تیر خوردی؟!(گفت و شنود)
گفت: چه خبر؟!
گفتم: طرح شجاعانه دولت برای عادلانهکردن یارانهها و پرداخت مستقیم آن به مردم بهجای پرداخت به واردکنندگان، بعضیها را بدجوری به خشم آورده است!
گفت: خُب حق دارند! چون ارز یارانهای را میگرفتند و برخی از آنها بهجای واردکردن کالای مورد نیاز مردم و فروش ارزان، ارزهای دریافتی را تبدیل کرده و بالا میکشیدند و یا کالای وارداتی را به قیمت بازار آزاد میفروختند! و... البته برخی از آنها هم قانون را رعایت میکردند.
گفتم: پس بگو چرا بهجای نقد منصفانه که دولت نیز خواستار آن است به دروغگویی و تحریف صورت مسئله روی آوردهاند!
گفت: دروغهایشان هم خیلی دمدستی و ناشیانه است. اخیراً فیلمی از تجمع تعدادی از مردم بهعنوان اعتراض به تصمیم اخیر دولت منتشر کردهاند که در آن افراد کاپشن و کلاه پشمی و لباس گرم به تن دارند!
گفتم: آدم قالتاقی پالتویش را با آتش سیگار سوراخ کرد و نزد مرحوم آیتالله کاشانی رفت و ادعا کرد این سوراخها جای تیرهایی است که در ماجرای ۲۸ مرداد از سوی ماموران رژیم شاه به وی شلیک شده است! آیتالله کاشانی گفت؛ اولاً ؛ با این همه تیر که خوردهای چطور زنده ماندهای؟! و ثانیاً؛ در هوای داغ ۲۸ مرداد چرا پالتو پوشیده بودی؟!