پیروزی و تداوم انقلاب (حکایت اهل راز)
فاضل ارجمند جناب حجتالاسلام و المسلمین سید موسی موسوی نقل کرد:
در اواخر سال 1342 و یا اوایل 1343 شمسی و اوان تبعید حضرت امام(ره) به نجف اشرف و اوج دستگیریهای گسترده شاگردان و یاران اولیّۀ حضرت امام توسط رژیم منحوس بود که خفقان حاکم بر جوّ عمومی کشور، همه را نگران کرده بود و بسیاری حتی بر جان امام هم بیمناک بودند و سرنوشت نهضت، بسیار مبهم به نظر میرسید.
مرحوم آیتالله حاج شیخ عباس تهرانی «که از اصحاب مرحوم آیت السالکین عارف ربّانی میرزا جواد آقای ملکی تبریزی و از دوستان امام بودند و همان روزها در بین خواص مطرح بود که ایشان مکرّر توفیق محضر قدسی حضرت بقیة الله (أرواحنا فداه) را یافتهاند» روزهای جمعه بعد از دعای ندبه درس اخلاقی در مدرسۀ حجتیه داشتند که عموم بزرگان اهل معرفت امروز حوزه، در آن شرکت میکردند.
یک روز جمعه در سال مزبور جمعی از دوستان اهل معنی از جمله دو نفر از دوستان مهذّب بنده: حجج اسلام میرشمسی و معتمدی، که هر دو اهل سلوک و مقامات بالای عرفانی هستند، پس از مراسم دعا و درس اخلاق به منزل مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی [در محلّۀ عشقعلی] رفتند که بنده متأسفانه با اینکه مصمّم به رفتن بودم، محروم شدم.
وقتی دوستان برگشتند گفتند: به جهت نگرانی شدیدی که از آیندۀ امام و انقلاب بود، از ایشان راجع به وضعیت آینده سؤال کردیم.
ایشان با اطمینان خاصی لبخند زدند و فرمودند: نگران نباشید. خداوند منّان اراده فرموده حاج آقا روح الله سالم به ایران برگردد؛ ولی نه به این نزدیکی.
این هجرت حدود پانزده سال طول میکشد و ایشان در شرایطی با عزّت به ایران برمیگردد که شاه را قبلاً بیرون رانده و خدا اراده کرده به دست ایشان «که از نسل حضرت فاطمه(س) است» پس از قرنها تشکیل حکومت اسلامی بدهد و این پرچم در دست نسل حضرت فاطمه میماند تا تحویل صاحب اصلیاش حضرت بقیهالله «ارواحنا فداه» شود.
*کتاب: خاطرههای آموزنده، نوشته آیتالله محمدی ری شهری انتشارات دارالحديث قم