kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۰۷۵۴
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۶

ستارگان کهکشان جامعه کارگری

 

کامران پورعباس
جامعه کارگری کشور 14 هزار شهید تقدیم انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نموده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ۱۴ هزار شهید جامعه کارگری کشور در ۱۶ بهمن 1396 فرمودند:
«تجلیل و تکریم شهدا از هر قشری و از هر نقطه‌ای از نقاط جغرافیایی کشور، حقیقتاً حسنه و کار برجسته‌ای است؛ لکن بعضی از قشرها هستند که تکریم آنها به‌خاطر شهادت، یک ارزش مضاعفی دارد. قشر کارگران از این‌ قبیلند.»
درود می‌فرستیم بر شهدای کارگر و یادی می‌نماییم از چند شهید کارگر به مناسبت هفته کارگر و روز شهدای کارگر.
شهید محمد افضلی
شهید محمد افضلی شهید شاخص سال 95 سازمان بسیج کارگری است. محمد در مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی در زادگاهش شهرستان رابر کرمان نقش مؤثری داشت.
در سال ۱۳۵۰، به‌عنوان دانشجوی خلبانی وارد نیروی هوایی شد و دو سال بعد برای تحصیلات تکمیلی به آمریکا رفت که به دلیل گرایش‌های مذهبی و نماز خواندن از نیروی هوایی اخراج شد.
در سال ۱۳۵۷ به استخدام شرکت ملی صنایع مس ایران درآمد و در کارگزینی مجتمع مس سرچشمه مشغول به کار شد.
اواسط سال ۱۳۶۰ به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرمان مأمور شد و بار‌ها به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت و در سال 1361 در عملیات فتح‌المبین در منطقه عملیاتی دشت عباس به شهادت رسید.
در نامه شهید افضلی به دختر و پسرش آمده است:
«دوست دارم در شب حمله روزه باشم یا تشنه بمیرم که مثل مولایم حسین با لب تشنه شهید شوم و پس از شهادتم سه روز بدنم در صحرا بماند که مثل مولایم غریب باشم.»
سردار حاج قاسم سلیمانی برای مادر شهید روایتگری کرد و گفت:
«خدا خواهش سه نفر از شهدای ما را همان‌طور که خواسته بودند، برآورده کرد؛ یکی از آنها محمّد افضلی بود که در حالت روزه شهید شد و پیکر مطهّرش پس از سه روز در دشت عبّاس پیدا شد.»
شهید علی رضاییان
شهید علی رضاییان از شهدای استان اصفهان به‌عنوان شهید شاخص بسیج کارگری در سال 1396 انتخاب شده است.
علی در کودکی به دلیل مشکلات اقتصادی روزها کار می‌کرد و شب‌ها به تحصیل می‌پرداخت. قبل از انقلاب درآمد ‌اندک خود ر ا که از راه بنایی به دست می‌آورد، در جهت بهبود معیشت افرادی که با آنان سر و کار داشت صرف می‌کرد.تحت تأثیر شهید آیت‌الله سعیدی در مبارزات ضدطاغوت نقش فعالی داشت.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مشارکت در تشکیل کمیته دفاع شهری اصفهان، تشکیل سپاه در شهرستانهای داران، فریدن، خوانسار و مبارکه را در کارنامه دارد.
در اوایل سال 1359 به کردستان مأمور شد و در آزاد‌سازی شهر سنندج نقش مهمی ایفا کرد. در یکی از درگیریها بر اثر اصابت گلوله از ناحیه سر و گلو به شدت مجروح گردید و مدتها در بیمارستان حالت اغما داشت.
مسئول معاونت عملیات سپاه منطقه 2 اصفهان، یکی از معاونت‌های طرح و عملیات در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تهران، راه‌اندازی قرارگاه مقدم حمزه(ع) در منطقه غرب از جمله سوابق دیگر اوست.
مراتب مختلف فرماندهی را با موفقیت پشت سر گذاشت تا به فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سیدالشهداء(ع) منصوب گردید.
در آبان‌ماه 1362، قبل از مرحله سوم عملیات والفجر4، هنگامی که برای شناسایی و بررسی منطقه عملیاتی به همراه چهار تن از فرماندهان و مسئولین قرارگاه به دامنه‌های جنوبی ارتفاعات لری رفته بودند، روی مین رفت و به شدت مجروح شد. به سختی به پشت جبهه منتقل شد و در بیمارستان به شهادت رسید.
