جستاری در آفات زبان و سخن
زبان؛ نعمتی پرنقمت
شاید کمهزینه ترین عبادت و پرهزینهترین گناه مربوط به زبان و دهان باشد؛ زیرا انسان با دهان و زبان خویش بیشترین و بزرگترین بهرههای عبادی را میبرد و در همان حال همین زبان بزرگترین و بدترین و بیشترین مشکل انسان نیز به شمار میرود؛ زیرا بسیاری از گناهان انسان زبانی است. در مطلب حاضر آفات سخن و گناهان زبان مورد بررسی قرار گرفته است.
دهان و زبان، ابزار مهم زندگی
بیگمان انسان از راه دهان تغذیه میکند و زبان به عنوان عضو گوشتی در دهان از یک سو بیشترین نقش را در بقای آدمی در دنیا دارد و بسیاری از لذتها رااز طریق آن احساس میکند و کاربرد بسیار در چشیدن، خوردن، نوشیدن و بلعیدن غذا دارد، (رعد، آیه 14) و از سوی دیگر مهمترین و اصلیترین ابزار ارتباطی بشر بشمار میرود. از این رو در فرهنگ همه بشر، زبان دارای دو کاربرد (عضو گوشتی) و (معنا و مفهوم ارتباطی) میباشد. به این معنا که وقتی گفته میشود زبان آدمی یعنی عضو گوشتی و فرهنگ ارتباطی؛ چرا که فرهنگ ارتباطی که در هر ملت و فرهنگی با فرهنگ دیگر تفاوت دارد، با این ابزار و عضو گوشتی انجام میگیرد. در حقیقت زبان و لسان در زبانهای فارسی و عربی مثلا مشترک لفظی هستند، چرا که با آنکه یک لفظ مشترک هستند ولی دو معنای جداگانهای را در بردارند. بنابراین وقتی در فارسی گفته میشود زبان، باید منتظر قرینه منفصل یا متصل باشیم که آیا مراد عضو گوشتی است یا فرهنگ ارتباطی. در زبان عربی نیز همینطور است؛زیرا لسان هم به عضو گوشتی در دهان اطلاق میشود و هم به معنای فرهنگ و ادبیات ارتباطی کاربرد دارد.
پس دهان و بويژه عضو گوشتی در انسان، بیشترین نقش را در بقا و ارتباط میان انسانها ایفا میکند به طوری که اگر این عضو نبود بقای انسان به این شکل شدنی نبود؛ بویژه که انتقال دانشها و تجربیات از راه زبان چنان مهم و ارزشی و اساسی است که خداوند به خاطر اظهار آنچه در دلهاست، از «بیان» به عنوان یک نعمت بزرگ یاد میکند (رحمن، آیات 3 و 4)؛ زیرا اگر زبان نبود بیانی هم نبود و مردم در ارتباط و دستیابی به فرهنگ و تمدن نمیتوانستند به جایگاهی برسند که اکنون رسیدهاند.
البته انسان حتی برای تامین نیازهای بقایی خویش نیز به زبان (عضو گوشتی و فرهنگ ارتباطی) نیازمند است؛ چرا که اگر فرهنگ ارتباطی در قالب واژگان کلامی نبود، انسان نمیتوانست بسیاری از مفاهیم و دانستههای باطنی و تجربیات شخصی خود را منتقل کند و در نتیجه قادر نبود مشکلات و بیماریها و نیازهای خویش را بیان کرده و از دیگری برای حل آن کمک بگیرد. (آل عمران، آیه 78؛ بلد، آیات 8 و 9)
در آیات قرآنی از تفاوت زبانها سخن به میان آمده است. این تفاوت هم در اصل عضو گوشتی است به طوری که برخی دچار ناتوانی در سخن گفتن و لال و ابکم میشوند (بقره، آیات 18 و 171) و برخی دیگر در درجه کمتری دچار لکنت زبان شده و نمیتوانند واژگان را به درستی ادا کرده و فصیح و رسا و شیوا کلمات را ادا کنند که در اصطلاح قرآنی از آن به گره و عقد زبان یاد شده است. (طه، آیه 27)
تفاوت دیگر مربوط به نوع گویشهاست که هر ملت و قوم و قبیلهای به زبانی سخن میگویند و با یکدیگر ارتباط دارند.
