرهنگ مهاجم وستیزه جوی غربی و کارگزاران آن بوده است. رژیم پهلوی پنجاه سال، پنهان و آشکار، با حجاب و عفاف زن ایرانی جنگید و آسیبهای بزرگی هم زد، اما سرانجام مغلوب همین فرهنگ تربیتکننده و انسان ساز شد. این حجاب، نه فقط ریشه در حکم ضروری اسلام، بلکه فرهنگ ایرانی قبل از اسلام دارد. موضوع حجاب، فراتر از رفتار رسانههای زرد، موضوع یک مواجهه عمیق تمدنی است. مواجهه تمدنی اسلامی- ایرانی در برابر تمدنی که کارش، راهزنی و لخت و عور کردن انسان از همه چیزش بوده است.
منفعل یا مدعی و طلبکار؟
دفاع از حجاب، دفاع از کرامت و شخصیت ممتاز زن، و ممانعت از نگاه ابزاری و بهرهکشانه جنسی نسبت به اوست. اما سرمایهسالاری و امپراتوری غرب که متهم ماجراست، صورت مسئله را تحریف کرده و حجاب را محدودیت و نقض حقوق زن جا میزند. درست است که ما از حجاب و عفاف (حریم و حیثیت خود) در برابر تهاجم غرب غارتگر دفاع میکنیم، اما در اصل به نیابت از خود و همه بشریت، در این باره مدعی هستیم و باید طلبکارانه حرف بزنیم. رهبر حکیم انقلاب 13 دی ماه 1383 در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد، در این باره یادآور شدند:
«حجاب زن، تکریم زن است. در همین اروپا تا 200- 300 سال پیش، زنهای اعیان و اشراف، حجابی روی صورتشان میانداختند... در ایران باستان، زنهای اعیان و اشراف و رؤسا همه با حجاب بودند؛ زنهای افراد پائین و طبقات پست، نه، بیحجاب هم میآمدند؛ مانعی هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را گذاشت کنار، گفت: نه خیر، زن باید با حجاب باشد؛ یعنی این تکریم مال همه زنان است. آن وقت آنها حالا شدهاند طلبکار، ما شدهایم بدهکار! آنها بدهکارند؛ آنها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیله شهوترانی قرار دادند... دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نمیدهند، به خاطر اینکه روسری دارد، آن وقت به ما میگویند چرا شما حجاب را اجباری کردید! این در جهت کرامت زن است، آن در جهت پردهدری و بیاحترامی به زن است».
تبعیض فاحش در مجالس رسمی غرب
ایشان همچنین 14 دی ماه 1390 در سومین نشست اندیشههای راهبردی یادآور شدند: «این احتمال در همان پروتکلهای صهیونیسم کاملاً پیشبینی شده. یعنی ضایع کردن جنس زن و او را مظهری برای استفاده شهوانی مرد قرار دادن، در مواد آن پروتکلها هست. حالا ممکن است کسی در اعتبار و صحت سند آن پروتکل خدشه کند، لیکن وقتی آدم، دستگاه صهیونیسم و شبکه تبلیغاتی صهیونیسم را ملاحظه میکند، میبیند عملاً همین کار را میکنند؛ زن را ضایع میکنند. یعنی آنچنان رسم و عرف و عادتِ لایتخلف شده که کسانی جرأت نمیکنند برخلاف آن رفتار کنند. در یک مجلس رسمی، یک مرد باید با لباس رسمی بیاید؛ پاپیون بزند، یقهاش بسته باشد، آستینش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارک بپوشد، نه اجازه دارد تیشرت بپوشد؛ اما یک خانم در همان جلسه رسمی، حتماً بایستی بخشهای مهمی از بدنش عریان باشد؛ اگر پوشیده کامل بیاید، محل اشکال است؛ اگر بدون جذابیتها بیاید، محل اشکال است؛ اگر آرایش نکرده بیاید، محل اشکال است! در غرب، بخصوص در آمریکا و در شمال اروپا- کشورهای اسکاندیناوی- مراکزی وجود دارد که اصلاً بنای کارش بر عرضه جنسی زن در مقابل مرد است؛ در روزنامهها و مجلات هم تبلیغ میشود، هیچ کس هم اعتراض نمیکند! این شده عرف. چه ضربهای برای زن از این بالاتر؟ الگو درست کردن برای زنان به این شکل، یکی از بزرگترین ضربههایی است که دارند میزنند. بنابراین نباید در مقابل این فرهنگ غلط انفعال داشت».
بدفهمی درباره زن و خانواده
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در تاریخ اول خرداد 1390، به آسیبشناسی فهم غلط از مسئله پرداختند و خاطرنشان کردند: «درباره مسئله زن، اساس مشکل، دو چیز است؛ یکی نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه زن و شأن زن در جامعه؛ که این بدفهمی از غرب شروع شده و خیلی هم قدیمی و ریشهدار نیست. شاید در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بیشتر در غرب سابقه ندارد و از غرب سرریز شده است به جوامع دیگر... نقطه دوم که اساس مشکل است، بد فهمیدن مسئله خانواده و بد عمل کردن در رفتارهای داخل خانواده است... در مورد مسئله اول، اشکال اینجاست که یک نامعادلهای را بهتدریج به وجود آوردهاند؛ یک طرف ذینفع، یک طرف مورد انتفاع؛ بشریت را این جوری تقسیم کردهاند. طرفِ ذینفع مرد است، طرفِ مورد انتفاع عبارت است از زن. شأن اجتماعی زن را اینجوری تعریف کردند...
