kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۶۳۸
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۲
نیم‌نگاهی به شعر پایداری معاصر

در طریق عاشقان مردن نخستین منزل است


 علی خوشه چرخ‌آرانی
پیروزی انقلاب اسلامی که حرکتی نظام‌مند و متعالی و بر مبنای قیام عظیم امام حسین(ع) برای معرفی دگربار اسلام بود؛ بیان‌گر وفاداری به آرمان‌هایی اصیل و گران‌قدر است و از این منظر شعر پایداری(دفاع مقدس) شعری است که وفاداری بر مبنای دین‌ورزی در آن جلوه خاصی دارد تا آن جاکه می‌توان گفت یکی از عوامل ویژه در سرایش این‌گونه شعرها، همین حس وفاداری شاعران متعهد به انقلاب، اسلام و پاسداری از  ارزش‌های والای آن است.
اگر چه کاربرد عنوان ادبیات پایداری و مقاومت در ادبیات ملل، پیشینه نسبتاً طولانی دارد؛ اما در ادبیات امروزین ما جدید و جوان است و عمدتاً به سروده‌ها، قطعات ادبی، داستان‌های کوتاه و بلند 30 سال اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و خصوصاً دوران هشت ساله دفاع مقدس نوشته و خلق شده و روح‌ستیز با جریان‌های ضدآزادی و ایستادگی در مقابل ستم گران اطلاق می‌شود که به‌گونه‌ای افتخارآمیز متضمن رهایی از تعلقات و پیوستن به جریان فکری معرفت‌خیز است.
با توجه به موارد یاد شده، محتوای اشعار دفاع مقدس را در موارد ذیل می‌توان بررسی نمود:
معرفی و ستایش رزمندگان
ستودن رزمندگان از شاخصه‌ها و موضوعات محوری شعر دفاع مقدس است؛ توصیفی که هر چند شاعرانه و عاطفی است، اما همراه معرفت و شناختی عمیق و قابل درک نیز هست و این پیوند عاطفه و عرفان به هیچ عنوان تصنعی نیست، بلکه تعامل موجود این دو عنصر چنان است که زمینه‌های عاطفی آن را از حوزه عرفان و درک و معرفت جاری دور نکرده است و این‌گونه است که شعر از صمیمیت و صراحت ویژه‌ای بهره‌مند است.
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامه توست
غریب شهری و زخمت شناسنامه‌ی توست
تو از کدام بهاری، تو ای شکوفه زخم
که عطر خانه‌ام از جانماز و جامه‌ی توست.
سید محمد حسین ابوترابی
بهره‌مندی از فرهنگ عرفانی- دینی
دیگر از موضوعات اساسی سروده‌های اشعار پایداری معاصر، سرشاری و آکنده بودن از نکات و دقایق عرفانی است. در این سروده ها که در دوره معاصر عمدتاً در قالب غزل رشد کرده، ترکیبات و اصطلاحات خاص عرفانی پیوندی طبیعی با حماسه یافته است:
می‌برم منزل به منزل چوب دار خویش را
تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را
در طریق عاشقان، مردن نخستین منزل است
می‌برد بر دوش خود منصور دار خویش را
حسین اسرافیلی
سوگ سروده‌ها (مرثیه‌ها)
سوگ سروده‌ها، همان‌گونه که عنوانش معرف آن است، شعری است که به نوعی بیانگر خون و شکوه است و هر چند سابقه‌ای دور و دراز دارد؛ اما در شعر دفاع مقدس و در ادبیات پایداری دوره‌ی معاصر علاوه بر آن که از مناظر متفاوت و متنوعی به آن پرداخته شده، بیشترین کاربرد را نیز داراست. در شعر پایداری به مقوله یاد کرد و ستایش شهیدان، انتقاد خویش و یاد کردن فراق از کاروان یاران سفر کرده با توجهی ویژه همراه است به‌گونه‌ای که در برخی از این سوگ سروده‌ها شاعر از خویش گله دارد و خویشتن را از دور ماندن از کاروان شهیدان به سختی ملامت می‌کند:
سبک بالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظه‌ای تمکین نکردند
ترحم بر من مسکین نکردند
رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟
جوانمردان، جوانمردی کجا رفت؟
مرا این پشت نگذارید بی‌تاب
گناهم چیست؟ پایم بود در خواب
اگر دیر آمدم، مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زآن سو مخندید
شهادت نردبان آسمان بود
شهادت، آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این آسمان را
چرا بستند راه آسمان را
مرا اسب سپیدی بود روزی
شهادت را امیدی بود روزی
بگو اسب سپیدم را که دزدید؟
امیدم را، امیدم را که دزدید؟
مرا اسب چموشی بود روزی
شهادت می فروشی بود روزی
قادر طهماسبی
در این سروده‌ها، شاعر شهادت را آرزو می‌کند و با سوز و گداز، این اشتیاق را می‌سراید که پروردگارا! ای کاش قسمت مرا از خوان گسترده و فراخ معنوی خویش، شهادت و سر نهادن بر بالین امن مهربانی‌ات قرار می‌دادی:
گل اشکم شبی وا می‌شد ای کاش
همه دردم مداوا می‌شد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما می‌شد ای کاش
علیرضا قزوه
از مضامین دیگر سوگ سروده‌ها در شعر مقاومت اشاره مستقیم و شاعرانه به حال شهید در واپسین لحظات پرواز است. پیام‌هایی که حاکی از سیر و سلوک آنان و سرشار از نکته‌هایی است که در قالب کلمه از زبان شهید جاری نشده بلکه منادی رهایی و پویایی آنان در زیستن است و مؤید این موضوع که دنیا جایگاه هماره ماندن نیست.
همراه مرغ مهاجر پیغامی از گرمسیر است
می‌گویند: اینجا نمانید این خاکدان زمهریر است
می‌گویند؛ این جا نمانید این جا که مردان دروغ‌اند
اینجاکه سرهای خالی روی شکم‌های سیر است
محمدکاظم کاظمی
اعتراض به فراموشی روزهای جنگ و پایداری
یکی از موضوعات مهم در ادبیات پایداری، هشدار نسبت به فراموشی رویدادهای عظیم و فراموش نشدنی است. در شعر اعتراض که بیشتر در قالب غزل تجلی یافت و کماکان نیز ادامه دارد نسبت به از بین رفتن ارزش‌های والا و شایسته از مناظر متفاوت هشدار داده شده است، چه آن جا که روزگار پرمخاطره و دلاوری‌های شهیدان فراموش شده و چه آن جا که مالکان زر و تزویر نسبت به محرومان جامعه بی‌اعتنا شده‌اند که در این راستا «طاهره صفارزاده» و علیرضا قزوه از طلایه‌داران شعر اعتراض‌اند؛ به‌گونه‌ای که بیشترین اشعار کتاب «از نخلستان تا خیابان» علیرضا قزوه معرفی این مضامین و هشدار این موضوع است، ضمن این‌که نباید از شاعران مطرح دیگر این حوزه هم‌چون «سلمان هراتی» و «قیصر امین‌پور» و «سیدحسن حسینی» غافل بود:
دسته گل‌ها، دسته دسته می‌روند از یادها
گریه کن ای آسمان در مرگ طوفان‌زارها
سخت گمنامید اما ای شقایق سیرتان
کیسه می‌دوزند با نام شما شیادها
با شما هستم که فردا کاسه‌ سرهای‌تان
خشت می‌گردد برای عافیت آبادها
علیرضا قزوه