معیارهای دوستیابی در قرآن
فرزاد قربانزاده
در نوشتار حاضر نویسنده به برخی معیارهای دوستی و دوستیابی از نگاه قرآن پرداخته و به تعدادی از مصادیق دوستان خوب اشاره کرده است.
***
دوستی به معنای یاری، رفاقت، عشق و محبت (فرهنگ فارسی ج 2 ص 1578) و نیز به معنای آشنایی همراه با مهر و محبت و عشق آمده است. (فرهنگ سخن ج 4 ص 3408)
در فرهنگ قرآن، دوستی گستره وسیعی را در بر میگیرد، به گونهای که دوستی با خدا و شیطان و یا هر چیزی که با وی میشود ارتباط دو سویه داشت، افزون بر دوستی با انسانها مطرح شده است.
واژگانی که برای بیان این معنا و مفهوم در قرآن به کار رفته است واژههائی چون ود، الف، خلیل، ولی، حب، قرین، صدیق، رفیق، صاحب و مشتقات آن میباشد. هر چند که هر یک از این واژگان برای خود بارمعنایی جدا و مستقل دارند و مفاهیمی خاص با شرایط و ویژگیهای منحصر به خود را بیان میدارند ولی اصل ارتباط دو سویه همراه با عشق و محبت در همه اینها ملحوظ است. تنها بیان درجه و شدت و ضعف این دوستی و برخی از مقتضیات دیگر موجب میشودتا از واژگان مختلف بالا استفاده شود.
در آیات قرآن به مسئله دوستی و محبت توجه ویژهای شده است؛ زیرا دوستی در برخی از درجات و مراتب آن، اطاعت محض را به دنبال میآورد و دوستان در رفتارها و گفتارها و خلق و خوی از یکدیگر چنان تبعیت میکنند که به همانندسازی شخصیت تبدیل میشود. براین اساس است که در روانشناسی اجتماعی از دوست و یا گروه دوستان و تأثیر آن در بخش مستقلی سخن گفته میشود و به آثار و کارکردهای آن در شخصیتسازی و الگوگیری و الگوپردازی در حوزه بینشها و نگرشها اشاره میشود.
به سخن دیگر، در علوم انسانی جایگاه خاص برای دوست مطرح شده است و هر یک از اندیشمندان و دانشمندان با توجه به روشهای مطالعاتی و دانشهای تحصیلی با رویکردها و گرایشهای مختلف به این مسئله پرداخته و ابعاد آن را از جهات مختلف بررسی کردهاند.
قرآن نیز با توجه به اینکه ناظر به فطرت آدمی و غرایز وی است، از جهات مختلف به آثار و کارکردهای آن در حوزه بینشی و نگرشی توجه داشته و انواع و اقسام دوستی و نقش آن در هدایت و یا گمراهی بشر را تبیین کرده؛ زیرا هدف قرآن از طرح هر مسئلهای توجه دادن به نقش و کارکردهای آن در حوزه هدایت بشر به سوی کمال مطلق و رسیدن به شکوفایی و ظهور و بروز استعدادها و توانمندیهای سرشته شده در نهاد وی میباشد که از آن به اسمای تعلیمی یاد شده است.
برخی مصادیق دوستان خوب
هر کسی میکوشد تا دوستی خوب و مثبت به دست آورد تا افزون بر پاسخگویی به نیازهای عاطفی و احساسی خود بتواند وی را در مسیر تکاملی یاری رساند و دستگیر و گاه راهنمای وی در این راه باشد. از این رو مسئله دوستی، ارتباط تنگاتنگی با مسائلی چون عواطف و احساسات و یاری و کمک دارد. بهگونهای که برخیها دوستی را چیزی جز ابزار و وسیلهای برای ارضای عواطف روحی و روانی بشر و یاریگیری در هنگام نیاز نمیدانند. بر این اساس است که در معنای دوستی چنانکه گفته شد مسئله عشق و محبت از سویی و یاری و یاوری از سوی دیگر ملحوظ شده است بهگونهای که میتوان آن دو را به عنوان عناصر اصلی ماهیت دوستی برشمرد.
بر این اساس اگر دوستی نتواند به این دو بخش از نیازهای آدمی پاسخی درخور و شایسته دهد از عهده مسئولیت و وظیفه خود برنیامده و حقوق دوستی را ادا نکرده است. اگر به یکی از وظایف دوست و حقوق دوستان در آیه 61 سوره نور توجه شود به خوبی این معنا به دست میآید که پاسخگویی به نیاز مادی در کنار نیازهای روحی و عاطفی از اساس دوستی به شمار میآید. این آیه بیان میدارد که از حقوق دوستان آن است که بیاجازه از خوراکیهایی که در خانه دوستان موجود است استفاده کنند.
آیه 36 سوره نساء نیز بر گامی مهمتر و فراتر از این اشاره کرده و میفرماید که دوستان میبایست نسبت به هم احساس کنند و نیکوکاری در همه حوزهها و ابعاد در دستور کار و زندگی میان دوستان قرار گیرد.