شهید ناصر بختیاری
سردار شهید ناصر بختیاری از شهدای شاخص استان مرکزی و شهرستان شازند از سوی سازمان بسیج کارگری کشور به‌عنوان شهید شاخص سال ۹۹ معرفی‌شده است.ناصر در دوران راهنمایی، روزها در کارخانه ماشین‌سازی اراک کار می‌کرد و شب‌ها درس می‌خواند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته درآمد. در سال ۵۹ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. به کردستان اعزام و در آنجا به شدت مجروح شد. پس از بهبود، با شروح جنگ تحمیلی به مناطق جنوب رفت.
در ۲3 ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۱ در شب‌های معنوی قدر و در عملیات رمضان با سمت فرماندهی محور عملیاتی لشکر ۱۷ علی‌بن ابیطالب به شهادت رسید.چند ساعت قبل از عملیات به یکی از همرزمانش گفته بود که من آرزو دارم با گلوله‌تانک به دیدار خدا بروم و در نهایت همان شد و سرش با شلیک گلوله‌تانک از پیکر جدا شد. سه روز بعد از شهادتش، بچه‌ها یک دست او را که در اثر انفجار در حوالی محل شهادتش افتاده بود، یافتند و در همان محل به خاک سپردند.
به دوستانش می‌گفته: دوست دارم مثل سرور و سالار شهیدان، امام حسین(ع)، سرم رو در راه دوست تقدیم کنم.
لحظاتی قبل از شهادتش هم به همرزمش گفت بود: من سرم را نذر امام حسین(ع) و دستم را نذر آقا ابوالفضل‌العباس(ع) کرده‌ام.
دوستانش تعریف کرده‌اند که جنازه ناصر به قدری ابهت داشت که هر کدام از همرزمانش به دیدنش می‌آمدند، با فریاد «الله‌اکبر» و «یاحسین» و «خوشا به سعادتت» با او وداع می‌کردند و آرزوی چنین شهادتی را از خدا می‌نمودند.
شهید محمد کلاته
سردار شهید حاج محمد کلاته از شهدای شاخص شهرستان بجنورد و استان خراسان شمالی و شهید شاخص کارگری سال ۱۴۰۰ است.
حاج محمد مسئول کوره آجرپزی بنیاد مسکن بجنورد بود. همیشه به فکر مظلومان بود و در کنار آنها.عضو شورای شهر بجنورد و سپس نماینده مردم بجنورد در مجلس شورای اسلامی شد.
اول اسفند ماه ۱۳۶۴، پس از عملیات پیروزمندانه والفجر8 و تصرف فاو، با هواپیما عازم اهواز بودند که هواپیمایشان مورد اصابت دو موشک جنگنده‌های عراقی قرار گرفت و شهید کلاته، شیخ فضل الله محلاتی نخستین نماینده امام خمینی در سپاه و بیش از چهل نفر از روحانیون‌، نمایندگان مجلس و مسئولان فرهنگی کشور به شهادت رسیدند.
شهید حاج علی محمدی‌پور 
سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور در روستای دقوق‌آباد از توابع نوق رفسنجان دیده به جهان گشود.
در سازماندهی تظاهرات و مبارزات مردمی در دوران طاغوت، نقشی بسیار پررنگ داشت. همواره تحت تعقیب مأموران ساواک و نیروهای امنیتی رژیم پهلوی بود. به استخدام شرکت ملی صنایع مس ایران در‌آمد و در امور ذوب مجتمع مس سرچشمه مشغول به کار شد.
همزمان با سال‌های آغازین جنگ تحمیلی به سوی جبهه‌ها شتافت. سال 1361 به جبهه اعزام و در عملیاتهای متعددی شرکت کرد. در سال 63 در عملیات بدر فرمانده گروهان بود وسپس جانشین فرمانده گردان شد و تا عملیات والفجر 8 در این مسئولیت ماند.
در سال 1365 فرمانده گردان 412 لشکر 41 ثارالله را عهده‌دار بود و یکی از زبده‌ترین فرماندهان گردانهای این لشکر محسوب می‌گردید. پس از سال‌ها تلاش و تحمل ترکش‌ها و زخم‌های فراوان در دیماه ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.
