کارکرد متشابهات در قرآن
خلیل منصوری
قرآن، کلام خداست. همین وصف به تنهایی بیانگر عظمت قرآن است. از اینرو بیان ویژگیهای قرآن باید براساس این حقیقت انجام گیرد. کلام خداوند بودن قرآن، به معنای فعل الهی نیز میباشد. این بدان معنا خواهد بود که کلام الهی از ویژگیهایی چون حقیقت محض، نورانیت مطلق، بیان روشن، استواری، بیپایانی و مانند آن برخوردار خواهد بود.
اما خداوند در قرآن در توصیف آن، از دو وصف متضاد محکم و متشابه بهره گرفته و بیان داشته است که آیات قرآن، به دو دسته محکمات ومتشابهات تقسیم میشوند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آیات قرآن بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که حقیقت متشابهات قرآنی چیست؟ و چه نقش و کارکردی را ایفا میکند و چه تناسبی با اتقان و قول سدید و استواری قرآن دارد؟
***
قرآن خورشید آسمان حقیقت
بر اساس آنچه قرآن در بیان ویژگیهای خود آورده، کتابی وحیانی و کلام الهی است. این بدان معناست که همانند هر آیه تکوینی، معنا و لفظ از آن خداوند است و آیات آن، قول الهی میباشد. به این معنا که همه آیات تدوینی قرآن همانند آیات تکوینی هستی، کلمات الهی میباشند و هر کلمه تکوینی همانند کلمه تکوینی، از مقام کن فیکون تنزل یافته است. بنابراین، کلمه و آیات تدوینی مانند کلمات و آیات تکوینی، با تمام حقیقت خود، از مقام فعل خداوند صدور یافته است.
خداوند در آیاتی حضرت یحیی(ع) و حضرت عیسی بن مریم(ع) را کلمه خود معرفی میکند.
(آل عمران، آیه ۳۹؛ نساء، آیه ۱۷۱ ) در حقیقت آفریدهها و پدیدههای هستی در کلام الهی به عنوان کلمات وجودی معرفی شده است. خداوند در آیه ۱۰۹ سوره کهف از موجودات هستی به عنوان کلمات الهی یاد میکند و میفرماید: قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مددا(کهف، آیه ۱۰۹) یعنی به آنان بگو که اگر دریا و آب، جوهری برای نگارش کلمات وجودی و موجوداتی که آفریده، گردد، آب دریا به پایان میرسد، پیش از آنکه این کلمات وجودی پروردگارمن پایان یابد، حتی اگر مانند این دریا را به کمکآوریم. و در جایی دیگر در آیه ۲۷ سوره لقمان میگوید: اگر هفت دریا مانند این دریاهای موجود در کره زمین به مدد و یاری آید، کلمات وجودی الهی را پایانی نیست.
کلمات وجودی الهی با قول الهی« کن» نمودار شده و تحقق مییابند. خداوند در چند آیه به این نکته اشاره میکند که از آن جمله میتوان به آیه ۴۰ سوره نحل، ۱۱۷ سوره بقره و آیه ۵۹ سوره
آل عمران توجه داد.
بنابراین، کلمات هستی را میتوان به دو دسته کلمات تکوینی و تدوینی تقسیم کرد. همه این کلمات، آیات الهی هستند؛ زیرا هر یک از این آیات تنها نشانه و نمادی ظاهر و روشن از حقیقت الهی میباشند. از اینرو خداوند از هر دو دسته کلمات تکوینی و تدوینی به آیه و آیات یاد کرده است.
کلمات الهی به هر دو شکل تکوینی و تدوینی فعل خداوند است. بنابراین، هر دو دسته مخلوق الهی میباشند که به امر الهی « کن» وجود کتبی و خارجی یافته است. از ویژگیهای برجسته کلمات الهی این است که نشانه، آیه و علامت خداوند میباشند.
از این روست که از هر دو به آیه یاد میشود.