پس پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی در راستای دستیابی به کمال از مهمترین ویژگیهای دوستی در آموزههای قرآنی است. همین امر موجب شده است تا خداوند در آیات مختلف هنگامی که به بیان مصادیق دوستان خوب اشاره میکند افرادی را بیان میکند که پاسخگوی نیازهای فطری و غریزی انسان باشند و بتوانند در کنار برآوردن نیازهای عاطفی و روانی، نیازهای علمی و هدایتی دوست را در مسیر کمالی پاسخ دهند و دستگیر آنان به سوی حق و کمالات باشند و از نواقص و کاستی دور سازند.
خداوند از کسانی که به عنوان مصادیق دوست خوب بیان میکند به پیامبران (نساء، آیه 69) اشاره میکند که از نظر قرآن بهترین دوستان بشر هستند؛ زیرا به نیازهای معنوی دوستان خویش پاسخ میدهند و آنان را با آموزههای وحیانی به سوی کمال سوق میدهند و از کاستیها و علل و عوامل ایجادی آن پرهیز میدهند و یا با بیان علل و عوامل دستیابی به کمال، دستگیر دوستان خویش میشوند.
گروه دیگر از کسانی که به عنوان دوستان خوب مطرح شدهاند، صالحان (درستکاران و شایستگان) اجتماع هستند؛ آنانی که همواره بر پایه هنجارهای عقلانی و شرعی عمل میکنند و به رفتارهای هنجاری و نیک و خوب توجه دارند و عامل به آنها هستند. اینگونه افراد به سبب آنکه اهل عمل هستند آنچه را که یافتهاند عمل میکنند و با رفتارها و کردارهای نیک و پسندیده خویش مردمان را به سوی خیر و نیکی دعوت میکنند. از اینروست که قرآن از آنان به عنوان صالحان یاد میکند که عمل نیک و پسندیده در رفتارها و کردارهای آنان اصل است نه آنکه فقط در حرف دیگران را به نیکی دعوت کنند.
به سخن دیگر، دوست خوب کسی است که در عمل نشان دهد که چه کاری پسندیده است و چه کاری نابهنجار است. الگوهای عملی و عینی، کسانی هستند که نهتنها به خوبیها دعوت میکنند بلکه خود عین نیکوکاری و عمل به نیکیها هستند. اینها همان صالحان هستند که آیه 69 سوره نساء آنان را نیز در کنار پیامبران(ع) به عنوان بهترین دوستان (حسن اولئک رفیقا) معرفی میکند.
دوست خوب نهتنها باید صادق و راستگو بلکه صدیق (بسیار راستگو) باشد بهگونهای که صداقت و راستگویی جزو ذات و شخصیت او شده باشد و در هیچ حالی دروغی را بر راستی ترجیح ندهد. صدق و صداقت در زندگی موجب میشود که انسان به شخص، اطمینان داشته باشد و هرگز این تصور در ذهن وی خطور نکند که وی انسانی دورو و دروغگو است که در ظاهر سخنی میگوید و در پشت سر هزاران ناروا بر زبان میآورد. صداقت دوست زمانی خود را نشان میدهد که آدمی در کاری به خطا رفته و عیبی را بر خود همواره ساخته است. در این زمان است که دوست، با صداقت و راستگویی خویش راهنمای واقعی او به سوی کمالات و هنجارهای پسندیده میشود و با بیان عیوب میکوشد تا وی را یاری رسانیده و به سوی کمالات آن چیز بازگرداند.
شاعر پارسیگوی شیرین زبان، دهلوی در این باره میسراید:
دوست دارم که دوست عیب مرا همچو آینه رو به رو گوید
نه که چون شانه به هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گوید
صدیق کسی است که هرگز میان سخن و کردارش دوگانگی نیست و هرآنچه میگوید بدان عمل میکند؛ از این رو همواره سخن خوش و نیک میگوید و عمل هنجاری و پسندیده میکند. به سخن دیگر، هرچه را بر زبان میآورد در عمل آن را تصدیق میکند و به عمل آن را نشان میدهد. چنین دوستانی لیاقت دارند که انسان با آنها همنشین و رفیق شود و در خلوت و جلوت با ایشان نشست و برخاست داشته باشد.
چنین کسانی میتوانند شاهدان اعمال خیر آدمی باشند و سخن و کردارشان نشانه شخصیت و درستی ایشان است و شخص را در هر حال دستگیر و کمککننده هستند. رفتارها و کردارهای درست و هنجاری ایشان گواه بر درستی دوستی آنان است و همواره شخص میتواند آن را به عنوان گواه در کارهای خویش معرفی کند. (نساء آیه 69)
معیارهای دوستی
با توجه به مطالب پیش گفته درباره دوستان خوب به سادگی میتوان معیارهای قرآنی برای انتخاب دوست خوب را نیز به دست آورد. با این همه برای تاکید بیشتر و بیان برخی جزئیات ناگفته دیگر به بیان برخی ملاکهای دوستی از نظر قرآن پرداخته میشود.