در وصیتنامه شهید محمدی‌پور آمده است: «افتخارم اين است كه سرباز خميني هستم و بدانيد كه هر كه از او دست بردارد به نيستي رفته است و هر كه يار خميني شود از همه مشكلات و آسيب‌ها در امان است. او امام حق است، نایب امام زمان و اطاعت از او بر هر مسلماني واجب است.»
شهید محمدحسین اخی 
شهید محمدحسین اخی هنوز کودک بود که طعم تلخ یتیمی را چشید و سایه مهر پدر از سرش کوتاه شد. تا سوم راهنمایی درس خواند و سپس برای کمک خرج خانواده در کوره‌های آجرپزی به کار پرداخت.
با شروع جنگ تحمیلی به سربازی رفت و بعد از گذراندن آموزش، داوطلبانه راهی جبهه شد. یک ماه بیشتر به پایان خدمتش نمانده بود که در اثر اصابت ترکش خمپاره، با دست و پاهای قطع شده به شهادت رسید.
شهید ناصر اسکندری
اسماعیل کارگر کوره آجرپزی بود، آن‌قدر در کارش پشتکار داشت که خیلی زود توانست در نزدیکی روستای محل سکونتش یک کوره آجرپزی بر پا کند. کلی در میان مردم کوار و روستا اعتبار داشت؛ اما افتتاح کوره آجرپزی مصادف شد با آغاز جنگ و فرمان امام برای پر کردن جبهه‌ها.
سردار شهید حاج ناصر اسکندری ۱۷ ساله بود که به جبهه رفت. در عملیات‌های فتح المبین، خیبر، بدر، رمضان، محرم، والفجر ۸ و ۴ حضور داشت و به‌عنوان یک غواص خط‌شکن در عملیات کربلای ۵ مجروح شد. در کربلای5 در شلمچه هدف نارنجک دشمن قرار گرفت. پیکر مجروحش را به مشهدالرضا بردند و سرانجام در دیماه 1365 در جوار بارگاه ثامن‌الائمه امام رضا(ع) به شهادت رسید.
همسر شهید می‌گوید: بعد از شهادتش هم کنارم بود و در مشکلات کمکم می‌کرد. یادم هست یک‌بار مشکل مالی داشتیم؛ به خوابم آمد و گفت: خرجی شما را فلان جا گذاشتم، بردارید.
شهید خسرو قلعه‌ای
خسرو تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و به علت فقر اقتصادی ترک تحصیل کرد و به کارگری مشغول شد. با بنایی معاش زندگی را تأمین می‌نمود.بیش از 14 ماه داوطلبانه در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور داشت و در عملیات‌های خیبر و بدر و والفجر 8 حماسه‌ها آفرید.
در 22 بهمن 1364 در عملیات والفجر 8 با سمت فرمانده گروهان در منطقه فاو عراق بر اثراصابت ترکش خمپاره به سر به شهادت رسید.
شهید خسرو قلعه‌ای خود را خادم امام حسين(ع) مي‌ديد و مي‌دانست. در پشت پيراهنش با خط درشت نوشته بود: «يا زيارت يا شهادت» و روي پيشاني بندش نوشته بود «يا مهدي ادركني».
شهید نوروزعلی یزدانخواه
شهید نوروزعلی یزدانخواه که از شهدای جامعه کارگری فریدونکنار است، به‌عنوان شهید شاخص بسیج کارگران و کارخانجات مازندران در سال ۱۴۰۰ معرفی شد. مَشهدی نوروز ۴۵ ساله بود که در نگهبانی شهرک خانه دریا استخدام شد تا همچنان به عنوان یک کارگر به امرار معاش بپردازد.۱۱ فرزند (هفت دختر و چهار پسر) داشت.
دو دختر مَش نوروز به نام‌های طوبی و خدیجه در تظاهرات سال 57 به دست دژخیمان پهلوی به شهادت رسیدند که داستان عجیبی هم دارد.مَش نوروز روزی برای شرکت در تظاهرات در حال خارج شدن از منزل بودکه طوبی دختر کوچک
یازده ساله‌اش هم می‌خواهد با او برود.
