kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۰۵۲۷
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۵
محدودیت‌های اقدام در حکومت امیر مومنان(ع)- ۱۵

مصلحت‌اندیشی برای حفظ وحدت و اتمام حجّت

 

جواد سلیمانی
اگر حضرت علی(ع) همان روزی که قبیله کنده درخواست کردند فرماندهی لشکرشان به اشعث داده شود با آنها مخالفت می‌کرد، در دومین سال حکومتش بین لشکریانش اختلاف می‌شد و قبل از شرکت در جنگ صفین اقتدارش از بین می‌رفت و شاید اساساً کندی‌ها که شمشیرزن‌های قوی و شیعه بودند به جنگ صفین نمی‌آمدند و این سستی به سایر قبایل سرایت می‌کرد و حکومت امام(ع) فرو می‌پاشید. از این رو امام علی(ع) برای حفظ مصالح جامعه اسلامی مجبور شد چنین شخصیت پلیدی را به فرماندهی بخش معظمی از لشکرش نصب کند.
یکی دیگر از محدودیت‌های امام علی(ع) برای عزل کارگزاران ناشایست و نصب کارگزاران شایسته حفظ مصالح حکومت اسلامی بود.
ابقاء ابوموسی اشعری
حضرت علي(ع) پس از به دست گرفتن حكومت، اكثر كارگزاران متخلّف دوران عثمان را عزل كرد تا نوبت به استانداری کوفه رسید، کوفه استان مهمی بود زیرا ریاست کوفه به منزله ریاست عراق و ایران بود، زیرا بخش‌های معظمی از شهرهای عراق و ایران زیر نظر استانداری کوفه اداره می‌شد.
استاندار کوفه در زمان خلافت عثمان مدتی ولید بن عقبه و بعد سعید بن عاص بود و بعد از سعید، ابوموسی اشعری والی کوفه شد؛ ابوموسي بارها از سوي خلفا در فتوحات به‌عنوان فرمانده برگزيده شد. همچنين عمر او را به امارت بصره گماشت، ولي در دوران عثمان از خلافت بصره عزل گرديد، و سپس مردم کوفه او را به جاي سعيد‌بن‌عاص به فرمانداري کوفه برگزيدند و عثمان نيز آن را پذيرفت.1
او از اصحاب پيامبر(ص) به‌شمار مي‌آمد،2 که يعقوبي وي را جزو فقهاي عصر خلافت عمر و عثمان برشمرده است.3
وي به دليل امتياز صحابي بودن و فرماندهي فتوحات و برخورداري از منصب‌هاي اجرايي مهم در دوران خلفا همواره از موقعيت و جايگاه اجتماعي ويژه‌اي برخوردار بود؛ چنان که مردم کوفه بدون اطلاع عثمان، سعيد‌بن‌عاص را از امارت کوفه برکنار کردند و ابوموسي را به جاي او نشاندند.
ابوموسی اشعری با علی(ع) همدل و همنوا نبود، زماني که مردم مدينه با امام علي(ع) بیعت کردند، وي مدتي سکوت پيشه کرد و از بيعت با حضرت خودداري ورزيد تا اينکه مورد اعتراض برخي از کوفيان قرار گرفت.4
و وقتي ديد راه گريزي جز بيعت وجود ندارد، بيعت کرد.5 سپردن استانداری کوفه به چنین کسی صحیح نبود؛ لذا خاطر امام(ع) از او آرام نبود و با توجه به حساسيت كوفه به عنوان بزرگ‌ترين پادگان نظامي حكومت اسلامی، مي‏خواست او را عزل كند. ولي برخی شواهد حاکی از محبوبیت وی در میان مردم کوفه بود. لذا برخی از یاران نزدیک امام‌(ع) از ایشان خواستند ابوموسی به امارت کوفه ابقاء شود، از این رو حضرت به رغم میل شخصی خویش از عزل ابوموسي صرف‌نظر نمود؛ ولي در دل از سپردن کوفه به ابوموسی نگران بود. از اين رو وقتي در مسير حركتش به سوي جنگ جمل، در منطقه ربذه با عبدالله‏بن‏خليفه طايي ـ يكي از مطلعين اوضاع كوفه ـ مواجه شد، از وضع كوفه و ابوموسي پرس و جو كرد. عبدالله قسم ياد كرد اعتمادي به ابوموسي نيست؛ اگر فرصت مناسبي پيدا كند بعيد نيست براي حضرت مشكل‏ ايجاد كند.
حضرت علي(ع) وقتي سخنان عبدالله را شنيد نگراني‏اش را نسبت به اين موضوع چنين بيان كرد:
« قسم به خدا من او را مورد اعتماد و خالص و خيرخواه نمي‏دانستم... و تصميم گرفتم او را عزل كنم، ولي مالك اشتر از من خواست او را ابقا كنم، من هم علي‏رغم ناخرسندي‏ام نسبت به او، وي را ابقا كردم و وجودش را تحمل نمودم تا بعدها او را عزل كنم.»6
چندي بعد درستي نگراني حضرت روشن شد؛ زيرا وقتي حضرت طي نامه‏اي از كوفه براي جنگ با طلحه و زبير نيرو خواست، ابوموسي به جاي بسيج نيروها براي جنگ، اساساً اين جنگ را فتنه خواند و از كوفيان خواست تا از شركت در جنگ كناره‏گيري كنند.7
و بدين وسيله در حساس‌ترين موقعيت، زماني‌كه مردم براي اولين بار به دستور خليفه مسلمانان به جنگ با ياران با سابقه پيامبر(ص) و همسر رسول‌خدا مي‏رفتند و به طور طبيعي در مشروعيت عمل خويش ترديد داشتند، مشروعيت حركت اميرمؤمنان(ع) توسط فرماندارش زير سؤال
رفت.
پانوشت‌ها:
1- يوسف‌بن‌عبد الله‌بن‌محمد‌بن‌عبد البر، الاستيعاب في‌هامش الاصابهًْ في تمييز الصحابه، ج2، ص372.
2- محمد‌بن‌حسن الطوسي، رجال الطوسي، ص42، رقم 295.
3- احمد‌بن‌ابي يعقوب، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص161، 177.
4- احمدبن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج‏2، ص438.
5- همان، ص439.
6- شيخ مفيد، الامالي، مجلس 35، ص 295 و 296 و محمودي، همان، ج 1، ص 275 و 276.
7- و بنگرید به: مسعودي، همان، ج 2، ص 367 و 368 و يعقوبي، همان، ج 2، ص 181، و ابن اثير، اسدالغابه، ج 6، ص 307، و الكامل، ج 2، ص 326 و 327.