سردار سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان
سپهبد شهید علی صیاد شیرازی یک نیروی به معنای واقعی کلمه، متخصص متعهد بود. او به جز گذراندن دوره توپخانه در ایران و آمریکا با رتبه بالا، دورههای رنجری و چتربازی را هم دیده و در این دورهها هم به کسب درجههای نخست نائل آمده بود. از همین روی علیرغم گزارشات ساواک مبنی بر شناسایی وی بهعنوان «متعصب مذهبی» و تبعیدش به کرمانشاه، اما به دلیل تخصص بالایش، مجدداً توسط فرمانده وقت نیروی زمینی به اصفهان برگردانده و به آموزش افسران توپخانه گمارده شد.
شهید صیاد شیرازی همچنان که ساواک نیز در گزارشاتش درج نموده بود، به شدت به اسلام و اعتقادات و آیینهای آن باور داشت وعمل میکرد. سرتیپ ترکان در خاطرات خود در رابطه با فعالیتهای انقلابی و مذهبی وی میگوید:
«...فعالیتهای او در دوران قبل از انقلاب بهگونهای بود که حساسیت ساواک را برانگیخته و مدام و به شدت تحت مراقبت بود و حتی او را متعصب مذهبی معرفی کرده بودند».1
او در پادگانهایی که حضور داشت به برگزاری جلسات قرآن و برپایی مراسم و برنامههای دینی همت میگمارد و در کلاسهایش به دانشجویان خود، درس اسلام و قرآن میداد. به همین علت به شدت زیر نظر سازمان ضداطلاعات قرار داشت.
ترکان در ادامه خاطراتش درباره سروان صیاد شیرازی آن روزها و کلاسهای درس او در پادگان اظهار میدارد:
«... صیاد شیرازی در کلاس درس به شاگردان خود، این نکات (دینی) را مطرح میکرد و سعی در آگاهیبخشی به آنها داشت تا وجدانهای بیدار دانشجویان را نسبت به ظلم و ستم دستگاه حاکم معطوف کند...»2
در جریان همین فعالیتها بود که شهید صیاد شیرازی ضمن شناسایی و جذب نیروهای انقلابی مذهبی، با برخی انقلابیون پیرو امام خمینی(رحمهاللهعلیه) در ارتش همچون شهید حسن اقارب پرست و شهید یوسف کلاهدوز از یک گروه زیرزمینی انقلابی (که با انقلابیون دیگری مانند شهید حسن آیت و شهید موسی نامجو در ارتباط بودند) آشنا شده و همراه آنها به فعالیتهای اسلامی و انقلابی خویش، سر و شکل سازمانیافتهتری داد.
سرتیپ گلفام نیز در رابطه با این فعالیتهای انقلابی علی صیاد شیرازی میگوید:
«...شهید صیاد شیرازی قبل از پیروزی انقلاباسلامی علاوه بر شناسایی نیروهای مومن و انقلابی در مراكز نظامی اصفهان، برگزاری جلسات بحث و گفتوگو، مسافرت به شهرستانها و پادگانهای درگیر برای برقراری ارتباط و سازماندهی پرسنل انقلابی و مذهبی پادگانها و همچنین ایجاد ارتباط بین نیروهای حزبالهی درون ارتش با روحانیت در خط امام راحل(رحمه الله علیه) را نیز بر عهده داشت...»3
فعالیتهای انقلابی شهید صیاد شیرازی در ارتش علیرغم مخفی بودن اما تا آن حد گسترده شد که وی را از داشتن اسلحه و اعزام به مأموریتهای نظامی منع کردند. در گزارش ساواک به تاریخ آذرماه 1357 در اینباره آمده است:
«...سروان علی صیاد شیرازی کلاسه 195483 و ستوان یکم سید عباس روحالامین کلاسه 150939جمعی دانشکده توپخانه، در بین افسران تبلیغات مضره مینماید... صلاح نیست به نامبردگان مأموریتهای حساس و یا به آنها جنگ افزار تحویل گردد. ضمن سرگرد علی رحمانی پور کلاسه 110428 نیز در جلسات آنها شرکت مینماید...»4
سرانجام سروان علی صیاد شیرازی دستگیر شده و به بازداشتگاه انفرادی منتقل میگردد که با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شده و به ارتش انقلاب پیوست.
صیاد شیرازی از اولین روزهای پیروزی انقلاب در سمت فرماندهی بخشی از نیروهای ارتش به همراه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای دکتر مصطفی چمران، شهرهای اشغال شده کردستان را از چنگال ضدانقلاب آزاد ساخت و با فرمان امام امت و در سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، در بسیاری از عملیات افتخارآفرین سپاهیان اسلام علیه دشمن بعثی همچون ثامنالائمه (شکستن حصر آبادان)، طریقالقدس (آزادسازی بستان)، فتحالمبین و بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) و ... یکی از دو بال رزمنده نیروهای مسلح ایرانی بود.
علی صیاد شیرازی در سختترین روزهای این ملت و در حالی که هزاران کیلومتر از خاک کشور در اشغال بیگانگان بود ضمن بهکارگیری رشادت مثال زدنی در نبردهای سهمگین با نیروهای دشمن که از سوی بسیاری از کشورهای دنیا حمایت میگردید، در وحدت و همکاری دو بال نیروهای مسلح یعنی ارتش و سپاه، بسیار کوشید و در ایامی که وسوسه خناسان خارجی و داخلی سعی در اختلافافکنی میان این دو نیرو داشت، با سعهصدر و اخلاص و فداکاری و ایثار، تلاش آن خناسان را بیثمر گردانید.
از همین روی پس از خلع بنی صدر، برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی را بین این دو بازوی اصلی نیروهای مسلح کشور راهاندازی کرد و به عنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه مشغول به کار شد.