طوبی خواهر خردسالش خدیجه یکسال‌ونیمه با چادر نماز را بر پشت می‌بندد و همراه پدر راهی تظاهرات می‌شوند. دژخیمان رژیم منحوس پهلوی به مردم حمله می‌کنند. طوبی به کوچه بن‌بستی می‌گریزد و پشت درب چوبی خانه انتهای کوچه که باز بود، پناه می‌گیرد. یکی از مأموران سرکوبگر شاه به دنبالشان می‌رود و با ژ3 به این کودکان بیگناه شلیک می‌کند. گلوله از درب نازک چوبی عبور می‌کند و همزمان با شکافتن قلب طوبی، خدیجه را هم به شهادت می‌رساند. بعد از انقلاب این مأمور به اعدام محکوم می‌شود اما در آستانه اعدام، مشهدی نوروزعلی بر اساس رأفت اسلامی و بزرگواری خود، او را عفو می‌کند. جنگ که شروع می‌شود، مشهدی نوروزعلی به همراه دو پسر جوانش راهی جبهه می‌شود از قضا در گردانی سازماندهی می‌شوند که آن مأمور سابق هم که پس از توبه برای جبران مافات به صورت داوطلب به جبهه آمده بود، در آن سازماندهی می‌شود.
مَش نوروز در سال‌های ۶۱ تا ۶۵ چندین بار به مناطق جنگی جنوب و غرب اعزام شد و ۱۷ ماه در جبهه‌ها حضور پیدا کرد و به افتخار جانبازی هم نائل شد. در سال 1365 در عملیات کربلای4 در منطقه ام‌الرصاص به شهادت رسید. فرزندانش قربانعلی و رحیم نیز در جبهه‌ها به شهادت رسیدند.
شهيد حسين خالداري
جانباز شهيد حسين خالداري كارگر معدن زغال‌سنگ شهرستان كوهبنان بود.
در مبارزات ضدطاغوت فعال بود و از جمله کسانی بود که در روزهای اول انقلاب عکس حضرت امام را در بین عاشقان و ارادتمندان توزیع می‌نمود.
در دوران دفاع مقدس به جبهه رفت و در عملیات‌های کربلای۴ و ۵، فاو، والفجر۸ و رمضان حضور داشت و در نهایت در سال ۱۳۶۵ از ناحیه کمر قطع نخاع و جانباز 70 درصد شد و سالیان متمادی با ویلچر حرکت می‌کرد. در سال 1394 به جمع دوستان شهیدش پیوست.
شهید محمد محمدی
شهید مدافع حرم محمد محمدی از شهدای فاطمیون است که 22 سال مقیم ایران بود.
واقعاً عاشق اهل بیت(ع) بود و این راه را دوست داشت و بالاخره با شهادت به عشق و علاقه‌اش رسید.
علاوه‌بر جهاد، علاقه زیادی به زیارت حرم حضرت زینب(س) داشت. در سال 95 در عملیات خانطومان به شهادت رسید. در آن عملیات کار محمد خشاب‌گذاری سلاح‌ها و رساندن به همرزمانش بود که انفجاری رخ می‌دهد و ترکش‌های آن به سینه‌اش اصابت می‌کند و به شهادت می‌رسد.
همسر گرامی شهید خاطرنشان می‌نماید: «با اینکه کارگر ساده بود ولی چه معامله پر سودی با خدای خودش کرد و بهترین عاقبت بخیری نصیبش شد.»
 شهيد ناصر مسلم سواري
شهید مدافع حرم شهيد ناصر مسلم سواري دومین شهید مدافع حرم اهواز است.
در يك شركت پیمانکاری كار مي‌كرد و كارگر ساده روزمزد بود.زندگی در روستا با چهار تا بچه کوچک خیلی سخت بود. هم ناصر کار می‌کرد و هم همسرش. چون لقمه حلال می‌خوردند، هر دو خیلی خوشحال بودند.
ناصر در آبان‌ماه 1392 مصادف با عاشوراي حسيني در سوريه به شهادت رسيد.
همسر گرامی شهید می‌گوید:
«هيچ گاه فكر نمي‌كردم يك كارگر ساده، آن‌قدر پيش خدا عزتمند و عزيز شود كه خدا انتخابش كند و شهادت را به او بدهد. اين برايم تعجب‌آور است و خداوند اینها را نصيب ناصر من كرد. ناصر همچون ديگران زندگي داشت و چهار فرزند كه عاشقانه آنها را دوست داشت. اما بين خدا و خودش بهترين را انتخاب كرد. دفاع از حرم‌زينب(س)‌ افتخار كمي نيست. مدافعان حرم همه همت‌شان دفاع از اسلام و قرآن بود. ناصر من، ناصر و ياور امام زمان خويش شد. از همه مي‌خواهم گوش به فرمان ولايت فقيه باشند تا شرمنده شهدا نشويم.»
