kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۴۲۹۲
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۴

طبع شعر یا تب شاعر؟

 
 
فرزاد میرحمیدی
بعضی پدیده‌ها مثل زلزله می‌مانند، یعنی تا با تمام وجود نلرزانند و خرابی به بار نیاورند، پی به عمق فاجعه نخواهید برد. فساد هم بی‌شک یکی از همین پدیده‌هاست که تا به بن دندان نرسد، جامعه نسبت به آن غافل و بی‌تفاوت است. اما امان از روزی که فساد به ریشه بزند که دیگر نه تنها ساقه و برگ گیاه، که گاه کل باغ را یک‌جا می‌خشکاند. 
چه در حوزه اقتصاد و بانکداری، چه در زمینه‌های پزشکی و داروئی و... فساد در هر حوزه و زمینه‌ای زشت و ویرانگر است. اما در ادب و هنر از همه زشت‌تر است که نه تنها به نابودی فرهنگ می‌انجامد که گاه هویت، اخلاق و کل فضائل عمومی جامعه را نیز بر باد می‌دهد. 
 جامعه‌ای را در نظر بگیرید که هنرش، عوض آنکه نمایانگر فضائل اخلاقی و انسانی باشد، آلت دست دلالان و پول‌شویان در حراج‌ها و تالار‌های نمایش شده باشد یا شاعری که در شعرش، به جای آنکه از درد و رنج همنوع بسراید تا سروده‌هایش محبوب مردم باشند، دل به زد و بند با ناشران نمکی و جشنواره‌های پفکی ببندد تا ‌اشعارش را به عنوان منتخب و برگزیده به خورد مردم بدهند! غرض از این مختصر، ذکر مقدمه‌ای بود از آنچه این روزها در محافل ادبی و جشنواره‌های خصوصی، به ویژه بر سر شعر و هنر شاعری می‌رود که روزگاری می‌دانیم یگانه فخر پدران و پیشینیان ما بود و این روزها...
 چند سال قبل پیامی از دوستی شاعر به دستم رسید که؛ یکی از ناشران نه چندان شناخته شده، قصد دارد در حمایت از یک جشنوارۀ شعر، ‌اشعار برگزیدۀ داوران در دور قبل آن جشنواره را در کتابی گرد آورده و نسخه‌هایی از آن را در مبلغی- حدود دو تا سه برابر قیمت- برای شاعران آن‌اشعار برگزیده، پیش خرید نماید. البته با پولی که همان شاعران به اصطلاح برگزیده باید پیش پرداخت می‌کردند!
 از آنجا که خود به شعر پایبندم و کم و بیش اخبار و احوال دوستان شاعر را پی‌گیری می‌نمایم در 
پرس و جویی ساده از برخی دوستان متوجه شدم که اصولاً آن ناشر با اسم حقیقی خود- که در بازار نشر فعال‌تر است- به حمایت از این جشنواره برنیامده و ضمناً یکی از داوران آن جشنواره هم، خود دستی بر آتش آن نشر دارد.
 مع‌الاسف، این تنها قول و حدیث این روزهای جشنواره‌های شعر کوتاه و بلند ما نیست که حتی جشنواره‌های به اصطلاح مستقل ما نیز، از گونه‌ای بدگمانی به 
زد و بند‌های پشت پرده رنج می‌برند. چنان‌که به نوشته یکی از رسانه‌ها:
 «...علاوه‌بر این عده‌ای معتقدند در انتخاب برگزیدگان جوایز ادبی در ایران بیش از ملاک‌های ادبی، سلیقه و روابط دوستانه دخیل است؛ از دیدگاه این عده، به همین دلیل است که جایزه‌های ادبی در کشور ما اعتبار لازم را ندارند و بعد از اعلام برگزیدگان اتفاق خاصی برای برگزیده رخ نمی‌دهد.»
 اینکه چرا احوال شعر و شاعران امروزی ما تا این حد متزلزل و تب دار شده که نه تنها در ادبیات امروز جهان و حتی در منطقه، حرفی برای گفتن ندارد که در فضای داخلی نیز خریداری می‌یافت نشود که هر آن ناشران تازه کار را به سوی ترفند‌هایی تازه‌تر در سوداگری و فریبکاری می‌کشاند، خود مجال تأملی ژرف‌تر است.
به قول یکی از مدیران باسابقۀ نشر شعر؛ این فقط فرصت‌طلبی و سودجویی ناشر نیست که موقعیت شعر امروزی ما چنین لرزان است که این نه طبع شعر که تب شاعر است که دست و دل ناشران ما را 
کم و بیش می‌لرزاند.