نشریه «مالین» چاپ فرانسه در خردادماه سال ۱۳۶۲ ضمن انتشار گفتوگویی با شهید صیاد شیرازی، وی را اینگونه توصیف کرد:
«... برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی بهتانک و موشک بستگی ندارد؛ بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد. قدّی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد. او با سادگی میگوید: «من یک سرباز اسلام هستم و درباره اختلاف و جداییاش از بنیصدر میگوید: «ما میخواستیم برای خدا بجنگیم ولی او میخواست که ما برای او بجنگیم. او مرد تکنیک و سیاست بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس هستم». صیاد شیرازی بهگونهای دلرحمانه لبخند میزند و پیروزیهای متوالی ایران را یادآوری میکند: «هدف ما اشغال یک سرزمین یا یک شهر خاص نیست ... دفاع ما تا موقعی که هیچ خطری ما را تهدید نکند ادامه خواهد یافت...»5
یکی از مهمترین عملیاتی که شهید صیاد شیرازی در آن حضور کلیدی و محوری داشت، عملیات مرصاد علیه تجاوز منافقین خودفروخته به کمک ارتش صدام به داخل خاک ایران بود. تجاوزی که شاید در ابتدای کار، برای بسیاری باورنکردنی بود. یعنی حتی به ذهن بسیاری از افراد خطور هم نمیکرد که منافقین تا این درجه از رذالت و شئامت رسیده باشند که مزدور صدام جنایتکار علیه مردم و میهن خود شوند. باور نمیکردند، اینهایی که با سلاحهای صدام تا کیلومترها از خاک کشورشان را به اشغال دشمن خونی مردم ایران درآورده بودند و به فارسی تکلم میکردند، منافقین هستند.
خود صیاد شیرازی در این مورد گفته است:
«... من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم. به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند، بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا (هلیکوپتر) کبری رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفتند: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینهارو؟!
خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهرا مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند، گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم؟! برای ما مسئله دارد. فردا دادگاه انقلاب،... آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدودا 500 متری ستون زرهی نشسته ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجهام مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی بالگرد، عصبانی بودم، ناراحت که چه جوری به اینها بفهمانم که این دشمن است.
گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی. مسئولیت با منه... حالا کار خدا را ببینید! منافقین سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. حالا من خودم توپچی بودم. اگر من میخواستم بزنم با اولین گلوله، مغز بالگرد را میزدم. چون با توپ خیلی راحت میشود زد. فاصله یا برد 20 کیلومتری میزنیم، حالا که فاصله 500 متری، خیلی راحت میشد زد. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله 50 متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها (خلبان ها) بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: به علی قسم، الان حسابش را میرسیم. سوار بالگرد شدند و رفتند. جایتون خالی. اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان. خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت...»6
این جملات بخشی از خاطرات سپهبد شهید صیاد شیرازی از آغاز عملیات مرصاد است، زمانی که منافقین با پشتیبانی ارتش صدام از مشغول بودن نیروهای ارتش و سپاه در جبهههای دیگر سوءاستفاده کرده و تا عمق خاک ایران و نزدیکی کرمانشاه آمدند و حتی پادگانهای بین راه که تقریبا خالی از سرباز و نظامی شده بود، به راحتی به تصرف منافقین در آمد. در آن زمان شهید صیاد شیرازی هیچ مسئولیت فرماندهی در ارتش نداشت و تنها نماینده حضرت امام(رحمهاللهعلیه) در شورای عالی دفاع بود. او با حکم اضطراری معاون ستاد کل نیروهای مسلح، یکه و تنها به همراه چند هلیکوپتر کبری به تنگه چهارزبر استان کرمانشاه رفت تا مقابل پیشروی ستونهای نظامی منافقین را بگیرد. که اگر آنها کرمانشاه را اشغال میکردند، کار خیلی دشوار میشد.
سالها طول کشید تا منافقین دریافتند کسی که در 6 مرداد 1367، دمار از روزگارشان درآورد، یک فرمانده کهنهکار ارتش جمهوری اسلامی به نام علی صیاد شیرازی بود.
اما کاری را که رژیم دستنشانده شاه برای خاموش کردن علی صیاد شیرازی نتوانست به انتها برساند، گروهک تروریستی منافقین در 21 فروردین 1378 به خیال خام خود با ترور فیزیکی او، به انجام رساندند، غافل از آنکه با ریختن خون صیاد دلها، او نه تنها خاموش نگردید بلکه بسیاری از خاموشان را نیز بیدار کرد.
رهبر معظم انقلاب، در بخشی از پیامی که به مناسبت شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی صادر نمودند، چنین فرمودند:
«امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداكار دین و قرآن، نظامیِ مؤمن و پارسا و پرهیزكار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید... او مانند دیگر مردان حق از روزی كه قدم در راه انقلاب نهادند همواره سر و جان خود را برای نثار در راه خدا بر روی دست داشتند. سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته كردستان، سالها شاهد آمادگی و فداكاری این انسان پاكنهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههای دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگی او حفظ كرده است....»7
_________________________
1- حسینیا، احمد (1379)- صیاد دلها، چاپ اول- تهران- سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 2- همان 3- مصاحبه با امیر سرتیپ گلفام- خبرگزاری جمهوری اسلامی- 19 فروردین 1396 4- مروری بر حیات سیاسی شهید صیاد شیرازی در دوران نهضت اسلامی- وبسایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 20 فروردین 1399 5- شهید علی صیاد شیرازی- دانشنامه اسلامی به نقل از روزنامه همشهری- چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۷ 6- خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی- موسسه راهبردی دیدهبان 7- وبسایت خامنهای داتآیآر khamenei.ir
- پیام برای شهادت شهید صیاد شیرازی و شهید لاجوردی