البته شیرینی زبان مطلب دیگری است که ارتباطی به زبان و عضو گوشتی ندارد بلکه به حدت و شدت ذهن گوینده ارتباط دارد، از اینرو میتوان گفت که فصاحت و رسایی و شیوایی به ساختار زبانی و عضو گوشتی مرتبط است و بلاغت و شیرینی به ذهن گوینده باز میگردد. کسی که گرفتار گرفتگی زبان (عقدهاللسان) است، نمیتواند واژگان را به طوری ادا و بیان کند که مخاطب آن را بفهمد. تلفظ درست واژگان برای او سخت است. چنین شخصی الکن است و در برابرش کسی است که دارای طلاقهًْ اللسان است و زبانش به خوبی در دهان میگردد و توانائی ادای همه واژگان را به شکل درست و کامل دارد (شعراء، آیه 13)
زبان به عنوان عضو گوشتی همان طوری که اگر ناقص باشد، نمیتواند خوراکی و نوشیدنی را به طور صحیح به درون هدایت کند و انسان نمیتواند لذت خوراکی و نوشیدنی را بچشد. همچنین اگر به عنوان عضو ارتباطی ناقص باشد نمیتواند فصیح سخن بگوید؛ چنانکه ناتوانی ذهنی نیز موجب میشود تا نتواند جملات و گزارههای شیرین و رسایی داشته باشد که مقاصد او را برساند. پس همرسایی در تلفظ واژگان لازم است و همرسایی در انتخاب کلمات برای بیان یک مفهوم و مقصود.
نقش زبان و سخن در سعادت و شقاوت بشر
از نظر آموزههای قرآنی زبان به دو مفهوم عضو گوشتی و ارتباطی، بیشترین نقش را در سعادت و شقاوت انسان در دنیا و آخرت بازی میکند؛ زیرا به عنوان عضو گوشتی این زبان و دهان است که غذای جسم را به درون آن منتقل میکند و لقمههای حلال و حرام و طیب و خبیث است که با تبدیل به خون و گردش در رگها مغز را تغذیه و ذهن را فعال میکند. این گونه است که لقمه حلال و حرام در یک فرآیندی میتواند ذهن و سپس افکار و اندیشهها را متاثر کند و افکار پلید و یا افکار طیب و پاک را پدید آورد و رفتارهای انسانی را تحت تاثیر خود قرار دهد. از همینرو در فرهنگ اسلامی و آموزههای قرآنی بر لقمه پاک تاکید بسیار شده است.
زبان به عنوان عضو ارتباطی نیز اینگونه نقش کلیدی در سعادت و شقاوت بشر دارد؛ زیرا اگر انسان نتواند به درستی از آن استفاده کند، خود را به شقاوت و بدبختی دنیا و آخرت گرفتار میکند.
در ادبیات کهن پارسی بسیار این ضربالمثل تکرار میشود که «زبان سرخ سرسبز دهد بر باد»؛ چرا که یک سخن بیجا میتواند جان آدمی را بگیرد و موجبات مرگش را فراهم آورد.
بسیاری از عبادتهایی که در آموزههای وحیانی اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) مطرح است، ارتباط تنگانگی با زبان دارد؛ زیرا اوراد و اذکار که نقش اصلی را در عبادات از جمله قرائت قرآن، نمازها و ادعیهها و مانند آن ایفا میکند، زبانی و گفتاری است. در بیشتر عبادیات، کمتر افعال بدنی مورد توجه است؛ افزون بر اینکه ارزشگذاری عبادیات به حوزه نیت مرتبط است.
آفات زبان و سخن
در آیات و روایات از آفات زبان و سخن مطالب زیادی بیان شده است؛ زیرا هرچه ارزش و اهمیت چیزی بیشتر باشد، به همان میزان مشکلات و آفات و آسیبهای آن نیز افزایش مییابد.
