نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
ارز ۴۲۰۰ تومانی در دولت قبل باعث فاجعه چاپ پول و تشدید تورم شد
سرویس سیاسی -
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «سیاست ارز ۴۲۰۰ نه تنها در هدف اولیه که ثابت نگهداشتن قیمت کالاهای اساسی بود شکست خورد که به دلیل محدودیت منابع ارزی دولت به دلیل تحریمهای آمریکا، ناچار به چاپ پول برای تأمین ارز مورد نیاز این سیاست شد و از این طریق تورم مضاعفی را به جامعه تحمیل کرد. دولت در سال ۹۹ در حالی ۱۱ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی به واردات کالای اساسی اختصاص داد که کل درآمدش از صادرات نفت و میعانات گازی ۵ میلیارد دلار بود. سؤال اینجاست که مابقی ۶ میلیارد دلار مورد نیاز از کجا تأمین شده است.
گزارشی که بانک مرکزی با عنوان «تحولات اقتصادی سال ۹۹» منتشر کرده است به خوبی نشان میدهد، دولت برای تأمین ۶ میلیارد دلار باقیمانده، به افزایش پایه پولی یا اصطلاحاً چاپ پول روی آورده است. به این صورت که دلارهای مورد نیاز را از سامانه نیما با قیمت ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان خریداری کرده و آن را با نرخ ۴۲۰۰ تومان در اختیار واردکننده قرار داده است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «دولت برای کنترل قیمت چند کالای اساسی، قیمت سایر کالاها را از طریق چاپ پول و ایجاد تورم افزایش داده است. فاجعه آنجاست که طبق آمارهای ارائه شده، موفق به کنترل قیمت همان چند کالای اساسی هم در این مدت نشد. بنابراین سیاست ارز ۴۲۰۰ نه تنها از افزایش تورم جلوگیری نکرد که خود باعث ایجاد تورم در کشور شد و اینگونه نیست که با ادامه این سیاست، شاهد ثابت ماندن قیمت کالاهای مشمول این ارز باشیم. از طرفی با اعمال سیاست جدید توسط دولت و تغییر محل تخصیص یارانه از ابتدای زنجیره یا واردکننده به انتهای زنجیره یا مصرفکننده اگرچه ممکن است هنوز برای تخصیص این یارانه مانند گذشته به چاپ پول نیاز باشد اما از سایر تأثیرات مخرب سیاست ارز ترجیحی جلوگیری میشود.»
آقای ربیعی! ثبت رکورد 1500 تحریم حاصل مدیریت تحریمزدای شما بود
علی ربیعی سخنگوی دولت سابق روز گذشته در یادداشتی در روزنامه اعتماد به بهانه تلف شدن دو توله یوزپلنگ و همچنین گزارش گزارشگر سازمان ملل درباره تحریمهای ایران نوشـت: « این دو موضوع بهخوبی نشان از اثرگذاری غیرقابل انکار تحریمها، نه تنها بر اقتصاد بلکه حتی بر سبک زندگی ایرانیان در همه شئونات اجتماعی دارد که البته شاید برای مردم امری روشن و بدیهی باشد اما همچنان شاهد هستیم که برخی از مسئولان و فعالان سیاسی هنوز درصدد انکار آن برمیآیند و در تداوم مشی سیاسی ناپسندی که هدف از آن تخطئه دولت قبل بود، اهمیت تحریم را انکار میکنند. آنها میدانند که اگر امروز به آثار تحریم اقرار کنند با این پرسش مواجه خواهند شد که در اینصورت چرا در سالهای گذشته که تحریم با شدت و جدیت بیشتری به اجرا گذاشته میشد، سکوت پیشه کردند و گاه فراتر از سکوت در همراهی ناخواسته با تحریم کنندگان، دولت را تنها مقصر وضعیت اقتصادی کشور در کوران آن جنگ شوم اقتصادی و روانی میدانستند».
ربیعی همچنین در این یادداشت مدعی شده: « امروز مدبرانهترین تصمیم این است که تا زمانی که هنوز ایران در سمت مظلوم و دولت آمریکا در سمت تحریمگر قرار دارد، و به نحوی جامعه جهانی ایران را صاحب حق قلمداد میکند، مدیریت تحریمزدایی را به پیش ببریم.»
