مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی:
اجرای موثر سیاستهای بسته خروج از رکود در سالهای 93 و 94 مقدور نیست
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با ارائه گزارشی تحلیلی از بسته خروج از رکود دولت، اجرای موثر این بسته در سالهای 93 و 94 را ناممکن دانست.
در ابتدای این گزارش آمده است: محاسبات این تحقیق نشان میدهد که حتی با فرض تحقق رشد 5 درصدی که در سالهای آتی، برای بازگشت سطح درآمد ملی سرانه ایران به سطح سال 1390 گذشت حدود 5 سال زمان نیاز است. علاوه بر این، با فرض تداوم کیفیت پایین اشتغالزایی رشد اقتصادی در سالهای گذشته، در سال 1400 بیش از 5 میلیون بیکار در ایران وجود خواهند داشت.
در ادامه این گزارش تصریح شده است: اجرای موثر بیشتر سیاستهای پیشنهادی بسته در سالهای 1393 و 1394 مقدور به نظر میرسد.
موضوع اشتغال و افزایش کیفیت اشتغالزایی رشد اقتصادی که علاوه بر اصلاح ساختار بازار کار، مستلزم کاهش وابستگی به نفت، مدیریت منطقی واردات و در نظر گرفتن مقیاس بنگاهها در سیاستگذاریهای مرتبط است، کمتر در بسته مذکور مورد توجه قرار گرفته است.
در راستای سیاستگذاریهای بلند مدت مرتبط با رشد، توصیه اصلی حذف انحراف قیمتهای کلیدی (نرخ ارز، نرخ سود بانکی و قیمت انرژی) از مقدار تعادلی آنها بوده است و نسبت به زمینههای نهادی به بهبود محیط کسب و کار صرفا بر مبنای شاخصهای بانک جهانی اکتفا شده است. در این زمینه مسائل مهمی چون اصلاح نظام تدبیر امور اجرایی کشور (تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرایی) که ناکارآمدی خود را به طرق مختلف نشان داده و نقش مهمی در اتخاذ و اجرایی شدن توصیههای صحیح (از جمله همین بسته سیاسی دولت) داشته نادیده گرفته شده است.
در بسته پیشنهادی دولت ذکر شده است که تدوین این بسته با فرض تداوم و وضع فعلی تحریمها صورت گرفته است، لذا به نظر میرسد بسته مذکور با سناریوی تشدید تحریمها چندان سازگاری ندارد. به عنوان مثال بسیاری از سیاستهای ارزی و پولی به جهش ارز و تورم گره خورده است که میتواند متاثر از نتایج تعاملات خارجی باشد.
در بخش دیگری از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده است: مهمترین راهبرد بسته پیشنهادی دولت در رابطه بهبود محیط کسب و کار که بر اهمیت آن تاکید ویژهای کرده است، کاهش هزینه و زمان فرآیندهای مختلف فعالیتهای اقتصادی بر مبنای شاخصهای بانک جهانی از طریق الزام دستگاههای مرتبط با آنهاست. در این رابطه علاوه بر وجود تردیدهایی در خصوص صحت اطلاعات بانک جهانی در مورد ایران (که سبب شده برخی دستگاههای مرتبط رایزنیهایی در این رابطه با بانک جهانی داشته باشند) انطباق پیگیری خط کلی پیشنهادی بانک با واقعیتهای جامعه ایرانی محل تردید است. درباره افزایش توان مالی بانکها از طریق کاهش بدهیهای دولت به بانکها، وصول و کاهش مطالبات معوق بانکها، فروش اموال مازاد بانکها، ایجاد زمینه خرید و فروش اوراق مشارکت دولتی در بازار سرمایه و تقسیم کار میان بازار پول و سرمایه برای تامین مالی بنگاههای بزرگ توسط بورس و بنگاههای کوچک و متوسط توسط بانکها مناسب به نظر میرسد. پیشنهاد می شود به این فهرست ممنوعیت تامین مالی شرکتهای تحت مالکیت بانکها اضافه شود.
انتخاب بخش نفت و گاز به عنوان بخش پیشران بحثهایی را ایجاد کرده است. زیرا این بخش علیرغم اهمیت آن در اقتصاد ایران، از پتانسیل اشتغالزایی بالایی برخوردار نبوده و اساسا با توجه به شرایط تحریم موجودکه امکان استفاده از همه ظرفیتهای تولیدی موجود هم فراهم نیست، روش و منطق توسعه این بخشها (هم از جهت تامین منابع و هم از جهت تامین تکنولوژی) نامشخص است به خصوص آنکه دولت نیز یکی از فروض خود را تداوم وضع موجود تحریمها قرار داده است.