ارزشی بودن چیزی موجب میشود که بدلهایی برای آن ساخته و عرضه شود و گرنه برای چیزهای بیارزش و کم ارزش کسی سرمایهگذاری نمیکند تا بدلی برای آن بسازد. همچنین حساسیت بالا و ظرافت و لطافت بسیار زبان چه به عنوان عضو گوشتی و چه به عنوان فرهنگ ارتباطی، خود موجب میشود تا آفات آن نیز بسیار حساس، ظریف و لطیف باشد به طوری که با کوچکترین و ریزترین خطا و اشتباه حق باطل و باطل حق میشود.
به عنوان نمونه عجله در بیان موجب شتاب درحرکت زبان و عضو گوشتی میشود و همین تعجیل موجب اشتباه در ادا و حتی رسایی و شیوایی و شیرینی مطالب و مقاصد بیانی میشود. از اینرو خداوند به پیامبر(ص) میفرماید که در بیان ، عجله و شتاب نداشته باشد تا بتواند با رسایی و شیوایی تمام مطالب و مقاصد گفته شود و شیرینی کلام و زیبایی آن حفظ شود.
خداوند در آیه 16 سوره قیامت میفرماید: لا تحرک به لسانک لتعجل به؛ زبانت را در هنگام وحی زود به حرکت در نیاور تا در خواندن قرآن شتابزدگی بخرج دهی. برهمین اساس در آموزههای قرآنی بر ترتیل تاکید شده است؛ زیرا خواندنی است که به دور از شتاب و عجله، حروف به شکل دقیق و صحیح و با اظهار اعراب ادا میشود و واژگان به درستی تلفظ و شنیده میشود: ورتل القرآن ترتیلا؛ و قرآن را شمرده شمرده، آرام، واضح و روشن بخوان. (مزمل، آیه 4)
دراینجا به برخی از مهمترین آفات زبان و سخن اشاره میشود:
1-بغض و خشم: یکی از راههایی که انسان خشم خود را بیان و آشکار میکند، زبان است. این خشم میتواند خدایی باشد و میتواند علیه خدا باشد. خداوند در آیه 118 سوره آلعمران بیان میکند که دشمنان خدا و دین، خشم خود را با دهان آشکار میکنند.
2- افترا به خدا: قول به معنای سخن گفتن است، ولی از آنجایی که زبان ابزار اظهار امور باطنی و ملکوتی انسان است، به اعتقادات و باورهای انسانی نیز قول گفته میشود؛ زیرا کسی که سخنی را بیان میکند بدان اعتقاد دارد مگر خلاف آن ثابت شود. از این رو، اصل اولی در سخن آن است که همان اظهار باورها و اعتقادات و عقاید اوست. یکی از گناهان زبانی همان بیان اقوال باطلی چون قول فرزند داشتن خداوند و افترایی است که این گونه بیان میشود. شخص با این قول خویش اعتقاد باطل را بیان میکند که این گفتن نیز جرم و گناهش را زیاد میکند؛ زیرا باور و اعتقاد باطل خود را آشکار کرده و مردم را به آن سمت و سو هدایت میکند. ( توبه، آیه 30؛ کهف، آیه 4 و 5)
3- تهمت: دهان مجرای سخنان ناروا و تهمت است. بنابر این بسیاری از گناهان با هزینه به ظاهر اندک ولی در باطن گزاف و سنگین انجام میگیرد. چرخش ساده زبان موجب میشود که انسان خوشبختی دنیا و آخرت خویش را به بدبختی تبدیل کند. (نور، آیه15)
4- فریبکاری: زبان مهمترین ابزار وفریبکاری است. انسان با بیان شیرین وشیوا و رسا میتواند حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد. بسیاری از مشرکان وکافران و منافقان با زبان خویش مردم را به گناه میکشانند؛ زیرا فریبکاری میکنند. گاه کافران با سخنان ظاهری که حاکی از ایمان آنان است میکوشند تا مومنان را فریب دهند و به مقاصد شوم خود برسند، درحالی که به آن امر هیچ ایمان قلبی ندارند. (مائده، آیه 41) مشرکان و کافران نیز سخنان بیپایه خود را میآرایند و به خورد دیگران میدهند. (توبه، آیات 7 و 8، آل عمران، آیه 167) امروز نقش رسانههای تصویری و غیر تصویری استکباری همین است که باطل خود را زیبا جلوه داده و مردم را فریب دهند.
