kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۲۲۱۲
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۰
پرچمداران حسین (ع) (بخش سوم)

بلال؛ شکارچی افسانه مرکاوا

 
 
 
 
محمدجواد مهدی‌زاده
(شرحی بر زندگی سردار رشید اسلام شهید حاج علی صالح (بلال عدشیت) فرمانده واحدهای ضد‌تانک مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 33 روزه) 
«حاج بلال» و همرزمانش پس از ماه‌ها تمرین، آماده اجرای عملیات اسیرگیری در نقطه هدف در نوار مرزی لبنان و فلسطین اشغالی (منطقه موسوم به «خله ورده») بودند. مأموریت او هدف قرار‌دادن یکی از دو خودروی «هامر» حامل سربازان گشت مرزی ارتش اسرائیل بود.
صبح روز عملیات، تمام نیروها در مکان‌های مورد نظر مستقر بودند. حاج خالد بزی، فرمانده اجرای عملیات، قبل از شروع حمله به سراغ علی و نیروهایش، که کنار چند بوته و درخت پشت سیم خاردارهای نوار مرزی موضع گرفته بودند، رفت و در حالی که می‌خندید، روی دوش او زد. 
ساعت 9:05 صبح وقتی دو خودروی‌هامر اسرائیلی به خله ورده رسیدند، بلال با فریاد «یا رسول‌الله (ص)» اولین موشک عملیات را به سمت خودروی‌هامر دوم شلیک کرد. به محض اصابت موشک و انفجار خودرو، واحدهای ویژه هجوم به سمت دروازه مرزی حمله ور شدند و پس از انفجار دروازه و ورود به خاک فلسطین اشغالی، به سمت خودروی اول که در اصابت گلوله‌ها زمین‌گیر شده بود، رفتند و «ایهود گلدواسر» و «الداد رگو»، دو نظامی اسرائیلی که یکی کشته و دیگری مجروح شده بود، را با خود به عقب آوردند. به محض ورود رزمندگان مهاجم مقاومت اسلامی و نظامیان اسرائیلی اسیر به داخل خاک لبنان، علی و نیروهایش هم همراه دیگران با کمک نیروهای تحت فرمان (شهید) «حاج ابراهیم الحاج» (ابومحمد سلمان)، فرمانده عقبه عملیات، از منطقه عقب‌نشینی کردند.
دقایقی بعد از حمله، ارتش اسرائیل تلاش کرد با فرستادن یک واحد زرهی به داخل خاک لبنان، جلوی عقب‌نشینی رزمندگان به مناطق امن‌تر در داخل خاک لبنان را بگیرد اما نیروهای مقاومت اسلامی که این موضوع را پیش‌بینی می‌کردند، در محتمل‌ترین مسیر ممکن برای‌تانک اسرائیلی یک کمین انفجاری کار گذاشتند.‌ تانک پیشرفته «مرکاوا-4» ارتش اسرائیل هم دقیقا به همان مسیر رفت و در حین حرکت توسط رزمندگان مقاومت اسلامی منفجر شد. تمام افراد داخل‌تانک کشته شدند. ارتش اسرائیل در کمتر از 30 دقیقه، نزدیک به 10 کشته و زخمی داده بود که دو نفر از آنان اسیران مقاومت اسلامی بودند.
طرحی که باید در پاییز برای تحقق «خاورمیانه جدید» مورد نظر آمریکا و ناتو به اجرا در می‌آمد، زودتر از موعد مورد نظر به اجرا گذاشته شد. اسرائیل جنگ همه‌جانبه را علیه لبنان و حزب‌الله آغاز کرد.