به نظر من بزرگترین ضربه، بزرگترین اهانت، بزرگترین حقکشی که در زمینه مسئله زن انجام گرفته، همین است. در محیط اجتماعی، فرهنگی شکل بگیرد که زن به عنوان یک طرفِ مورد انتفاع، برای استفاده یک طرفِ ذینفع مطرح شود؛ این متأسفانه جا افتاده. اگر کسی خلاف این را بگوید، علیه او جنجال میکنند... سیاست راهبردىِ اساسىِ بنیانی غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است. این مسئله، تبعات بسیار جانکاه خودش را در جوامع بشری به وجود آورده: مسئله سست شدن بنیان خانواده، مسئله آمار گریهآور و تأسفبار تجارت زنان. امروز در دنیا طبق گزارشی که داده شده- که این گزارش به نظرم گزارش سازمان ملل است؛ گزارش یک مرکز رسمی است- سریعالرشدترین تجارتهای دنیا، تجارت زنان و قاچاق زنان است. بدترین کشورها هم در این زمینه، چند تا کشورند؛ از جمله رژیم صهیونیستی. زنان و دختران را با عنوان پیدا کردن کار و عنوان ازدواج و این حرفها، از کشورهای فقیر، از آمریکای لاتین، از برخی کشورهای آسیا، از برخی کشورهای فقیر اروپا جمع میکنند و میبرند آنها را در شرایط بسیار سختی تحویل مراکزی میدهند که انسان از تصور آنها و نام آنها تنش میلرزد.
همه اینها مبتنی است بر این نگاه غلط، این نامعادله ظالمانه در مورد جایگاه زن در جامعه. پدیده کودکان نامشروع- که بالاترین آمار کودکان نامشروع هم در آمریکاست- پدیده زندگیهای مشترکی که بدون ازدواج انجام میگیرد؛ یعنی در حقیقت نابود کردن کانون خانواده و محیط گرم و صمیمی خانواده و برکات خانواده، محروم کردن بشر از این برکات؛ باید برای این، یک فکری کرد. باید جایگاه زن را تعریف کرد و در مقابل منطق هوچیگرانه غربی بهجد ایستاد. یک وقتی از من سؤال کردند که شما در مقابل آنچه که غربیها درباره مسئله زن در کشور میگویند، چه دفاعی دارید؟ من گفتم ما دفاع نداریم، ما هجوم داریم! ما در مسئله زن، از غرب طلبکاریم؛ ما مدعی غربیم؛ آنها هستند که دارند به زن ظلم میکنند، تحقیر میکنند، جایگاه زن را پایین میآورند؛ مورد اهانت شخصیتی قرار میدهند؛ آنها باید جواب بدهند. جمهوری اسلامی در این زمینه یک مسئولیتی دارد. جمهوری اسلامی در مسئله زن باید به طور صریح و بدون هیچ مجامله، حرف خودش را- که عمدتاً اعتراض به نگاه غربی و این نامعادله ظالمانه غربی است- بگوید. با این نگاه، آن وقت مسئله حجاب، مسئله نوع ارتباط زن و مرد، همه معنا پیدا میکند».
ناتوی فرهنگی ترسیده است
از هر صد نفر، چند نفر به چشم خود، برخورد گشت ارشاد با یک فرد بد حجاب (متخلف از قانون) را دیدهاند؟ و چند نفر، صرفا بر اساس فضاسازیهای رسانهای قضاوت میکنند؟ مقایسه کنید با حجم اعمال قانون پلیس، مثلا نسبت به رانندگان متخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی، که اغلب ما بارها دیده، یا موضوع آن بوده ایم. اما فضا سازی تبلیغاتی، به گونهای است که انگار گشت ارشاد، تمام شهر و خیابانها را فرا گرفته و دارند اتوبوس اتوبوس، آدم بدحجاب بازداشت میکنند! روشن است که سوژههای انحرافی مانند گشت ارشاد و مخالفت با حجاب اجباری و... بهانه است. این فضاسازی و مجادله، فرع بر سیاست رسانهای مهاجمی است که از اتاق فرمان ناتوی فرهنگی در رسانههای همسو سرریز میشود. واقعیت ماجرا این است کهستیزهجویی گسترده با احکام اسلامی، از سر ترس و اضطراب و انفعال غرب است و نه ابتکار عمل. آنها میبینند که یک سرود ساده مثل «سلام فرمانده»، چگونه کشور به کشور و قاره به قاره میرود و به زبانهای مختلف بازخوانی میشود. دیدند در نیجریه و فلسطین و لبنان و یمن و بحرین و عراق، چه دگرگونیهای معجزهآسایی در اثر نفوذ انقلاب اسلامی پدید آمد.