5- تمسخر: یکی از ابزارهای تمسخر، زبان و دهان است. در این رابطه، هم از زبان گوشتی استفاده میکنند و هم از زبان ارتباطی. یعنی گاه با شکلک وگاه به سخن گفتن این عمل را انجام میدهند. به عنوان نمونه مشرکان برای تمسخر پیامبر(ص) دست به دهان میگذاشتند که نماد سکوت و تکذیب پیامبر (ص) بود که دیگر سخن مگو! ( ابراهیم، آیه 9) یا مثلا پف میکردند که معنای این بود که نور الهی خاموش میشود. ( توبه، آیات 31 و 32؛صف، آیه 8) همچنین گاه با استفاده از کلمات دو پهلو که یک معنای آن زشت و بد بود میکوشیدند تا پیامبر (ص) را مسخره کنند.
6-باطل گویی: از دیگر گناهان زبان باطلگویی در اشکال و اقسام گوناگون چون انتساب ربوبیت و الوهیت برای غیر خدا،(کهف، آیه 1)، فرزند خوانده را فرزند حقیقی دانستن، (احزاب، آیه 4)، اظهار نسبت به همسر و گفتن اینکه تو مانند مادر و خواهرم هستی ( مجادله، آیه 2)، خواندن شریک برای خدا، ( کهف، آیه 14) است.
7- دروغ: شاید بتوان گفت که دروغ از جمله بزرگترین گناهان زبان است؛ زیرا دروغ کلید بسیاری از گناهان دیگر است این گناهان در خانهای قرارگرفته و با کلید دروغ قفل آن گناهان باز میشود. (کهف، آیات 4 و 5؛ نحل، آیه 116؛ احزاب، آیه 4)
8- لغوگویی: سخنان لغو از جمله گناهان زبان است که باید انسان همانند بهشتیان از آن پرهیز کند و همچون عاقلان جز به نیکی و خیر و حق سخن نگوید. (قصص، آیه 53 تا 55؛ مومنون، آیات 1 تا 3؛ واقعه، آیه 25)
9- اذیت و آزار: از دیگر گناهان زبان میتوان به سخنانی اشاره کرد که موجب اذیت و آزار مردم میشود. (ممتحنه، آیه 2)
10- افترا و بهتان: افترا و بهتان از دیگر گناهان زبان است. به اینکه انسان چیزی را نمیداند و ندیده است ولی براساس ظن و گمان یا خیالات واهی، دیگری را متهم به امری چون زنا و دروغ و رشوه و مانند آن میکند. (نور، آیات 15 و 16)
11- بدعت: بسیاری از بدعتها در جامعه از طریق زبان ساخته و پخش میشود و مردم را از دین حقیقی و اصیل دور می سازد. خداوند در آیه 78 آل عمران و نیز 116 سوره نحل بیان میکند که زبان، وسیلهای برای بیان بدعتها و تغییر حلالها و حرامهای الهی است.
12- دشنام: فحش و ناسزا و دشنام نیز از جمله گناهان زبانی است که در آیاتی ازجمله آیه پیش گفته مطرح شده است.
13- قذف: قذف (اتهام روابط نامشروع به زن مسلمان)، از گناهان زبان است که در آیات 11 تا 23 سوره نور به آن اشاره و پرداخته شده است.
14- غیبت: از گناهان متداول و بسیار شایع زبانی است که مثل نقل و نبات در مجالس مردانه و زنانه رواج دارد و یک امر عادی است به طوری که برخی نمیتوانند در مجلسی باشند مگر آنکه غیبتی داشته باشند. خداوند میفرماید: یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولا تجسسو ولا یغتب بعضکم بعضاً أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه واتقوا الله ان الله تواب رحیم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است، و جاسوسی مکنید، و بعضی از شما غیبت بعضی نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. پس از خدا بترسید که خدا توبهپذیر مهربان است. (حجرات، آیه 12)
گناهان دیگری برای زبان است که دراین مجال نمیتوان به همه آنها پرداخت. بیگمان ترک اینها موجب میشود تا انسان در مسیر درست قرار گیرد و از بدبختیهای دنیا و آخرت در امان بماند.