و نیز می‌گوید:
«من مي‌دانم كه ناصر هم در كنار ما زندگي مي‌كند. او از من و خانواده‌اش محافظت مي‌كند و من وجودش را در زندگي‌ام حس مي‌كنم. خوب به ياد دارم آن شبي را كه بيتا تب كرده بود و نيمه‌هاي شب از خواب پريد. ديدم آرام شده و حالش خوب است. گفت مامان بابا آمد و يك ليوان آب به من داد و گفت بخور تا خوب شوي. من آن زمان شايد 50 درصد
ناصر را حس مي‌كردم و مي‌ديدم اما امروز و بعد از شهادتش صد‌درصد او را در كنار خود مي‌بينم و اين بودن‌هايش به من صبر مي‌دهد.»
شهدای کارخانه‌جات صنعتی جهان
کارخانه‌جات صنعتی جهان(جهان‌چیت) در کرج واقع است.
در اردیبهشت سال 1350، حدود دو هزار کارگر کارخانه‌جات جهان‌چیت در اعتراض به شرایط بد کاری و ستم نظام سرمایه‌داری، بعد از سه روز تحصن در محوطه کارخانه، به طرف تهران تظاهرات و حرکت کردند. راهپیمایی در میان فریادهای حق‌طلبانه و تکبیرهای کارگران ساعت‌ها ادامه یافت. در جاده تهران-کرج، ژاندارم‌ها به آنان حمله کردند و با فرمان آتش از جانب سرهنگ شاهنشاهی، کارگران را به گلوله بستند.
عده زیادی زخمی و شهید شدند که آمار دقیقی از آنها منتشر نشد.
شهیدان سمیع‌اله حشم فیروز، محمدحسین نیکوکار و سیدعلی کارگر محمدآبادی از جمله شهدای این روز بودند. بعدها نیز در مبارزات منجر به پیروزی انقلاب، کارگران این کارخانه بسیار فعال و نقش‌آفرین بودند.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کارگران کارخانجات جهان‌چیت در طول هشت سال دفاع مقدس افتخارآفرین و حماسه‌آفرین بودند.
کارگران و کارکنان این کارخانجات در کاروان‌هایی با نام‌های کاروان‌های عظیم راهیان کربلا و قدس، طرح لبیک یا خمینی(مرحله اول و دوم)، کاروان حماسه‌سازان عاشورا، سپاهیان حضرت محمد(ص)، سپاهیان حضرت مهدی(عج) و اعزام‌های فوق‌العاده و اعزام بزرگ عملیات مرصاد به جبهه‌ها اعزام گردیدند.
تعداد کل نفرات اعزامی به جبهه‌ها 1119 نفر بوده است. بعضی کارگران چندین بار (تا 11 الی 12 بار)اعزام گردیده‌اند. جمع کمک‌های نقدی کارگران و کارکنان به جبهه‌ها 139112854 ریال و ارزش ریالیِ کمک‌های غیرنقدی 143720614 ریال بوده است.
کارخانجات صنعتی جهان(جهان‌چیت) در جنگ تحمیلی شهدای بسیاری تقدیم انقلاب و نظام اسلامی نمودند که در ادامه یادی از چند شهید کارگر و دفاع مقدسیِ این کارخانجات می‌نماییم.
شهدای گمنام جهان‌چیت
شهید جاویدالاثر و گمنام سید لطیف میر بزرگی 12 ماه در جبهه‌های جنوب جنگید و در عملیات‌های مختلفی شرکت نمود. در فروردین‌ماه 1361 در عملیات فتح‌المبین در منطقه رقابیه به شهادت رسید و پیکرش کشف نگردید و شد شهید گمنام و مهمان ویژه حضرت زهرا(س).
شهید گمنام و جاویدالاثر دیگر از کارخانه جهان‌چیت که هنوز هم مهمان ویژه حضرت زهرا(س) است، شهید کاظم زارع بنادکوکی است که در مدت دوسال هشت مرحله به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل رفت و در سال 1361 در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به شهادت رسید.
