اگر شمـا بودید چـکار میکردید؟
احمدرضا هدایتی
خوشبختانه در کشور ما بسیاری از افراد جامعه واقعاً از بلوغ سیاسی و توان تحلیلی خوبی برخوردارند و لذا اکثر مردم این حق را برای خود قائلند که درست و منطقی یا بعضا غلط و عامیانه در موارد مختلف (اعم از تخصص و یا غیرتخصصی) اعلام نظر نمایند.
این مسئله از یک سو بیانگر بلوغ فکری، بصیرت و در عین حال آزادی بیان و گفتار در جامعه است و از سوی دیگر اظهارنظرهای غیرکارشناسی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی و نظامی، تشتت آراء و نظرات را در پی داشته و باعث آشفتگی افکار عمومی شده است.
در واقع با اینکه متأسفانه این روزها بسیاری از اظهار نظرها و تحلیل و تفسیرها تحت تأثیر جوسازیهای محیط پیرامونی (اقدامات رسانهای دشمنان داخلی و خارجی) صورت گرفته و در بسیاری از موارد اشتباه و نادرست است، اما بیشتر افراد فکر میکنند که تحلیلها و تفسیرهایشان کاملا منطقی و علمی و عملی است.
با این وجود شاید تا اینجای کار اشکال چندانی بر این رویکرد و رفتار وارد نباشد، اما برخی از هموطنان فقط به اظهارنظر کلی در مورد مسائل و مشکلات اکتفا نمیکنند و با ورود به مباحث کاملا تخصصی انتظار دارند که مسئولین حرفهای آنها را با حوصله بشنوند و دقیقا به آن عمل نمایند.
برخی پا را از این هم فراتر گذاشته و اگر احساس کنند طرحها و پیشنهادهایشان مورد توجه قرار نگرفته و شرایط وفق نظرات آنها پیش نمیرود، به اصطلاح «شمشیر را از رو بسته» و به زمین و زمان بد و بیراه میگویند و مسئولین را از نکوهش و پیامهای خشمآلود و حتی توهینآمیز خود بی بهره نمیگذارند.
به عبارت دیگر این رفتار سبب شده تا به تعبیر رهبر معظم انقلاب (دامت عزه)، گاهی افراد خواسته یا ناخواسته با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا کنند که طبیعتاً در صورت استمرار میتواند به افزایش تنشها، تفرقه و پراکندگی و در نهایت تضعیف اقتدار ملی یعنی دقیقاً همان هدف و خواسته دشمنان منتهی شود.
به عنوان مثال گروهی از مردم جامعه میگویند چرا رئیس جمهور نیروهای قبلی که این همه خرابکاری کردند و عامل اصلی نابسامانیهای موجود هستند را از رأس امور برکنار و نظام قضایی با آنها برخورد جدی نمیکند تا به درسعبرتی برای دیگران تبدیل شوند؟
متقابلا یک عده (عمدتاً هدفمند و مغرضانه و بعضاً با ناآگاهانه) بدون پاسخ به این سوال که «چگونه میشود انتظار داشت که دولت اسلامی توسط کارگزارانی محقق شود که یا شناخت درستی از مبانی اسلامی ندارند و یا پنهان و آشکار پرچم مخالفت با اصول و ارزشهای اسلامی را در دست دارند؟»، میگویند مگر قرار نبود شما فراجناحی عمل کنید؟ پس چرا در حال حذف کسانی هستید که همنظر شما نیستند؟
عدهای هم بدون توجه به عملکرد ضعیف و نامطلوب مدیران و مسئولین قبلی، میگویند چرا افراد مجرب و باسابقه را کنار میگذارید و جوانان ناپخته و بیتجربه را به کار میگیرید؟
این رفتار و گفتارهای متفاوت و متناقض فقط به این موضوع محدود نمیشود و حتی موضوعاتی مانند حذف ارز ترجیحی را نیز در بر میگیرد.
گروهی که شاید منافع برخی از آنها با حذف ارز 4200 تومانی در معرض خطر قرار گرفته، عمدتاً هدفمند و مغرضانه و بعضاً واقعی و صادقانه معیشت مردم را بهانه میکنند و میگویند، با این کار قشر محروم در تأمین نیازهای ضروری خود مثل نان و روغن و ماکارونی و امثال آن دچار مشکل میشوند.
گروهی دیگر نیز یا از روی صداقت و دلسوزی و در این مورد هم شاید برخی از آنها به خاطر این که تاکنون از این خوان گسترده و سفره لذیذ بیبهره ماندهاند، خدای ناخواسته به خاطر حسادت و سایر اغراض شخصی بر فسادزا بودن این نحوه تأمین ارز تأکید میورزند که البته در هر حال حرف درستی است.
همانگونه که اشاره شد، این موضوع فقط به یک یا دو مورد خاص محدود نمیشود و تقریبا شامل همه موضوعات در همه بخشها و تمام عرصهها میشود.
اما نکته مهم این است که در این کشاکش اجتماعی، در داخل و خارج از کشور افراد و گروههایی نیز وجود دارند که همواره و در هر حالت مترصد آن هستند تا از «کاه کوه بسازند» و از شرایط به نفع اهداف پلید خودشان بهره ببرند.
حالا شما بگویید که اگر جای مسئولین کشور بودید، چکار میکردید؟