همين دو دست لباس بسيجى برايم كافى است (حدیث دشت عشق)
شهید جاویدالاثر کاظم مساعد یکم فروردین سال 1337 در شهر ویس دیده به جهان گشود، در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و برادرش مسئوليت اداره او را بهعهده گرفت. در دوران انقلاب، سخنان امام و شهادت جوانان، تلنگرى مثبت به او زدند بهطورى كه حركت خود را با انقلاب همجهت کرد. با استفاده از هنر نقاشى، به تصويرسازى از حضرت امام بر بومهاى بزرگ پرداخت تا تظاهرات كنندگان آنها را روى دست خود بگيرند.نقاشى و طراحیاش نمونه بود. با اينكه خود زندگى فقيرانهاى داشت اما دسترنج خود را به فقرا هم میبخشيد. از روزى كه بسيجى شد، ديگر لباسهايش را نيز بخشيده بود میگفت: همين دو دست لباس بسيجى برايم كافى است، يكى براى پوشيدن و ديگرى براى شستن. با حضور در واحد تبليغات جبهه و جنگ، خدمات فراوانى برای کشیدن چهره امام و شهدا و نصب آن در مراكز مختلف تجمع رزمندگان انجام داد. در عمليات بيتالمقدس و آزادسازی خرمشهر حضورى چشمگير در زمينه تبليغات داشت. وی فعالیتهای فرهنگی خود را در جبهه ادامه داد تا اینکه در عملیات رمضان شرکت کرد و هجدهم تیر سال 1361 در پاسگاه زید به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکر پاکش هنوز به وطن بازنگشته است. دوست شهید کاظم مساعد میگوید: «يكى از مشكلات او فقدان سواد خواندن و نوشتن بود ولى با گرفتن نوشتهها در مقابل خود، روى ديوار خطاطى میكرد، او حتى روى آجر، سيمان، وسايل بچهها و حتى قنداق اسلحه نقاشیهاى زيبايى براى رزمندگان اسلام میكشيد. يكى از آرزوهايش شهادت و ديگرى مفقودالاثر شدنش بود.»