چندین شهید از کارخانه جهان‌چیت نیز سالها بعد از شهادت گمنام ماندند و پیکر مطهرشان بعد از گذشت سالها تفحص و تشییع گردید مانند شهید محمدرضا دیداری که در سال 1361 در عملیات رمضان در روز عید فطر در شلمچه به شهادت رسید و پس از سیزده سال پیکرش بازگشت. مادرِ قهرمان و دریادل و شیرزنش به بنیاد شهید رفت و شیشه گلاب برد و استخوان‌هایش را شست‌وشو داد.
شهدایی که دائم در جبهه بودند
یادی می‌نماییم از چند شهید کارخانجات صنعتی جهان که دائم در جبهه بودند.
شهید ذبیح الله غلامی چندین مرحله به جبهه رفته و در عملیات‌های بزرگ حضور داشته و جانباز شده بود. در سال 1361 به استخدام کارخانجات صنعتی جهان درآمد. قبل از شروع کار می‌گفت اگر این کارخانه اعزام به جبهه دارد استخدام شوم و گرنه بیهوده استخدام نشوم. از طریق بسیج کارخانه به جبهه اعزام شد و در سال 1362 در عملیات والفجر2 در محل حاج عمران تپه سیدالشهدا به شهادت رسید.
شهید محمدحسین ترکیان برادر شهید غلامرضا ترکیان در کردستان با ضدانقلاب و گروهک‌های دموکرات و کومله مبارزه کرد. در جنگ تحمیلی در بسیاری از عملیات‌های بزرگ شرکت جست که از آن جمله می‌توان بیت‌المقدس، فتح‌المبین، سلسله عملیات‌های والفجر و کربلا را نام برد. مسئولیت‌هایی از قبیل مسئولیت دسته و گروهان را برعهده داشت.
در والفجر8 و کربلای 5 مجروح شد. در سال 1367 در عملیات بیت‌المقدس6 به شهادت رسید.
شهید براتعلی چهاربر برادر شهید رمضانعلی چهاربر در عملیات‌های زیادی شرکت داشت. در بیشتر عملیات‌ها غذای رزمندگان را به خطوط مقدم می‌رساند. در والفجر8 و کربلای5 مجروح شد. در عید قربان سال 1367 در شلمچه به شهادت رسید.
سردار رضا زارع بنادکوکی از سال 60 تا 67 هشت مرحله به جبهه رفت. در حد فرمانده گروهان و معاونت گردان مسئولیت داشت. در آزاد‌سازی خونین‌شهر از ناحیه سینه و دهان، در منطقه سرپل‌ذهاب از ناحیه پا و در محورهای دیگری از ناحیه دست و کتف و پا مجروح گردید. در عملیات‌های زیادی از جمله بیت‌المقدس 1 و 2، والفجر2، رمضان، مسلم بن عقیل، کربلای2 شرکت نمود. در عید قربان سال 1367 در شلمچه به شهادت رسید.
شهید گنجعلی فلاحت در سال 42 در جهان‌چیت استخدام شد و از همان ابتدا به روشنگری کارگران کارخانه پرداخت و در راهپیمایی خونین اردیبهشت 1350 فعالانه شرکت جست. در رساندن پیام‌ها و اطلاعیه‌ها در مبارزات انقلابی سخت کوشا بود. پس از پیروزی انقلاب در کمیته‌ها حضور یافت و در محل کار نیز به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی کارخانه پیوست. به محض شروع جنگ داوطلبانه به جبهه‌ها شتافت و چهار بار اعزام گردید و در عملیات‌های مختلف شرکت نمود. در عملیات فتح‌الفتوح که منجر به آزاد‌سازی بستان گردید، مجروح شد و کوشش پزشکان مؤثر نگردید و در دی ماه 1360 در روز 28 صفر به شهادت رسید. دو فرزندش جوادعلی و نجاتعلی نیز در جبهه‌ها شهید شده‌اند.
شهید شاه محمد محمودی
شهید شاه محمد محمودی اولین شهید مدافع سلامت در استان کردستان در سال 1400 و پنجمین شهید سلامت استان کردستان است. همسر قهرمانش شهید والامقام فاطمه اسدی نخستین و یگانه بانوی شهیده تفحص شده کشور است که پس از 37 سال گمنامی پیکر مطهرش کشف و تشییع گردید.
شاه محمد محمودی و همسر معززش خانم فاطمه اسدی در روستای باقرآباد از توابع شهرستان دیواندره سکونت داشتند. همسرش با کندن چاه برای اداره زندگی تلاش می‌کرد.
