نگاهی به فیلم «خدانشناس»
سلبریتی متجاوز و قاتل با چاشنی دِرام هالیوودی!
فاطمه قاسمآبادی
سالهاست که رسانههای غربی سعی کردهاند، از انسان موجودی در جهت اهداف مادی گرایانه و سیاستهای لیبرال خودشان بسازند. در چنین سیستمی نه اعتقادی که اعمال انسان را کنترل کند و اخلاق را بسازد، وجود دارد و نه وجدانی باقی میماند و تنها مسئله، دیده شدن و در راستای آن، درآمدزایی است....
در مورد جنایتها، قتلها و تجاوزهای سریالی در کشورهای غربی و به ویژه آمریکا هم باید گفت که، مسئله به همین صورت درآمده است و رسانهها، برای درآمدزایی از این جنایتکاران، آنها را به شکل سلبریتیهایی پر زرق و برق درآوردهاند.
بیش از نیم قرن میشود که رسانههای غربی از این دست جنایتکاران جامعه خود، مانند قهرمانان یاد میکنند و وسواس پیگیری زندگی آنها را در ذهن مخاطبین خود میاندازند... یکی از شواهد تایید این مسئله در چند دهه اخیر، ساخت فیلمها، سریالها و مستندهای زیاد، با بودجههای فراوان، پیرامون زندگی این قاتلان بیرحم و خشن است که به خاطر تحریک حس کنجکاوی مردم عام و افزودن چاشنی خون و خشونت، معمولا این ساختهها مورد استقبال قرار میگیرند و سود خوبی را روانه جیب تهیهکنندگان خود میکنند.
فیلم «خدانشناس» محصول سال 2021 کشور آمریکا و به کارگردانی «امبر سیلی» است که در مورد زندگی «تد باندی» قاتل زنجیرهای زنان در آمریکا است.
داستان قاتل معروف
داستان فیلم «خدانشناس»، در مورد زندگی تد باندی، قاتل زنجیرهای و بیرحم آمریکایی است که زنان زیادی را قربانی مقاصد شوم خود کرد. ماجرای فیلم، چند سال بعد از دستگیری باندی در دهه هشتاد میلادی را در زندان، به تصویر میکشد.
«بیل هگمایر» که یک جرمشناس بالینی و مامور افبیآی است، ماموریت پیدا میکند تا با تد باندی، قاتل معروف زنجیرهای رابطه برقرار کند. هگمایر طی مصاحبههایی که در چند سال در زندان با باندی انجام داد، امیدوار بود به دلایل و ریشههای اصلی این جنایتها نزدیک شود....
رسانهها گناهکارند
در فیلم «خدانشناس»، سازنده سعی کرده تا به افکار باندی و بیشتر از آن، به جوِّ آن زمان و جهتگیری هر کس که به این ماجرا مربوط بود، نگاهی داشته باشد.
طبق اتفاقات واقعی و روند فیلم، سازنده سعی دارد تاکید کند که به خاطر نوع نگاه رسانهها به این جنایتها، ماجرای این جنایت و قتلهای هولناک، بیشتر از هر چیز برای مردم عام آمریکا موجب سرگرمی بود و برای نزدیکان قاتل هم که به قول خود باندی، همه شان یک کتاب در مورد او نوشته بودند و ماهی خود را از این ماجرا گرفته بودند هم وضعیت، تنها استفاده مادی و رسیدن به شهرت بود و در این میان هم خود جنایت و خانوادههای آسیب دیده آنها، اهمیت خاصی برای بقیه مردم نداشتند.
فیلم خدانشناس سعی کرده به روش خودش نشان بدهد که باندی هم یک انسان بود و هرچند بیوجدان و بیرحم، اما او هم مانند یک انسان معمولی زمانی که در مخمصه قرار گرفت، به شدت مضطرب شد و دلیل اینکه در نهایت و بعد از یک بار فرار، به سختی دستگیر شد، بیشتر از هوش و ذکاوت استثناییاش، ضعف دستگاه قضایی و بیاهمیت بودن به دام انداختن مجرمین، برای پلیس آمریکا بوده است.
البته در نهایت فیلم «خدانشناس»، موفق نمیشود هیچ نکته تازهای در مورد داستان این قاتل بیرحم به مخاطبینش عرضه کند و روایتش ناقص میماند چرا که در این فیلم هم مانند بیشتر زندگینامههایی که طی این چند سال، در مورد تد باندی ساخته شده است، هرگز سازندهای به دنبال ریشههای اصلی این ماجرا که کلید اصلی حل معماست نرفته و دوران کودکی و مهمترین راز زندگی باندی که به گذشته مادرش مربوط میشد و با آشکار شدن این راز، این جنایتها آغاز شده را نادیده گرفتهاند و در تمام این ساختهها به زدن تلنگرهای کوچک، نسبت به سیستم رسانهای و انسانهای فرصتطلب که از هر راهی به دنبال سود خود هستند، بسنده میکنند.
