kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۲۰۵۴
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۰
مروری بر تصویر خرمشهر در سینمای ایران

بار دیـگر شهری که دوستش داریم!

 
 
 
  مهدی امیدی
با گذشت 40 سال از آزاد‌سازی خرمشهر هنوز هم ناگفته‌های فراوانی درباره این موقعیت تاریخی و تاریخ ساز باقی مانده است. طی این سال‌ها‌، فیلمسازان کشورمان نیز به فراخور برداشت و نوع نگاه خود به این واقعه‌، آثاری را ساخته‌اند. اما نکته قابل تأمل که البته جای گلایه هم دارد‌، نبود تنوع و نوگرایی در این فیلم‌هاست. به‌طوری که همه این آثار را می‌توان در یک راستا برشمرد؛ سقوط خرمشهر! البته این موضوع هم باید در سینما پرداخته شود‌، اما بدون شک فتح خرمشهر جایگاه برتری دارد. در این گزارش‌، فیلم‌هایی که موضوع اصلی یا بخشی از روایت آنها به خرمشهر برمی‌گردد‌، هدف مرور قرار گرفته‌اند.
بلمي به سوي ساحل
مرحوم رسول ملاقلي پور يكي از نام‌هاي بزرگ و ماندگار سينماي ايران است. او نه تنها از جمله طلايه‌داران سينماي نوين ايران در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي محسوب می‌شود، بلكه آغازگر ساخت فيلم درباره خرمشهر نيز بود. فيلم «بلمي به سوي ساحل» اولين فيلم تاريخ سينماي ايران با موضوع خرمشهر است كه به كارگرداني ملاقلي‌پور توليد شد. اين فيلم در سال 1364 و در شرايطي ساخته شد كه جنگ تحميلي هنوز ادامه داشت. به همين دليل با اينكه دومين تجربه كارگرداني سازنده‌اش بود، اما فضا و موقعيت‌هاي فيلم بسيار طبيعي از آب درآمده‌اند. «بلمي به سوي ساحل» نه تنها از نظر ساختاري و دراماتيك واجد ويژگي‌هاي قابل توجهي است- چون خالصانه و مومنانه خلق شده- بلكه به بازنمايي يكي از زواياي مهم اشغال خرمشهر نيز مي‌پردازد. نقطه ايجاد درام و مهم‌ترين عامل درگرفتن بحران در اين فيلم، كارشكني دولت وقت: به رياست بني صدر- در ارسال تجهيزات دفاعي براي مدافعان خرمشهر است. فيلم، داستان يكي از گردان‌هاي سپاه است كه از تهران راهي خرمشهر مي‌شوند تا به مقاومت اين شهر كمك كنند. از آنجا كه جاده‌هاي منتهي به خرمشهر به تصرف بعثي‌ها درآمده، اين گردان مجبور مي‌شود تا از بندر ماهشهر به وسيله يك بالگرد خود را به آن شهر برساند، اما دولت از اين كمك جلوگيري می‌كند و در نتيجه آنها به وسيله يك بلم تلاش می‌كنند تا خود را به صف مدافعين برسانند.
اين واقعيت تلخ كه بني صدر از ارسال جنگ افزار به جبهه‌هاي دفاع از كشور خودداري می‌كرد، تا به حال در هيچ فيلم ديگري بازگو نشده و «بلمي به سوي ساحل» تنها فيلمي است كه اين افتخار را به نام رسول ملاقلي پور 
ثبت كرده است.
از ديگر جلوه‌هاي اين فيلم، يادبود شهيد محمد جهان آراست كه نقش مهمي در آزادسازي خرمشهر داشت. ديگر شاخصه ارزشمند «بلمي به سوي ساحل» اين است كه اولين فيلمي است كه به طور مستقيم به رشادت‌هاي رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پرداخته و برمبناي شخصيت اين سربازان، قهرمان‌سازي كرده است.
حريم مهرورزي
دومين فيلمي كه در ارتباط با موضوع خرمشهر در سينماي كشورمان توليد شده، «حريم مهرورزي» نام دارد. اين فيلم به كارگرداني ناصر غلامرضايي در سال 1365 ساخته شد. مضمون اين فيلم پيرامون تبعات اجتماعي اشغال خرمشهر شكل گرفته است و در آن به زندگي بازماندگان و كوچ‌كنندگان اين شهر به ساير نقاط كشور پرداخته مي‌شود؛ زن جواني از اهالي خرمشهر، همسرش را از دست مي‌دهد. او به همراه فرزند و مادر سالخورده‌اش به تهران مهاجرت مي‌كند و در يكي از اقامتگاه‌هاي جنگ‌زدگان زندگي خود را می‌گذراند. زن براي تأمين زندگي خود و بازماندگان خانواده اش به كار مشغول می‌شود. وي در اين ميان با يك راننده تاكسي آشنا می‌شود كه پس از مرگ مادرش با هم ازدواج می‌كنند. آنها در خرمشهر و سالگرد آزادسازي اين شهر مراسم ازدواج خود را برگزار مي‌كنند. به اين ترتيب در اين فيلم، اشغال خرمشهر موجب جدايي و فراغ مي‌شود، اما آزادسازي آن مناسبتي براي وصال مي‌گردد.