از آنجا که قرآن محور دستیابی به هر کمالی در دنیا و آخرت را توحید و ایمان و اعتقادات درست میشمارد، نخستین و اساسیترین ملاک و معیار برای دوستیابی را ایمان میشمارد. ایمانی که در این عبارت به کار رفته است شامل همه اموری است که در بینش توحیدی قرآن به عنوان ایمان مطرح شده است. (انفال آیه 72 و نیز توبه آیه 71)
از نظر قرآن دوست باید از نظر بینش انسانی مومن باشد و انتخاب دوست بیایمان هرچند که دارای ویژگیهای خوب دیگر باشد امری غلط و نادرست است؛ زیرا فقدان ایمان آثار خود را در نهایت در عملکرد و کردارهای شخصی به جا خواهد گذاشت. به این معنا که شخص هرچند که براساس فطرت خویش در رفتارها و کردارهای نیک و خوب باشد ولی اگر کفر وی ادامه یابد و یا بیایمانی شخص به ایمان تبدیل نشود همین بیایمانی، او را در بلند مدت به سوی نابهنجاریها سوق میدهد و به سبب عدم اعتقاد به خدا و یا معاد و یا حساب و کتاب، در گردنههای خطرناک آزمونها گیر میافتد و در درهای از نابهنجاریهای رفتاری سقوط میکند.
از نظر اسلام ایمان میبایست در زندگی شخص نمود و بروز داشته باشد و کسی که دارای تقوا نباشد نمیتوان او را اهل ایمان شمرد. اصولا تقوا به معنای دوری از پلشتیهای عقلانی و شرعی، نماد و نمود ایمان و آغاز دستیابی به هدایتهای خاص قرآنی است. بر این اساس نمیتوان صرفا به ایمان شخص بسنده کرد و او را برای دوستی برگزید بلکه باید به رفتارهای اجتماعی و فردی او نیز توجه داشت که آیا براساس اصول عقلانی و آموزههای شرعی میباشد و یا بیرون از آنها است.
خداوند در تحلیل دوستان و دوستی با اشاره به دوستانی که فاقد تقوا هستند میفرماید که دوستان بیتقوا در عمل دشمنان یکدیگر هستند و نمیبایست به این دوستی ظاهری آنان دل بست. چنانکه میفرماید: دوستان در روزی که پردهها فرو افتد و قیامت برپا شود با یکدیگر دشمن هستند و معلوم میشود که تنها دوستان باتقوا با هم دوست واقعی بودند. (زخرف آیه 67)
همان طور که گفته شد راستگویی یکی از مهمترین معیارهای انتخاب دوست است؛ زیرا اگر کسی راستگو نباشد عمل وی به گونهای نیست که بتوان آن را معیاری برای رسیدن به کمال یافت. البته در تحلیل قرآنی دوست میبایست افزون بر راستگویی و صداقت، انسانی صدیق باشد. صدیق کسی است که گفتارش با کردارش تطابق دارد و هیچ گونه
دوگانگی میان سخن و رفتارش نمیتوان یافت. به سخن دیگر، رفتارش تصدیقکننده گفتارش میباشد. (نساء آیه 69)
همچنین از دیگر معیارهای مهم، صالح بودن شخص است زیرا شخص افزون بر دوری از پلشتی میبایست در انجام کارهای نیک و خیر و خوب پیشتاز و اهل عمل باشد. دوری از پلشتی به معنای عمل به کارهای پسندیده و نیک نیست؛ بسیاری از مردم ممکن است از پلشتی و پلیدی دوری کنند ولی اهل کار خیر و نیک نباشند. این دسته از مردم تنها از کارهای زشت و پلید پرهیز میکنند اما در هنگام عمل نیز به سوی کارهای خیر نمیروند چون اصولا اهل حرف هستند و اهل عمل نمیباشند. بنابراین باید کسی را به عنوان دوست برگزید که افزون بر دوری از پلشتی و گناه و ناهنجاری، اهل عمل نیز باشد و کارهای نیک و خوب را انجام دهد و نام وی به عنوان صالح و درستکار مطرح باشد. (همان)
از دیگر معیارهایی که خداوند در همین آیه بدان اشاره کرده است، برخورداری از دانش است و اینکه شخص اهل جهل و نادانی نباشد بلکه هر کاری را که انجام میدهد از روی علم رشدی و کمالی باشد. به سخن دیگر دوست خوب کسی است که اهل علم و دانش است و هر کاری که انجام میدهد براساس عقل و منطق و دانش باشد.
دوست باید کسی باشد که برای خداوند از همهچیز بگذرد و تن به هجرت سپارد و به سبب دلبستگی به مکانی و یا مالی، دین خویش را در معرض خطر قرار ندهد. خداوند در آیاتی چون نساء آیه 89 و انفال آیات 72 تا 75 و حشر آیه 9 به هجرت در راه خدا و حفظ دین به عنوان یکی از ملاکهای دوستی توجه داده است. به این معنا که دوست خوب کسی است که بتواند از همهچیز در راه خدا بگذرد و تنها او را ملاک ارزشی رفتار و زندگی خویش قرار دهد. به چنین شخصی میتوان اطمینان و اعتماد کرد و با او دوست شد و از فکر و اندیشه و عمل وی برای دستیابی به کمال بهره برد.