گفتنی است دولتمردان مدعی تدبیر و امید که تمام چالشهای دولت قبل را معطوف به برجام و پس از آن ماجرای FATF میکردند، اینک نیز با ایجاد هر مسئلهای که به باور بسیاری از کارشناسان پس لرزههای مشکلات دولت خودشان و بیرون جهیدن مشکلات تلنبار شده ۸ سال گذشته است، بازهم باورهای بر باد رفته خود یعنی ماجرای برجام و FATF را دوباره یادآور میشوند تا حدامکان هنوز جامعه را مجاب کنند که حرفهای آنان درست بوده و مشکلات کشور ریشه خارجی دارد نه داخلی.
این تظاهر به طلبکاری از سوی مدیران ضعیف ترین و ناکارآمدترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی در حالی است که تحریمها در دولت متبوع شان، از ۷۰۰ مورد به بیش از ۱۵۰۰ مورد رسید و بر هزینهها و خسارتهای هنگفت برجام اضافه شد. در واقع سؤال درست این است که کاسبان برجام توضیح دهند چرا هر وقت با غرب (چه دو دهه قبل و چه در سال ۹۴) توافق کردند، فقط امتیازات نقد دادند و با گرفتن وعدههای نسیه، مردم را فریب دادند و پس از مدتی معلوم شد که آمریکا و اروپا صرفا میخواستهاند زمان بخرند و در اثر توافقهای بیتضمین، فشارها را تشدید کنند؟!
تمام آمار و ارقام نشان میدهد که دولت مدعی تدبیر، با ادعای لغو تحریمها و رونق اقتصاد، سر کار آمد اما هنگامی که دوره هشت ساله آن به پایان میرسید، در کنار دو برابر شدن تحریمها، اغلب شاخصهای اقتصادی هم منفی شده است. این هم البته از هنرمندی عناصر رندی است که هم میتوانند چنان خسارت بینظیری را سر سفره مردم بگذارند و هم سنگ مردم را به سینه بزنند!
لازم به ذکر است که دولت مدعی تدبیر و امید با همین نگاه در کنار نان مردم، جان مردم را هم به تحریم و FATF و.. گره زده بودند و شخص آقای ربیعی در ماههای پایان عمر دولت قبل در واکنش به انتقادها نسبت به تعلل دولت در وارد کردن واکسن گفته بود که تحریمها و FATF مانع واردات واکسن و نجات جان مردم است، در حالی که تنها چند ماه پس از این ادعا و با روی کار آمدن دولت رئیسی و ثبت رکورد واردات واکسن و در پی آن کنترل موفق کشتار کرونا میزان اعتبار و صداقت دولتمردان مدعی تدبیر و امید کاملا بر همگان مشخص شد، اما دو صد حیف که جانهای عزیزی که قربانی سیاستبازی دولت مدعی تدبیر و امید شدند دیگر زنده نخواهند شد.
انتفاع عمومی از طرح اصلاح نظام پرداخت یارانهها
روزنامه جمهوری اسلامی دیروز به نقل از یک خبرگزاری مدعی اصلاحات و از قول یک کارشناس نوشت: «دولت ادعا میکرد ارز دولتی اولاً به هدف اصابت نکرده و ثانیاً فقط تجار و پولدارها از این ارز منتفع میشوند؛ حالا مشخص شد که اتفاقاً به هدف اصابت کرده بود چون امروز که این ارز را برداشتهاند، همه قیمتها چندین برابر شده است؛ اینکه ما نخواهیم یا نتوانیم چند نفر واردکنندهی متخلف را که اسامیشان موجود هست و با حساب و کتاب ارز دولتی گرفتهاند، مجازات کنیم و به جایش میلیونها نفر از مردم را با افزایش قیمتها روبهرو کنیم، اصولاً جراحی اقتصادی نیست چون برای جراحی تن بیمار، به سراغ اعضای ناکارآمد و ناسالم بدن میروند نه سراغ جوارح حیاتی که دارند به خوبی مسئولیتشان را انجام میدهند.»