همچنین کلمات الهی به سبب آنکه فعل و عمل الهی هستند، از ویژگی بیپایان و ابدی برخوردارند؛ خداوند در تبیین این معنا میفرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله وجودی خود عمل میکند. (اسراء، آیه ۸۴) از آنجا که خداوند موجودی بینهایت است، آیات و کلمات الهی که عمل الهیاند نیز از این خصوصیت برخوردارند. بر همین اساس است که سخن از ابدیت برای مخلوقات الهی است.
در روایاتی درباره آیات و کلمات قرآنی و حقیقت آن آمده که قرآن همانند خورشیدی در آسمان است. امام صادق(ع) فرمود: ان القرآن حی لم یمت و انّه یجری کما یجری اللیل و النهار و کما یجری الشمس و القمر و یجری علی اخرنا کما یجری علی اولنا؛
به درستی که قرآن زندهای است که نمیمیرد و بهدرستی که جاری میشود مثل جریان شب و روز و مثل جریان خورشید و ماه و جریان پیدا میکند بر آخرین نفر از ما
(اهل بیت)، همان طوری که جاری میشود بر اولین نفر از ما. (بحار الأنوار، ج ۳۵، ص ۴۰۳)
امام رضا(ع) فرمود: «إن رجلاً سأل أبا عبدالله(ع): ما بال القرآن لا یزداد علی النشر و الدرس الا غضاضه؟ فقال: لأن الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض إلی یوم القیامه؛ مردی از امام صادق(ع) پرسید: چگونه است که قرآن با درس و بحث جز بر تازگیاش افزوده نمیشود؟ امام(ع) فرمود: چون خداوند تبارک و تعالی قرآن را برای زمان و مردمی خاص قرار نداده، بلکه در هر زمانی جدید است و نزد هر قومی تا روز قیامت تازه است.»(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۵)
به هر حال، کلمات کتبی خداوند همانند کلمات تکوینی، کلام الله هستند.(بحار الأنوار، ج ۹۲، ص ۱۲۱
(و از همان خصوصیات عمل و فعل الهی برخوردارند. از مهمترین ویژگی فعل الهی میتوان به اتقان(حج، آیه ۵۲)، استحکام و استواری(هود، آیه ۱)، روشن و روشنگر(نور، آیه ۳۴ و بقره،آیات ۹۹ و ۱۱۸ و ۱۸۷) و مانند آن اشاره کرد.
محکمات و متشابهات
خداوند بهصراحت آیات قرآن را آیات محکم، متقن و قول سدید و استوار دانسته است. محکم آن چیزی است که در آن شبههای از نظر لفظ و معنا بر آن وارد نشود و از ظاهرش بدون وجود قرینه ای، مراد از آن روشن باشد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۲۵۱؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۱ و ۲، ص ۶۹۹) بر اساس آیه ۷ سوره آل عمران، محکمات آیاتی است که اساس فهم قرآن و اصل و اساس قرآن است.
البته از آیه پیشین این معنا اثبات میشود که در قرآن غیر از آیات محکم، آیات متشابهای هم وجود دارد که میبایست بر اساس آیات محکم، فهم، تفسیر و تاویل شود. در حقیقت، آیات محکم قرآن، مرجع فهم و تفسیر آیات متشابه قرآن است.
از آیه ۲۰ سوره محمد نیز به دست میآید که آیات یا سوره محکم، غیر قابل توجیه و تاویل است. از اینرو منافقان بهشدت از این آیات و سورهها وحشت دارند؛ زیرا غیر قابل توجیه و تاویل میباشند و امکان توجیه و فرار از منافقان گرفته میشود و نمیتوانند از حکم محکم قرآنی بگریزند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند.
در حقیقت، آیات و سورههای محکم، قابلیت تاویل و تفسیر ندارد و چنان روشن، متقن، واضح و استوار است که بیماردلان نمیتوانند از حکم آن فرار کنند.
اما متشابه از قرآن، مواردی است که تفسیر آن مشکل است. این سختی و دشواری یا به جهت مشابهت آن با غیر، از جهت لفظ یا از جهت معنا است(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۴۴۳) یا مواردی است که علم به آن مختص به خداوند است و یا معنای آن معلوم نیست و یا وجوه معنایی مختلفی را بر میتابد و یا مواردی از آیات که به طور مستقل معنای آن فهمیده نمیشود یا با ارجاع آن به آیات دیگر دانسته میشود.(الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج ۲، ص ۳)
بر اساس آیه ۷ سوره آلعمران، قرآن افزون بر آیات محکم دارای آیات متشابه نیز میباشد. همچنین آیات متشابه نازل شده از سوی خداوند همانند آیات محکم است و هیچ مخالفتی میان آنها نیست.(روح المعانی، ج ۳، جزء ۳، ص ۱۳۵)
مومن کسی است که به تمامی آیات قرآن از محکم و متشابه بهعنوان آیات هدایتی قرآن ایمان داشته باشد.(آلعمران، آیات ۷ و ۸)
آیات متشابه قرآن دارای تاویل صحیح هستند(همان) ولی هر کسی توانایی تاویل آن را ندارد، بلکه تنها خردمندان، اولوالالباب و راسخان در علم توانایی تاویل و تفسیر این آیات را دارند.(همان) اما منحرفان و کژاندیشان از تاویل و تفسیر این دسته از آیات ناتوان میباشند.(همان)
آیات متشابه، ظرفیتی بیپایان از معانی
خداوند در آیه ۷ سوره آلعمران بیان میکند که منحرفان و کژاندیشان برای گسترش کفر، توجیه رفتار ضد دینی، مخالفت با آموزههای قرآن و پیامبر(ص) به آیات متشابه تمسک میجویند و در دام فتنهای میافتند که سرانجام آن هلاکت آنان است.(نگاه کنید: مجمعالبیان، ج ۱ و ۲، ص ۷۰۰؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۱،
ص ۳۱۳، حدیث۱)
اینان با تمسک به آیات متشابه قرآن و ترک آیات محکمات و ارجاع متشابه به محکم، بر آن هستند تا در جامعه فتنه کنند.(ال عمران، آیه ۷)
همچنین منافقان برای ترک جهاد و اطاعت از رهبری، به این آیات تمسک میجویند(محمد، آیه ۲۰) بنابراین، این سؤال مطرح میشود که چرا باید آیات متشابهی نازل شود تا منافقان و منحرفان از آن سوءاستفاده کرده و ضمن فرار از احکام الهی، به شبهات دامن زده و جامعه را به سوی هلاکت و فتنه بکشانند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که آیات متشابه قرآن یک ظرفیت معنایی بسیار برای راسخان در علم و خردمندانی است که در پرتو نور الهی حقایق قرآنی را درک و تاویل میکنند.(آلعمران، آیه ۷) اینکه این آیات از چنان قابلیت تفسیری برخوردار است که حتی منافقان و کافران با بهرهگیری از آن میتوانند به گسترش کفر بپردازند، به این معناست که ظرفیت معانی واژگان این آیات بسیار فراتر است.
به سخن دیگر، آیات متشابه قرآن در کنار آیات محکمات، به حقیقت قرآن این امکان را میبخشد که چون خورشید برای زمانها و مکانها و افراد گوناگون بدرخشد و هر کسی در شبانهروز و در هر موقعیتی بتواند از ظاهر و باطن خورشید قرآن بهره گیرد.
اگر محکمات قرآن را همان ظاهر خورشید و نوری که از آن میدرخشد و روز را پدید میآورد بدانیم، متشابهات قرآن همانند باطن خورشید است که در شب نیز موجوداتی را بهرهمند میسازد و حقایقی را برای گروهی دیگر آشکار میکند که بسادگی نمیتوان آن را دریافت. متشابهات این امکان را به خورشید قرآن میبخشد که در اشکال دیگر حقایق دیگر و نهانی را برای خردمندان خردورز و تیزبین روشن سازد.
بهنظر میرسد که هر آیه به یک معنا محکم و به یک معنا متشابه است؛ زیرا واژگانی که در قرآن به کار گرفته شده، از قابلیت معنایی بسیاری برخوردار است و این امکان را میدهد تا مراتب متعدد حقیقت را بیان کند.
اینکه در برخی از روایات آمده که برای قرآن هفت یا هفتاد بطن است، به سبب همین ظرفیت بیپایانی است که در آیات وجود دارد. البته آیات محکم، به سبب اتقان در معنایی خاص، قابلیت این را ندارد تا معنایی خلاف و متضاد و متناقض از آن برداشت شود. از این روست
آن را محکم در معنا دانستهاند؛ ولی باز همین آیات قابلیت آن را دارد که بطون و مراتب گوناگون حقیقت را بازتاباند.
اما آیات متشابه، از این قابلیت برخوردار است که حتی معانی متضاد و متناقض از آن برداشت شود. انسانهای بیمار دل و منافق که در پی فتنه و فساد هستند، به جای آنکه در فهم معنا آن را به محکم ارجاع دهند به ضد آن ارجاع میدهند و تاویلی
برخلاف محکمات بیان میکنند. در حالی که راسخان در علم مانند پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) با ارجاع متشابه به محکم، بطون دیگر قرآن را آشکار میکنند.
به سخن دیگر، در فهم و برداشت درست از آیات متشابه میبایست آن را به محکم ارجاع داد و سپس در همان مسیری که محکم روشن میکند، بطون دیگری از حقیقت و مراتب آن را آشکار کرد.
اینکه برای قرآن ظاهر و بطونی است(الکافی، ج۴، ص۵۴۹ و ج۱، ص۳۷۴؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۶ ح۳۰۳۶؛ المحاسن، ج۱، ص۴۲۱، حدیث۹۶۴؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۶، حدیث۳۶) به این معناست که این بطون میبایست در راستای همان محکمات قرآنی باشد و نمیتواند برخلاف محکم قرآنی تاویلی را بهعنوان بطون قرآن بیان کرد.
در متشابهات قرآنی نیز نمیتوان تاویلی را ارائه داد که بر خلاف محکمات باشد. در حقیقت، راسخون در علم و خردمندان با ارجاع آیه متشابه به محکم، حقیقت ظاهری آیه را به دست آورد و در مسیر همان حقیقت ظاهری، مراتب دیگر را کشف و فهم میکنند. این ظرفیتی است که در آیات متشابه قرار داده شده است. از این رو آیات متشابه فرو فرستاده شده است تا امکان بهرهمندی خردمندان از حقایق نهان که قابل ارائه در شکل ظاهری نیست فراهم آید.
به سخن دیگر، هدف از نزول آیات متشابه، ایجاد فرصتی خاص برای خردمندان و راسخان در علم است تا بتوانند شناخت کامل و دقیقتری از حقایق هستی به دست آورند و در مرتبه عالیتر، ملکوت را در یابند بیآنکه گرفتار کژاندیشی و انحراف شوند. اما همین آیات خود دامی برای بیماردلان است. هر آیهای که برای مومن حقیقتافزا و ایمانافزا است، برای منحرف و کافر، دام بلا و فتنهای است و او را از حقیقت به همان میزان دور میسازد.(بقره، آیه ۲۶)
آیات متشابه به سبب ظرفیت بیپایان خود چون مواد خامی عمل میکنند که در خورشید نهان است و زمانی بروز و ظهور میکند که در کنار شعله آتشین حقیقت محکم قرار گیرد. اینگونه است که قرینه محکم، جرقه بر خرمن حقیقت متشابه میشود و آن را چنان روشن میسازد که خردمند از جلوههای نهان حقیقت در برابر دیدگانش به شوق میآید و پر پروازش برمیآید و در آسمان حقیقت در شب مشتابهات اوج میگیرد و به نور خالص حقیقت میپیوندد.
اگر آیات متشابه قرآن نبود، نه مردمان به فتنهای آزموده میشدند و نه راسخان و خردمندان میتوانستند در حقایق و کمون و بطون سیر کنند. آیات متشابه این امکان را به آنان بخشیده است تا خود را در موقعیت دیگر قرار دهند و حقایق را در شب متشابه با جرقه ایمان محکمات روشن سازند و در حقالیقین قرار گیرند.