***
ارتش اسرائیل قصد داشت با یک حمله گسترده زرهی خود را به رود مهم «لیطانی» در جنوب لبنان برساند. روزگاری این رودخانه اشغالگری اسرائیلی‌ها را به خود دیده و پس از سال‌ها توسط رزمندگان مقاومت اسلامی به طور کامل از اشغال سربازان صهیونیسم آزاد شده بود. اما خود رودخانه به تنهایی هدف اصلی اسرائیلی‌ها نبود. چیزی که فرماندهان نظامی تل‌آویو به دنبال آن بودند، تصرف تمام منطقه جنوب رود لیطانی تا مرز لبنان و فلسطین اشغالی و ایجاد یک نوار مرزی جدید، با هدف اشغال جنوب لبنان، الحاق آن به سرزمین‌های اشغالی، پاک‌سازی کامل منطقه از شیعیان و تمام جمعیت طرفدار مقاومت و اسکان یهودیان صهیونیست بیشتر در این منطقه، بود.
مهم‌ترین منطقه‌ای که نیروهای زرهی و مکانیزه ارتش اسرائیل برای رسیدن به رود لیطانی باید از آن عبور می‌کردند، دره معروف «حُجَیر» (به عربی: وادی الحجیر) بود که از جنوب غرب شهر نبطیه شروع و به شهرک مرزی «عیترون» در حومه شرقی شهرستان «بنت جبیل»، واقع در شمال نوار مرزی لبنان و فلسطین، منتهی می‌شد. 
اتاق عملیات مقاومت اسلامی با در نظر گرفتن این تهدید بسیار جدی، فرماندهی یگانی از «واحدهای ضد زره» را به عهده «حاج بلال» گذاشت. مأموریت آنان انهدام هرچه بیشتر از‌تانک‌های مرکاوا-4، جدیدترین نسل زره‌پوش‌های اسرائیلی و جزو پیشرفته‌ترین ‌تانک‌های جهان، با استفاده از موشک‌های جدید روسی «کورنت» بود که مقاومت اسلامی چند سال پس از آزاد‌سازی جنوب لبنان و مدتی قبل از شروع جنگ توانسته بود به آنها دست پیدا کند.
دومین گزینه مقاومت اسلامی برای انهدام‌تانک‌های مرکاوا در دره حجیر، استفاده از مین‌های ضدزره قوی بود. این کار به عهده (شهید) «حاج رانی بزی» (حاج حاتم) گذاشته شد که از آزادگان لبنانی زندان خیام و فرماندهان مهم در منطقه «بنت جبیل» بود.
***
از قبل می‌دانست که یا باید مرکاوا را از فاصله دور هدف قرار‌داد یا در صورت درگیری از فاصله نزدیک، به سمت در عقب‌تانک، حساس‌ترین بخش ‌تانک که در مقابل انفجارها بسیار آسیب‌پذیرتر از بقیه قسمت‌های‌ تانک است، شلیک کند. این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داد. 
در حالی که گروهی از رزمندگان ضدزره را فرماندهی می‌کرد، خود هم شخصا بارها به جنگ و‌گریز با زره‌پوش‌های اسرائیلی پرداخت. در همین جنگ و‌گریز چند هفته‌ای هم موفق به انهدام 15‌تانک مرکاوا-4 شد.
***
نه کماندوهای اسرائیلی حاضر در دره حجیر و نه‌ تانک‌های آنها نتوانستند «علی صالح» را از سر راه بردارند. او کسی نبود که آنها حریفش باشند. به همین خاطر هم آخر کار، ناگزیر به استفاده از سلاح هوایی علیه او شدند.
22 مرداد 1385 (13 آگوست 2006)، یک روز مانده به پایان جنگ 33 روزه، هنگام درگیری با واحدهای ویژه زرهی ارتش اسرائیل، یک پهپاد «ام-کا» اسرائیلی به سمت او موشک شلیک کرد. ترکش و موج انفجار او را به شدت مجروح کرد. با این حال همرزمانش توانستند او را عقب ببرند.
***
نزدیک به 20 روز در بیمارستان در حالت کما بود. تنها یک بار به هوش آمد و در آن لحظه از شنیدن خبر پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ 33 روزه خوشحال شد. بعد چشمانش را بست و دوباره به کما رفت تا اینکه سرانجام روز شنبه 11 شهریور 1385 (2 آگوست 2006) روی تخت بیمارستان به دوستان شهیدش، مخصوصا همرزمانش حاج خالد و حاج رانی بزی که هر دو قبل از در جنگ 33 روزه شهید شدند، پیوست.