فيلم «حريم مهرورزي» با وجود اينكه فاقد ويژگي‌هاي برتر هنري و ساختاري است، اما به خاطر نمايش بسياري از واقعيت‌هاي اجتماعي اشغال خرمشهر و به خصوص مردم اين شهر، قابل تأمل است.
کیمیا
سهم عمده اي از به تصوير كشيده شدن وقايع خرمشهر در سينماي ايران بر عهده احمدرضا درويش بوده است. او سه فيلم با نام‌هاي «كيميا»، «سرزمين خورشيد» و «دوئل» بر اساس اين موضوع ساخته است.
در اين ميان، فيلم «كيميا» يكي از آثار تحسين‌برانگيز سينماي ايران محسوب می‌شود. اين فيلم در قالب يك ملودرام اجتماعي، به زندگي آدم‌هاي خرمشهر می‌پردازد. «كيميا» كه در سال 1373 ساخته شد روايتگر داستاني از روزهاي اشغال خرمشهر است. مرد جواني به نام رضا در تلاش است تا همسر باردار خود را به بيمارستان برساند تا فارغ شود. در ادامه به اسارت دشمن درمي‌آيد و در ضمن، همسرش نيز در حين زايمان از دنيا مي‌رود. رضا پس از 10 سال، از اسارت برمی‌گردد و متوجه می‌شود كه فرزندش توسط يكي از پزشك‌هاي بيمارستاني كه همسرش در آن بود نگهد‌اري مي‌شود و به دنبال او به شهر مشهد مي‌رود، اما اگر بخواهد بچه را پس بگيرد، هم زندگي خانواده‌اي از هم می‌پاشد و هم آينده درخشان دخترش را از او مي‌گيرد. به همين دليل از اين خواسته خود صرف نظر می‌كند. فيلم «كيميا» داراي دو بخش جنگي و شهري است. صحنه‌هاي حمله متجاوزين به خرمشهر و تلاش مردم آن شهر براي نجات خود، نزديك به واقع و مستندگونه ترسيم شده‌اند. ولادت نوزاد در اين بخش از فيلم نمادي از ادامه زندگي و رويش نسلي جديد است؛ نسلي كه در فصل دوم فيلم تبديل به «كيميا» مي‌شود. در اين بخش از فيلم هم از خودگذشتگي نسل جنگ روايت شده است. انتخاب شهر مشهد هم براي محل اين رويدادها بسيار هوشمندانه بوده، زيرا مشهد به معني محل شهادت است. در اين مقطع نيز قهرمان فيلم دچار اسارت مي‌شود؛ اسارت نفس، اما اين شخصيت براي تداوم خوشبختي فرزندش و همچنين حفظ زندگي آرام يك خانواده ازخودگذشتگي مي‌كند. در واقع گذشتن رضا از تنها دخترش، نمادي است از عبور از هواي نفس كه نوعي شهادت محسوب مي‌شود.
سرزمین خورشید
فيلم «سرزمين خورشيد» دو سال پس از «كيميا» با موضوع و حال و هوايي مشابه توسط احمدرضا درويش ساخته شد؛ فيلمي كه با وجود برخورداري از شاخصه‌هاي سينمايي و محتوايي والا، اما نوعي تكرار «كيميا» بود. گويي بخش اول آن فيلم در اين اثر بازتوليد شده است. نه تنها موضوع، بلكه بسياري از مفاهيم، مضامين و عناصر «سرزمين خورشيد» تكرار «كيميا» هستند؛ نوزادي كه نويد استمرار زندگي را مي‌دهد، بيمارستاني كه دچار بحران می‌شود، هيجان و پريشاني بوميان خرمشهر از هجوم دشمن، شهر جنگ‌زده و ويراني يك به يك خانه‌ها بر سر مردم، زناني كه در شرايط جنگي به ياري رزمندگان مي‌آيند، پزشك‌ها و امدادگراني كه نقش پررنگي را در نجات مردم بازي مي‌كنند، نوزادي كه به‌واسطه ازخودگذشتگي يك زن از مرگ رهايي مي‌يابد و حتي بازيگر نقش اصلي فيلم (زنده ياد خسرو شكيبايي كه در اين فيلم هم مانند «كيميا» زيبا و ماندگار بازي كرده.)
در فيلم «سرزمين خورشيد» هم مانند «كيميا» صحنه‌هاي جنگي در حد بسيار بالايي واقع گرايانه و باورپذير بازآفريني شده‌اند.