خواب لیبرالیسم وارونه تعبیر شد
واقعیت صحنه، همان است که عبدالکریم سروش- از پیشاهنگان ترویج لیبرالیسم و سکولاریسم در ایران- دو بار بازگو کرد. او 4 اسفند 1388 در دانشگاه دلفت هلند اذعان کرد: «تز سکولارها درباره جدایی حکومت از دین، در جهان واژگونه شده است؛ به این دلیل که وجود دین را در عمق زندگی ایرانیان و بازگشت دین را در مغرب زمین میتوانیم ببینیم. آنچه گمان میرفت رو به احتضار میرود یا مرده است، خوب یا بد، ظاهرا تجدید حیات کرده، برخاسته و دیگران را به نگرانی افکنده است. سکولاریسم که قرار بود نسبت به ادیان بیطرف باشد، اکنونستیزهگر شده و با برخی ادیان رسما درمیآویزد و میستیزد و وجود اجتماعی آنان را تحمل نمیکند». سروش همچنین 11 مرداد 1386 در جمع عناصر ضدانقلاب در پاریس تصریح کرد: «رفته رفته سکولاریسم وارد دوره ستیزگر و میلیتانت[نظامیگرانه] میشود و مدارا و هاضمه قوی پیشین را از دست داده است. پیشبینی ضعیف شدن تدریجی ادیان باطل از آب درآمده. در این 20، 30 سال از جامعهشناسان بزرگ میشنوید که ادیان در حال قوت گرفتن هستند. سکولاریسم و لیبرالیسم هاضمهاش برای بلعیدن ادیان ضعیف، قوی بود اما دین قوی و فربه از گلویش پایین نمیرود و لذاستیزهگر میشود... آمریکا حمله کرد به افغانستان و عراق، هر دو کشور در قانون اساسی تازه خود نوشتند ما باید قوانینمان را از شرع بگیریم، چیزی که در مخیله آمریکاییها نمیگنجید. سكولاريسم صدامي تبديل شد به آنتي سكولاريسم. حکومتهای اروپایی در مواجهه با اقلیتهای دینی نیرومند، مدارای خود را از دست میدهند.».
ذائقهسازی، از ترویج تریاک
تا کشف حجاب
رهبر انقلاب، 23 مهر 1391 در بجنورد و در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، به موضوع مهم ذائقهسازی و سلیقهسازی از سوی استعمارگران برای نابودی فرهنگ ملتها پرداختند و گفتند: « غربیها در مثل کشور ما که استعمارِ مستقیم وجود نداشت و به برکت مجاهدت یک عده از بزرگان، انگلیسها نتوانستند به طور مستقیم وارد شوند، افرادی را عامل خودشان کردند.... فرهنگ غربی، فرهنگ مهاجم است؛ هرجا وارد شود، هویت ملتها را از بین می برد... من در دهه ۳۰ و ۴۰، در منطقه جنوب خراسان، بزرگان و افراد صاحب فکر و پیرمردهایی را دیدم که یادشان بود که انگلیسیها چگونه تریاک را با شیوههای مخصوصی در بین مردم رایج میکردند؛ والّا مردم تریاک کشیدن بلد نبودند. با همین روشها بود که مواد مخدر به تدریج در داخل کشور توسعه پیدا کرد. فرهنگ غربی اینجوری است... بنده طرفدار این نیستم که حالا در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها، یکباره یک حرکت جمعی و عمومی انجام بگیرد؛ نه، این کارها باید به تدریج انجام بگیرد؛ دستوری هم نیست؛ اینها فرهنگسازی لازم دارد. همانطور که گفتم، کار نخبگان است، کار فرهنگسازان است. و شما جوانها باید خودتان را برای این آماده کنید؛ این، رسالت اصلی است... من از فیلمهای داخل خود آمریکا خبری ندارم؛ اما آنچه که برای ملتهای دیگر میسازند، جنبه تهاجم دارد. چند سال پیش از این در خبرها بود که در بعضی از کشورهای بزرگ اروپایی تصمیم گرفته شد که با فیلمهای آمریکایی مقابله شود. آنها مسلمان نیستند، اما آنها هم احساس خطر میکردند؛ آنها هم احساس تهاجم میکردند. (دشمنان) سلیقهسازی میکنند، فرهنگسازی میکنند؛ بعد از آنکه سلیقهها را عوض کردند، ذائقهها را عوض کردند، آن وقت اگر احتیاج به زر و زور بود، دلارها را وارد میکنند، نیروهای نظامی و ژنرالها را وارد میکنند. این، شیوه حرکت غربیهاست».
آن خانم بدحجاب هم
دلباخته آرمانهاست
صیانت از حجاب و عفاف در جامعه به عنوان یک الزام شرعی، اخلاقی، عقلی و قانونی، یک مسئولیت جامعالاطراف عمومی است. اما اهتمام ضروری به این مسئولیت، مانع از نگرش دلسوزانه نیست. چنان که رهبر انقلاب 19 مهر 1391 در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی فرمودند «خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی- هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّهًْ من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراهًْ النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهایی که در استقبالِ امروز بودند و شما- هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیه آقایان- الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم/ آیا تو چنان که مینمایی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت».