هنجارشکنی فرهنگی و قبحزدایی اخلاقی مهمترین دلیل عزل اخیر! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
بدون کوچکترین تردید مهمترین عامل عزل و برکناری رئیسسابق فدراسیون فوتبال، مسائل اخلاقی و فرهنگی بود.
این درس عبرت بسیار مهم و بزرگی بود که مسئولان و مدیران امروز ورزش و مراکز و فدراسیونهای مختلف و همچنین کسانی که برای آینده سودای ریاست در سر میپرورانند و میخواهند « مدیریت» کنند وگرفتار هجمه همهجانبه و به حق جامعه و رسانهها و دستگاههای ذیربط نشوند، به گونهای که نه راه پس داشته باشند و نه راه پیش، باید آن را همواره مدنظر داشته باشند و اصلا شوخی نگیرند. همه اطلاع داریم که برای عزل مدیر فدراسیون فوتبال دلایل و عوامل مختلفی برشمردهاند، از دلایل زاییده توهم بعضیها مثل دستهای پشت پرده و اعمال فشارهای بیرونی گرفته تا مسائل مالی و ناهمخوانی درآمدها با هزینهها و... اما علی الخصوص از طرف تلویزیون به عامل بسیار مهم و تعیینکننده« قبح زدایی اخلاقی و هنجار شکنیهای فرهنگی» خیلی کم اشاره میشود یا اصلا اشاره نمیشود.
از کسانی که نادانسته ویا از روی بیتجربگی و نابلدی یا نداشتن قدرت و سواد تحلیل یا به علت تحت تاثیر القائات حسابشده قرار گرفتن، به این عامل مهم و موثر در عزل و سقوط تیم ریاستی فدراسیون اشاره نمیکنند و نمیپردازند، بگذریم، تردید نداریم که افراد هرهری مسلک و باندهای در ارتباط با بدخواهان و رسانههای معاند خارج از کشورو عناصر مفسد ومنحرفی هستند که به عمد و کاملا حسابشده به این اصلیترین عامل اشاره نمیکنند و با بزرگنمایی و اولویت دادن به مسائل مالی واداری و سیاسی و اساسنامه و... به مخاطبان یا بینندگان عزیز و ارجمند! طبق معمول آدرس غلط میدهند و نابکارانه قصد فریب افکار عمومی را دارند.
عناصر وکارگردانان اصلی این جریان مخرب که به هیچ اصل و ارزشی پایبند نیستند و نه ارزشهای ملی و ایرانی و نه آموزهها وتوصیههای دینی را قبول دارند و نه حتی از فرهنگ غرب و ارزشهای رایج در ورزش غرب(که در هفتههای اخیر باشگاههایی مثل منچستر یونایتد، آژاکس آمستردام، وستهام یونایتد و... آن را عملا تعریف کرده و به دنیا نشان دادند) پیروی و تقلید میکنند و بد جوری هم در ورزش ما و به تبع آن رسانههای فراگیر و پرمخاطب ورزش نفوذ کردهاند، میخواهند با عدم اشاره به این عامل، آن را موضوع بیاهمیتی جلوه دهند که اصلا تاثیری در ماجرای عزل نداشته یا خیلی خیلی! کم داشته است. با این روش و سیاست میخواهند اولا تاثیر عامل اخلاقی و فرهنگی را در عزل وهمچنین نصبها کم اهمیت جلوه دهند، ثانیا با نپرداختن و اشاره نکردن به آن، یعنی موضوعی که به مردابی تبدیل شد که مسئول فدراسیون و رفقا را در عین ناباوری در خود غرق کرد، باعث شوند رفته رفته به دست فراموشی سپرده شود و ثالثا باب این اتفافات ضد اخلاقی وقیحانه و کثافتکاریهای دور از شان ورزش و تیم ملی و اردوی تیم ملی کماکان باز باشد و آنچنانکه تا کنون بوده در سایه انفعال و غفلت برخی از مدیران یا همکاری و همدستی بعضی از آنان، اینطور اتفاقات در آینده هم تکرار شده و به صورت امری عادی درآید و به روالی طبیعی تبدیل شود. ما بنا بر وظیفه حرفهای و اخلاقی و انسانی درباره رفتار و عملکرد این جریان فریبکار ومفسده انگیز در ورزش بارها به جامعه ورزش، خاصه مدیریتهای مختلف آن هشدار دادهایم و باز و این بار به بهانه سیاستی که در قبال پوشاندن و کتمان دلیل اصلی عزل باند حاکم بر فوتبال، که همان دلایل اخلاقی و فرهنگی باشد، پیش گرفته و متاسفانه برخی از رسانهها و سرآمد همه برنامههای ورزشی دو شبکه سیما در نپرداختن به این علت مهم، دانسته و ندانسته با آنها همکاری میکنند، هشدار میدهیم.
تاکید میکنیم که اگر مسائل اخلاقی و فرهنگی نبود، آقایان هنوز قرص و محکم سرجای خود نشسته بودند و عواملی (هرچند مهم) چون موضوع اساسنامه ارسالی به فیفا و تراز نامه مالی و.... قادر نبود تصمیم عزل را رقم بزند. اشاره به این نکته هم ضروری است که نه فقط تاریخ ایران نشان میدهد و بسیاری از جامعهشناسان باسواد ما بر آن صحه میگذارند، بلکه متفکران و ایرانشناسان دنیا(مثل گیرشمن، اشپولر، کریستنسن، فوکو و...) نیزبه آن معترفند و در آثار مکتوب (که بسیاری از آنها ترجمه هم شده) و سخنرانیهای خود به این مسئله به طور مفصل پرداختهاند که« ایران کشوری مذهبی است که مردم آن سخت پایبند اصول و ارزشهای اخلاقی هستند.» یا گفتهاند « شناخت مردم ایران بدون شناخت مذاهب رایج درآن غیر ممکن است» یا«هرمورخ ومحققی که میخواهد حوادث تاریخ ایران را مطالعه کند باید با اعتقادات مذهبی مردم ایران که علت العلل بسیاری از این حوادث است، آشنا باشد» و... اینکه ما بارها در نوشتهها و هرجا که فرصتی برای طرح مسائل داشته ایم تاکید بر این امر میکنیم که کسانی که مدیر هستند یا در سر سودای مدیریت میپرورانند (آن هم نه فقط در ورزش، که در هر جا) باید با تاریخ این کشور آشنایی، ولو مقدماتی داشته باشند، لازم است جامعهشناس باشند به این معنا که حتی المقدور با مردم و تودهها و طبقات مختلف اجتماعی مردم سروکارداشته باشند و... از همین روست. این افراد مدیر یا مدیر بعد از این اگر حتی خودشان هم به هردلیل فرصت مطالعه ندارند لااقل در انتخاب مشاوران وهمکاران نزدیک خود دقت نظر داشته باشند و کسانی را برگزینند که با این مسائل آشنا باشند و آنان را به موقع از افتادن در ورطه اشتباهات هولناک و لاجرم سقوط از پرتگاه عزل و ناکامی وحتی رسوایی برهانند، مشاورانی که راستگو و امین باشند، نه
شارلاتان مسلکهای چاپلوس یا عناصر رمال و دلال و بیشخصیت و بیسواد و... که علیرغم پرمدعایی و بعضا ادعای روشنفکری، سخت از عقبماندگی فرهنگی و ذهنی رنج میبرند.
باری سخن را جمع و بار دیگر بر این امر تاکید کنیم که اتفاقات ناخوشایندی که اخیرا در فوتبال افتاد حاوی درسها وعبرتهای مهمی بود که خاصه برای مدیریت ورزش کشور بسیار قابل تامل و درنگ بود. یکی از مهمترین این درسها و عبرتها این بود که کسی، به ویژه در جایگاه مدیریتی با مقدسات دینی و ارزشهای فرهنگی و اخلاقیات و خط قرمزهای اخلاقی این مردم و این جامعه اصیل ودیرپای تاریخی درنیفتد و به آنها دهن کجی نکند و ملعبه دست افراد نفوذی نشود و به القای مشاوران نااهل و کاملا بیگانه با این مردم که در خلوت خود و محافل خصوصی، با زبان تحقیر درباره این کشور و این مردم صحبت میکنند، توجه نکند وبلکه آنها را از پیرامون خود با شدت و قاطعیت براند، در غیر این صورت سرانجام خوشی نخواهد داشت و بیشک کسانی که در قبال جامعه و ورزش وآینده و... احساس مسئولیت ملی و شرعی میکنند، برابر کجرویها و هنجار شکنیها و قبح زداییها و... سکوت نخواهند کرد و مردم و جامعه هم از آنها تمام قد حمایت میکنند.
این ادعا را حوادث ریز و درشت تاریخ ایران بارها به اثبات رسانده است. برای مثال رژیم گذشته وقتی در ورطه سقوط و فروپاشی قرار گرفت که با مقدسات و فرهنگ و اخلاق این ملک و ملت درافتاد و.... باری، مردم ورزش متکی براصول و آمیخته به ارزشهای اخلاقی و پهلوانی را میخواهند. این خواسته عجیب و غریبی نیست، واقعیتی است که مردم در همه جای دنیا بسته به مقتضیات فرهنگی و ارزشهای اخلاقی جامعه خواهان آن هستند.