دوئل
اما سومين فيلم درويش با موضوع خرمشهر در حال و هوايي كاملاً متفاوت و تاحدودي متضاد با دو فيلم قبلي اين فيلمساز در اين زمينه به منصه ظهور رسيد. اين فيلم در سال 1381 و در شرايطي ساخته شد كه در آن زمان به پرخرج‌ترين و عظيم‌ترين پروژه سينمايي تاريخ ايران لقب يافت. برخلاف دو فيلم قبلي كه انسان محور هستند، در «دوئل» روح تكنيك و ابزارآلات جنگي غلبه دارد. به همين دليل با اين كه دوئل از لحاظ سخت‌افزاري و جلوه‌هاي ويژه يك فيلم جنگي تمام عيار محسوب می‌شود، اما در زمينه بازنمايي مقاومت و هويت دفاع مقدس، دچار نقصان است. چراكه در اين فيلم بيشتر نقد خوي و خصلت‌هايي كه منجر به جنگ‌افروزي مي‌شوند ترسيم شده تا آنچه منجر به ايستادگي ملت ايران در برابر هجوم ناجوانمردانه دشمن خارجي مي‌شود. «دوئل» قدرت هيچ گونه پاسخ دادني به پرسش‌هاي نسل جديد درباره مسائل و وقايع هشت سال دفاع مقدس، از جمله خرمشهر را ندارد. به همين دليل بايد آن را يك فيلم براي نمايش قدرت سينماي ايران در اجراي جلوه‌هاي ويژه جنگي بدانيم و بس!
روز سوم
يكي از فيلم‌هاي قابل توجه با موضوع خرمشهر، «روز سوم» به كارگرداني محمدحسين لطيفي است؛ فيلمي كه توانسته بخشي از ايثارگري‌ها و رنج‌هاي مردم آن شهر در دفاع از خود و همچنين رذالت بعثي‌ها را نمايش دهد.
آنچه باعث شاخص شدن اين فيلم شده، درآميختن واقعيت با درام و همچنين نمايش ملموس حماسه، بحران، شرافت و وطن‌پرستي است. همان‌طور كه در تيتراژ فيلم نيز اعلام می‌شود، اين فيلم براساس يك اتفاق واقعي ساخته شده است؛ در گير و دار اشغال خرمشهر خواهر و برادري هنوز در دل شهر و در منزل خود هستند. آنها در آخرين لحظات قصد گريز از مهلكه را دارند، اما چون پاي دختر شكسته، نمي‌توانند به سرعت راه بروند و در نتيجه اسارتشان حتمي است. به همين دليل برادر تدبير مي‌كند تا خواهرش را درون حياط خانه‌شان دفن كند و در موقع مناسبي به همراه نيروي كافي، براي رهايي او اقدام شود.
با نگارش هوشمندانه فيلمنامه و اجرايي درست، اين واقعيات، كاركردي نمادگرايانه در راستاي شناخت هويت و چرايي دفاع مقدس يافته‌اند. در واقع مخاطب جوان يا ناآگاه درباره جنگ هشت ساله، با ديدن «روز سوم» می‌تواند به پاسخ برخي از پرسش‌هايش برسد. وقتي دختر: به عنوان ناموس و نمادي از مام وطن- گرفتار بيگانگان حريص و متجاوز است، ديگر هيچ بهانه‌اي براي كوتاهي در مبارزه و مقاتله با دشمن نمی‌ماند.
كودك و فرشته
ديگر فيلمي كه تمام روايت آن در متن اشغال خرمشهر مي‌گذرد «كودك و فرشته» به كارگرداني مسعود نقاش‌زاده است؛ فيلمي كه توانسته تصويري متفاوت و تازه درباره سقوط اين بخش از خاك كشورمان و همچنين وضعيت مردم آن ارائه دهد. ويژگي متمايز اين فيلم و محور اصلي آن حضور كودكان و نوجوانان و به خصوص دختران نوجوان در مقاومت خرمشهر است.
فيلم تصويري واقعي و باورپذير از خرمشهر جنگ زده و در حال اشغال ارائه كرده است و در زمينه جلوه‌هاي ويژه نيز كم نياورده است. شاخصه تأمل برانگيز «كودك و فرشته» مقاومت همه‌جانبه مردم اين شهر با دستاني تقريباً خالي است.