در سال ۱۳۶۰، سپاه و جهادسازندگی از شاه محمد خواستند تا برای تأمین آب روستای حسین‌آباد سنندج چند حلقه چاه حفر کند. این کار ظرف مدت چند روز به خوبی انجام شد و آب آشامیدنی برای مردم روستا تامین گردید.
زمستان همان سال، سه نفر از اعضای گروهک ضدانقلاب شاه محمد را به جرم همکاری با نظام اسلامی در خانه گرفته و چشم‌بسته بردند. اسارتش چند سال به درازا کشید.
در ماه‌های اول، همسر دلاورش خانم فاطمه اسدی خیلی تلاش کرد تا آزادش نماید؛ بار آخر با تهیه مبلغ دویست هزار تومان که در آن سال‌ها مبلغ قابل توجهی بود و با فروش اثاثیه زندگی و داراییاش مهیا کرده بود، برای آزادیاش تلاش می‌نماید، ولی نتیجه نمی‌گیرد. پس از آخرین ملاقات با همسرش در زندان و دیدن جسم نحیف و آثار شکنجه در جایجای بدنش برآشفت و با فریادی رسا، آنچنان‌که همه ساکنان روستا آن را بشنوند و انعکاس پژواک این فریاد را کوه‌های اطراف به همه برسانند، لب به اعتراض گشود و با مزدور، اجنبی و فاسد خواندن عناصر ضدانقلاب، هیبت و هیمنه آنان را در هم شکست. ضدانقلاب ناجوانمردانه این شیرزنِ
بیست و دو ساله را به شهادت می‌رساند و پیکرش را در مکانی نامعلوم به خاک می‌سپارد.
مدتی بعد از شهادتش، پسر کوچکش در گهواره از دنیا رفت و شوهرش نیز بعد از سه سال از زندان دولتو آزاد شد. جانباز سرافراز شاه محمد محمودی بعد از چندی در بهداشت و درمان سنندج مشغول خدمت شد و در بیمارستان بعثت سنندج در دوران کرونا در بیمارستان بعثت سنندج جان‌برکفانه خدمت کرد و سرانجام در راه خدمت به بیماران مبتلا به کرونا به این ویروس منحوس مبتلا و به همسر شهیدش پیوست. پیکر مطهر شهیده اسدی پس از ۳۷ سال سرانجام در روز ۱۷ آبان سال ۱۴۰۰ در کوه‌های چهل چشمه دیواندره تفحص شد و پس از برگزاری مراسم وداع در شهرهای مشهد، قم، تهران و کرمانشاه، در نهایت به شهر خود بازگشت و با حضور پرشور و انبوه مردم و مسئولان در سنندج تشییع و در جوار مرقد بی‌بی‌هاجر خاتون(س) برای همیشه آرام گرفت.
نام فاطمه اسدی به‌عنوان اولین زن شهید تفحص شده کشور برای همیشه ماندگار شد.
به‌عنوان حُسن‌ختام این گزارش، صحبت‌های پاسدار خون شهدا و یادگار گرامی و معززِ شهید حاج قاسم سلیمانی، خانم زینب سلیمانی، در مراسم تشییع شهیده فاطمه اسدی‌ را نقل
می‌نماییم:
«امروز شهیده گرانقدر فاطمه اسدی دختر ایران‌زمین است که از مشرق استخوان‌های به جا مانده از او، خورشید حقانیت اسلام و انقلاب اسلامی در آسمان‌های سرزمین دلیرمان ایران عزیز طلوع کرده است تا بار دیگر ظلمت، تباهی، سیاهی و پلیدی دشمنان قسم‌خورده اسلام عزیز را بشکند و دل و جانمان را به نور شهادت روشن و به گرمای غیرت دینی گرم سازد. دشمنان ما بدانند تا زنان قهرمان و مادرانی پاک‌نهاد مانند او هستند، فرزندان ایران‌زمین که شیر شجاعت و دلیری آنان را نوشیده، خواب راحت را از چشمان‌تان خواهد ربود و مزدورانشان، چه دموکرات و چه داعش، را ناکام خواهد کرد.
بی‌شک پدرم حاج قاسم بر اساس خوی همیشگی‌اش، امروز در کنار ماست و ان‌شاءالله در بهشت برین خوشامدگوی این بانوی قهرمان است.»