آزار در محیط کار یا مسئله غیر قابل حل؟
فاطمه قاسمآبادی
در مورد جنبش «من هم»، که به خاطر آزارهای جنسی، بدون در نظر گرفتن جنسیت قربانی در غرب، چند سالی است که بهراه افتاده است، ایدهها و نظرات متفاوتی وجود دارد.
برخی این جنبش را روشی برای آگاه سازی در جامعه میدانند و برخی هم معتقدند که قرار نیست بهوسیله چنین جنبشی، تغییری در سیستمهای فاسد بهوجود بیاید و این مسئله تنها قرار است قربانیان را با آگاهی بیشتر و حتی در مواردی با رضایت، وارد بازی کثیف سرمایهداران بکند.
در حال حاضر، بخش فرهنگی غرب و رسانههایی که به سمت بررسی این موضوع رفتهاند، بیشتر سعی دارند به نشان دادن فساد و لزوم قبول این آزارها، برای باقی ماندن در سیستم کاری و موفقیت مادی، تکیه کنند و کمتر به سمت محکوم کردن واقعی مجرمان و شرایطی که به آنها اجازه سوءاستفاده را میدهد، میروند.
در بیشتر این ساختهها راجع به مسئله تجاوز، مخاطبین میبینند که در نهایت کسانی که خود را قربانی آزار و تجاوز معرفی میکنند، سالها با این روش کنار آمدهاند و در قبال تحمل این آزارها، پیشرفت کردهاند و حالا که بحثش پیش آمده، به عنوان قربانی خود را معرفی میکنند و سیستم را محکوم میکنند و از این راه هم به نوعی با جلب توجه و گرفتن جریمه، کسب درآمد میکنند....
فیلم «دستیار» به نویسندگی و کارگردانی «کیتیگرین» محصول سال 2020 آمریکاست. این فیلم با الهام از سوءاستفادههای شرکت فیلم سازی معروف «میرامکس» ساخته شده است.
داستانِ دستیار جدید
فیلم دستیار، در مورد زندگی کاریِ زنی به نام جین است که به عنوان دستیار، در شرکت تهیهکننده فیلم، در منهتن مشغول به کار شده است. بعد از حدود دو ماه کار فشرده شبانهروزی، جین هر روز زودتر از همه سر کار است و شبها دیرتر از بقیه به خانه میرود و چون میخواهد شغلش را نگه دارد، سعی میکند به دقت و با وسواس به وظایفی که گاهی بیشتر از حیطه کارهایش بر عهده اش گذاشتهاند، برسد.
جین با وجود سختی کار، سعی میکند با فشردگی وظایفش کنار بیاید و در این میان، اخلاق بد رئیسش را که مسائل شخصی اش مدام در محل کارش تداخل دارد باعث آزار جین است مخصوصا که جین حتی به خاطر دعواهای همسر رئیسش با او، توسط رئیسمواخذه میشود و متهم به بیلیاقتی در آرام کردن همسر رئیسمیشود!
در چنین جو سرد و پر اضطرابی، سر و کله یک دختر بسیار جوان که هیچ تحصیلات دانشگاهی ندارد ولی چون رئیسبه او علاقمند است، به شرکت باز میشود و جین که احساس میکند این دختر جوان هم طعمه جدید رئیساست... تصمیم میگیرد که در مورد این ماجراها، با فردی به نام «ویلکاک» در بخش منابع انسانی صحبت کند اما....
آزار، مفهومی بالاتر از جنسیت
در فیلم دستیار، مخاطبین از همان ابتدا با فضایی سنگین مواجه هستند و در این جو اضطراب آور،
شخصیتهایی که به عنوان کارمند شرکت دیده میشوند، همگی در تلاشند تا کارشان به محدوده رئیسشرکت که با توجه به اشارات معلوم است فردی بیقید و بند و فاسد است، نیفتد.
این رئیسدر طول داستان هرگز دیده نمیشود و تنها گاهی صدایش در حالی که مشغول تحقیر کارمندان است از پشت تلفن، شنیده میشود ولی حضور سیاهش در جای جای داستان حس میشود. مخاطبین میبینند که این مقام بالاتر، هر کسی را به طریقی آزار میدهد.
گاهی این آزار در حد خرده فرمایشان بیشتر از وظیفه افراد است، گاهی انتظار دادن آرامش به همسرش است که به خاطر خیانتهایش دیوانه شده و گاهی هم کارمندان شرکت موظفند تا غیبت بدون اطلاع رئیسرا به خاطر خوشگذرانی، جلوی مهمانان مهم، توجیه کنند و...
این وسعت بیقانونی و آزار زیردست، به روشهای گوناگون در جای جای فیلم دیده میشود و نشان از دقت سازنده و تمرکزش به وسعت بخشیدن به معنای آزار زیردستان است چرا که در باور عام، در این چند ساله اخیر، آزار به صورت مفهومی در آمده که حتما باید جنسی باشد تا جدی گرفته شود ولی در فیلم دستیار، انواع آزار در یک شرکت فیلمسازی معروف نشان داده میشود و مفهوم کلیشهای و قدیمی آزار، به چالش کشیده میشود....