سلبریتی جنایتکار
شاید بتوان گفت، در بین قاتلین زنجیرهای آمریکایی، نام تد باندی به خاطر تعداد قتلهای متعدد و خصومتی که نسبت به زنان داشت، و صد البته که پوشش رسانهای جنایتهایش، بسیار برجسته شد. این قاتل بیرحم که معمولا به دختران و زنان 12 تا 30 ساله حمله میکرد، علاوه بر شکنجه، قربانیانش را به قتل میرساند و حتی در مواردی بعد از مرگ نیز به اجساد این دختران بخت برگشته تعرض میکرد و قسمتی از بدن آنها را به عنوان یادگاری برای خود برمیداشت. البته این جنایتها تنها دلیل معروف شدن باندی نیست؛ در زمانی که باندی به عنوان مجرم دستگیر شد، رسانههای آمریکایی به شدت اخبار این قاتل مخوف را بازتاب دادند و حتی برای اولین بار، دادگاههای باندی از رسانه ملی پخش شد و مانند یک شوی محبوب، جزو برنامههای پربیننده زمان خودش شد! (چیزی شبیه شوی دادگاه طلاق و شکایت امبر هرد و جانی دپ، در چند ماه اخیر) این نمایش سرگرمکننده در آن زمان، به قدری روی عوام تاثیر گذاشته بود که مردم و به خصوص دختران جوان را به دادگاه این قاتل بیرحم کشاند... وقتی از این دختران در مورد دلیل حضورشان در دادگاه سؤال میشد، همگی دلیل را جذابیت قاتل عنوان میکردند و میگفتند که نمیتوانند باور کنند او قاتل است!
وقتی سیستم رسانهای تا این حد میتواند روی ذهن مردم اثر بگذارد که یک دختر یا زن جوان را به طرفداری از حیوان انساننمایی که به سختترین و بیرحمانهترین شکل ممکن، هم نوعش را به قتل رسانده، میکشاند؛ کاملا مشخص میشود که چرا در چنین جامعه ای، خشونت و بیرحمی ارزشمند محسوب میشود و بانی این خشونت، به یک سلبریتی محبوب تبدیل میشود!
بیهویت و عصبانی
بیشتر زندگی نامهها و کتابهایی که تا بحال در مورد زندگی تد باندی و دیگر قاتلین زنجیرهای غربی ساخته شده است از قسمت خانواده این اشخاص به سرعت رد میشود و تاثیر اجتماع را در مورد این خشونت و جنایتها پر رنگ میکند ولی واقعیت مطلب اینجاست که تقریبا تمام این جنایتکاران بیرحم یا آشکارا حرامزاده بودهاند و یا زندگی خانوادگی درهم ریخته و بیثباتی داشتهاند که همین مطلب باعث بهوجود آمدن عقدههای روانی بسیاری در ذهن آنها شده است.
طبق مصاحبههای آشنایان تد باندی، اتفاقی میافتد و باعث میشود که او در 23 سالگی بفهمد، کسی که او را به عنوان خواهر بزرگ کرده، در واقع مادر اوست و در نهایت هم معلوم نشد که بین پدربزرگش، فروشندهای دورهگرد و یک ملوان، پدر اصلی تد باندی، چه کسی است!
فهم این واقعیت و عصبانیت شدید از این مسئله، باعث میشود که باندی مدتی ناپدید شود و بعد از این ماجرا، قدم در راه تاریک خود بگذارد و در حقیقت فهمیدن این راز قدیمی، باعث شد تا باندی به معنای واقعی کلمه چیزی برای از دست دادن نداشته باشد و بخواهد خشمش را به سبک خودش بروز بدهد.
شاید مسئله بحران هویت، مهمترین بخش از زندگی این قاتل سریالی باشد که در زندگینامهها و مستندها، سریع از آن گذشتهاند. البته با توجه به اینکه در آمریکا و کشورهای غربی، آمار حرامزادگی و کودکان با هویت نامشخص پدر بالا است، شاید این انتخاب و حذف این بخش از زندگی باندی، عاقلانهترین کار برای برنامهسازان غربی بوده باشد ولی واقعیت این است که با پاک کردن صورت مسئله، به هیچ وجه، علت اصلی این جنایات مخوف پاک نمیشود.
تفکر حرامزاده و نسل خبیث
فیلم «خدانشناس»، تقریبا شبیه به بیشتر ساختههایی است که در مورد تد باندی به صورت فیلم یا مستند در آمده است، البته زاویه دید سازنده فیلم که در آن بیشتر از گذشته رسانهها و تاثیر آنها بر ذهن مردم عادی را نشانه گرفته است جالب توجه است. در جایی از فیلم، باندی وقتی برای هگمایر از فرستادن عکسهای پورنوگرافی طرفداران زنش تعریف میکند، با تمسخر میگوید: «زنهای زیادی برام عکس میفرستند...من واقعا نمیدونم برای ظاهر کردن این عکسها باید کجا رفت!»
اینکه در ذهن زنان غربی و بخصوص زنان آمریکایی که میدانستند قربانیان خشونت و بیرحمی این قاتل بیرحم، هم نوعان خودشان بودهاند، تا این حد جنایت این قاتل در رسانهها جذاب به تصویر کشیده شده که دیگر به جای همذاتپنداری آنها با قربانیان، عده زیادی به ظالم ماجرا علاقهمند میشوند، نشان از تاثیر عمیق و بیقیدی شدیدی دارد که نباید فرض کرد این تاثیر، در این زنان، تنها در اندازه عکسهایی بوده که برای جلب توجه چنین قاتلی برایش میفرستادهاند؛ در واقعیت باید نگاه و تاثیرپذیری چنین زنانی را در ابعاد به دنیا آوردن و تربیت جنایتکاران و سربازانی که بدون هیچ رحمی در آیندهای نه چندان دور، به بیرحمانِ جدید یک جامعه تبدیل میشوند و با آوار شدن بر سر مردم کشور خود و دیگر مملکتها، ژن خبیثشان را به نمایش میگذارند، سنجید.