گفتنی است، طرح اصلاح نظام پرداخت یارانهها مورد اتفاق صاحبنظران اقتصادی است. بر این اساس، یارانه به جای تخصیص به زنجیره نخست و وقوع جرم و فساد، به حساب مصرفکننده واریز میشود. از این رو، از اختلال ناشی از تخلف پیشگیری میشود و ثروت کشور به دست مردم میرسد. به همین دلیل برخلاف مطلب فوق، در این طرح عموم مردم منتفع میشوند.
آرزوی اصلاحطلبان برای عدم موفقیت اصلاحات اقتصادی دولت
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود نوشت: «توسعه اقتصادی، یعنی بازگشت به سیاست. شاید از همینروست که هیچیک از دولتهای بعد از انقلاب نتوانستهاند برنامههای اقتصادی توسعه را در قالب برنامههای اول و دوم توسعه در دولت سازندگیهاشمیرفسنجانی و برنامههای سوم و چهارم توسعه در دولت اصلاحات سیدمحمد خاتمی و ادامه برنامه چهارم توسعه در دولت مهرورزی احمدینژاد به نتیجه مطلوب و دلخواه برسانند.»
در ادامه این نوشتار آمده: «دولت اصلاحات و سازندگی هم با سنگاندازی داخلی[!!] روبهرو بود، هم با فشارهای خارجی[!!] و هم با سوءمدیریت در اجرای این برنامههای اقتصادی. دولت رئیسی هم از این قاعده مستثنا نیست.[!!] استعاره عدد 13 را نباید جدی گرفت و مدعی شد که این دولت گرفتار بداقبالی شده است. هر دولت دیگری هم جای دولت رئیسی بود، بااندک تفاوتی در شیوه برخورد دچار این بحرانها میشد؛ همانگونه که دولت تدبیر و امید نیز با تبعات افزایش قیمت بنزین روبهرو شد و روحانی از اینکه در جریان این افزایش قیمت بوده، سر باز زد و خشم سران قوا را برانگیخت و به وجهه مردمی خویش آسیب زد.»
این نوشتار در ادامه آورده: «دست بر قضا برنامه اقتصادی که دولت به آن تن داده است، یعنی حذف ارز چهارهزارو 200 تومانی و آزادسازی قیمت کالاهای اساسی قرار بود در دولت روحانی انجام شود که او زیر بار نرفت و این بار را بر دوش دولت بعدی گذاشت. البته از سوی دیگر هم بعید بود با حوادث آبان 98 دیگر اراده جدی برای اجرائیکردن این برنامه وجود داشته باشد. عیان است که ناکامی دولتهای گذشته در برنامههای توسعه اقتصادی کار را به جایی رساند که هر دولتی که سر کار میآمد، خواسته یا ناخواسته باید تن به این شرایط دردناک میداد.»
اینکه مینویسم طیف مدعی اصلاحطلبی یا طیف موسوم به اصلاحطلب واقعا بیراه نیست و در همین فقره مخاطب به وضوح میتواند دلیل آن را در سرمقالهای که خود اصلاحطلبان آن را نوشتهاند بخواند و حس کند. به این معنا که اگر اصلاحطلبان واقعا هدف و آرزوی شان اصلاح بود اکنون که دولت رئیسی یک کار بزرگ را که از 3 دهه قبل زمزمههای انجام آن مطرح بود و رؤسای دولتها جرات ورود به آن را در خود ندیدند و اکنون سیدابراهیم رئیسی با اتکای بر خداوند بر این مسیر قدم برداشته این طیف باید مشتاقانه به حمایت از او میپرداختند که کاری اصلاحی را آغاز کردهاما در این مدت بعد از تعطیلات عید تاکنون این روزنامههای اصلاحطلب با تمام توان علیه این اقدام ایستادهاند و دائم مانند سرمقاله فوق در حالی که در آغازین روزهای شروع این طرح هستیم فریاد «نمیشود» و «این طرح به سرانجام نمیرسد» سر میدهند.
نکته دیگر اینکه در نوشته فوق نویسنده دولتهای سازندگی و اصلاحات را با کارنامه 8ساله شان با دولتی که هنوز یک ساله هم نشده مقایسه کردهاند.