کار و کار و کار...
در فیلم دستیار، مخاطبین از همان ابتدا، زندگی شخصیت اول داستان یا همان جین را با شروع ساعت کاری اش مشاهده میکنند. تلاشهای جین در زمانی شروع میشود که هنوز خورشید طلوع نکرده است و شب، زمانی کارش تمام میشود که خورشید ساعتهاست غروب کرده است... این دختر تمام معنای زندگی خود را در کارش خلاصه کرده و تنها امیدش در این حجم از فشار روحی و جسمی، پیشرفت در کارش و این مسئله است که شاید بتواند روزی تهیهکننده شود....
در جامعهای که سیستم اقتصادی اش بر مبنای سرمایه سالاری بنا شده است، ارزش یک انسان با شغل و فعالیت اقتصادی اش معنا میشود و این یعنی کار مهم ترین بخش هویت یک فرد است و این مسئله به خوبی در فیلم دستیار به تصویر کشیده شده است.
وظایف بیشمار جین و ملموس به تصویر کشیدن برنامه فشرده کاری اش به عنوان یک دستیار و سعی او در راضی نگه داشتن دیگر همکارانش، کاملا برای مخاطبین آشنا با محیطهای کاری و زندگی دستیارها در هر شغلی، قابل لمس است و همین باعث میشود در فیلم دستیار، روند کند و گاه خستهکننده فیلم برای مخاطبین قابل تحمل و حتی در مواردی جذاب بشود.
کارگردان با دقت و ظرافت سعی کرده تمام ابعاد و مشکلات معذبکننده در محیط کاری را نشان بدهد و این مسئله در سکانسهایی که مربوط به رفتن به اتاق مسئول منابع انسانی و انتظار در آسانسور است، به خوبی نشان داده شدهاند و نشان از شناخت کامل سازنده از چنین محیطهایی است.
در فیلم دستیار، زندگی یک زن در جامعهای که مفهوم خانواده در آن رنگ باخته و کار، به عنوان مهم ترین اولویت زندگی یک انسان در آمده، به خوبی نشان داده شده است.
عدالتِ همچنان ناقص
کارگردان فیلم دستیار، که با الهام از رسوایی «هاروی واینستین» و شرکت فیلمسازی میرامکس، فیلمش را ساخته است، برای ساخت فیلم دستیار به مدت یک سال، مشغول مصاحبه با افرادی بود که در شرکت میرامکس کار میکردند و در این بین مصاحبههای طولانی با دستیارها، در این شرکت داشته است....
تسلط روی محیط، فضا و شخصیت پردازی همکاران جین به خوبی نشان میدهد که کیتیگرین، به عنوان کارگردان و نویسنده فیلم کاملا در مورد آنچه که میخواهد به مخاطبینش نشان بدهد تحقیق کرده است.
البته در فیلم دستیار، مخاطبین در نهایت اعتراضی را میبینند که هر چند به حق است ولی همان طور که پیشبینی میشود بینتیجه رها میشود چرا که سیستم ترجیح میدهد این حقایق را نادیده بگیرد یا انکار کند و به همین دلیل جین از گرفتن کمک پشیمان میشود و مجبور میشود تمام آن بیعدالتی و تحقیر را همچنان به امید پیشرفت در کارش تحمل کند و در این میان طبق گفته مسئول منابع انسانی تنها باید خوشحال باشد که تیپ مورد علاقه رئیسش نیست!
پیش از فیلم دستیار، کیتیگرین، در سال 2013 مستندی با عنوان «اوکراین یک فاحشهخانه نیست» را ساخته است و این مستند، گروهی مثلا فمنیستی از زنان، به نام «فمن» را در اوکراین، دنبال میکند که با برهنگی و خودفروشی، به اصطلاح خودشان به جنگ با مردسالاری رفتهاند و در نهایت مشخص میشود که این گروه هم زیر نظر مردی هدایت میشده و بعد از مدتی زنان گروه سعی میکنند خود را از چنگ این وضعیت نجات بدهند....
در ساختههای کیتیگرین، همیشه مسئله زنان و حق و حقوقشان مطرح بوده ولی راه درست برای گرفتن این حق، همیشه نقطه مجهول ماجراست و به بیان بهتر، مسئله در ساختههایگرین، همیشه بدون راهحل به تصویر کشیده میشود و تلاشهای بدون منطق و جهتِ سازنده هم باعث میشود که توجیهات، بیشتر شبیه یک سری خط خطی بیسر و ته برای مخاطبین به نظر برسند که گویی میخواهد به آنها القا کند، صرف نظر کردن از ادامه حل این مسئله، بهتر از به آخر رساندن آن است.