عصر روز دهم
آخرين فيلمي كه مي‌توان آن را نيز به نوعي در دايره آثار مرتبط با خرمشهر قرار داد، «عصر روز دهم» به كارگرداني مجتبي راعي است؛ فيلمي كه البته يكي از موضوعات جزئي اش خرمشهر محسوب می‌شود وگرنه، در مجموع نمی‌توان آن را اثري درباره اين موضوع دانست؛ فيلم با سقوط خرمشهر در جنگ تحميلي آغاز مي‌شود. خانواده‌اي قصد نجات از مهلكه را دارند، اما پدرشان شهيد مي‌شود. درجريان اين اتفاقات نوزاد خانواده نيز به وسيله يكي از نظاميان عراقي دزديده مي‌شود و زن و تنها دختر آن خانواده باقي مي‌مانند. 25 سال بعد از آن، دختر پزشك شده و موقع حمله آمريكا به عراق است. يك گروه هلال احمر قصد رفتن به عراق را دارند و اين بهترين فرصت است تا دختر به آنجا برود و خواهرگمشده اش را پيدا كند. در موسم محرم و عزاداري شيعيان در كربلا كه در همان زمان نيز، يزيديان زمان ياران و پيروان امروز حسين(ع) را به خاك و خون مي‌كشند، دختر گمشده پيدا مي‌شود، اما...
در اين فيلم، عزاي تاريخي و ابدي انسان‌ها براي امام حسين‌(ع)، تجاوز بعثيان به خاك ايران و اشغال عراق توسط آمريكائيان و همچنين اقدامات تروريستي كه در آن كشور انجام می‌شوند همگي در يك راستا ديده شده و تظاهر دراماتيك آن هم در اين فيلم، جدايي بين آدم‌هاست. در ابتداي فيلم، به خاطر هجوم يك لشكر يزيدي به انسان‌هاي بي گناه، بين اعضاي خانواده جدايي و فراغ به وجود آمده؛ يكي شهيد شده و ديگري مفقود. امروز هم در اثر تجاوز يك ارتش يزيدي ديگر به مردم سرزميني به نام عراق، همين اتفاق مي‌افتد. در پايان فيلم، باز هم اين جنگ تحميل شده از سوي مستكبران و جنگ طلبان است كه مانع وصال آدم‌ها و عامل فصال دوباره اعضاي يك خانواده است. برعكس؛ فرهنگ عاشورايي در اين فيلم باعث گرد هم آمدن و نزديك شدن آدم‌ها به يكديگر مي‌شود.
سفر سرخ
اولین فیلم ساخته شده توسط حمیدفرخ نژاد – بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون- نیز روایتی است در حاشیه اشغال خرمشهر. آوارگی مردم شهر در پی هجوم بعثی‌ها و به تصرف درآمدن خرمشهر‌، فضای هراس آلود در سایه سلطه نظامیان صدام و تلاش رزمندگان برای نجات غیرنظامیان از چنگال مهاجمین‌، محورهای مضمونی این فیلم هستند. البته در فیلم «سفر سرخ» همه این مضامین به شکلی گذرا و تاحدی کلیشه‌ای پرداخته شده‌اند‌، به گونه‌ای که فیلم در ارائه نگاهی جدید و به‌روز و ماندگار از خرمشهر ناموفق است.
ضمن اینکه در این فیلم اثری از حماسه و معنویت دیده نمی‌شود و بیشتر بر سیاهی‌ها و ناامیدی‌های جنگ تأکید می‌شود. این درحالی است که وجه ممیز اصلی دفاع ما و به ویژه ماجرای خرمشهر‌، حماسه‌های آسمانی و حضور ایمان بوده است. باورهای الهی ازجمله الهام گرفتن رزمندگان از قیام عاشورا هیچ جایگاهی در فیلم ندارد و اگر نام و نشان خرمشهر را از فیلم برداریم‌، تنها چند صحنه جنگی بی‌هویت باقی می‌ماند؛ عده‌ای که به یک شهر حمله کرده‌اند و عده‌ای که از این شهر می‌گریزند. همین!
کافی است بر نمایندگان جبهه حق در این فیلم تأمل کنیم؛ یکی که اصلا هیچ نشانه‌ای از متدین بودن ندارد و بیشتر به یک فرد بی‌ایمان و لامذهب می‌ماند. دیگری هم به خاطر عقده‌های فروخورده اش پا به میدان نبرد گذاشته و فردی سرخورده و شکسته است. این یعنی جفا درحق مردانی که برای خرمشهر ایستادند و خود را فدا کردند! 
دسته دختران
آخرین فیلم ساخته شده درباره خرمشهر تا این زمان، «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی است. این فیلم در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و هنوز به اکران عمومی درنیامده است. کارگردان در این فیلم به روایتی خیالی از مقاومت 34 روزه خرمشهر با تمرکز بر یک گروه از بانوان پرداخته است. فیلم «دسته دختران» جزء آثار به اصطلاح بیگ پروداکشن سینمای ایران در سال‌های اخیر است که صحنه‌های جنگی چشم‌نواز و خیره‌کننده‌ای دارد. با این حال، ضعف داستان و شخصیت‌پردازی و همچنین نمایش خشونت افراطی موجب انتقاداتی به این فیلم شد.