لابیگری در روز روشن!
مهدی امیدی
«احتمالات» نام نمایشی است که روز اول جشنواره فجر به اجرا رفت. اینکه چنین نمایشی چگونه در جشنواره فجر، آنهم تئاتر شهر روی صحنه رفته از عجایب است. چرا که این نمایش از بزرگان و مفاخر ادبی دینی تاریخی گرفته تا سنن و آیین و تاریخ و باورها واعتقادات و بزرگان و متفکرین دینی ومذهبی و به طور خلاصه هر آنچه برای یک ایرانی مهم و قابل احترام و افتخار است توهین نموده است!
به طوری که لطفعلی خان زند را در فجیعترین و شنیعترین شکل ممکن به صحنه کشیده و از او یک همجنسگرای مشمئزکننده ساخته که الفاظ زشت و رکیکی را به زبان میآورد. این نمایش کتابخانه ملی را به طویله و کسانی که در آن به کسب دانش و علم مشغول هستند را به چارپایان تشبیه کرده است! نمایشی که همه شخصیتها و مشاهیر و مفاخر و اندیشمندان را به صورت ابلهان به صحنه کشیده است.
البته کارگردان این نمایش، تنها خود را به عنوان نویسندهای که تافته جدا بافته است و امکان فعالیت ندارد و کتابهایش توقیف شده است معرفی میکند؛ عجب! باید گفت اگر شما آزاد نبودید و آزادی نداشتید پس چگونه چنین اجرای وقیه و توهینآمیزی را آن هم در مهمترین جشنواره و در بهترین تالار نمایشی کشور به دست آوردید؟!
جای سؤال است که در کجای دنیا اجازه میدهند یک نویسنده و کارگردان تئاتر این همه به مفاخر کشورش و به بزرگان و ادبا و علمای مذهبی و دینی و علمی و تاریخی و به باورها و اعتقادات و تاریخ مردم و سرزمینش توهین کرده و آن را به بدترین شکل ممکن به استحضا گرفته و لگد مال کند و اسمش را نیز هنر و تئاتر بگذارد؟
باید به ریاست محترم تئاتر شهر برای دادن مجوز و نوبت اجرا به چنین کار مشمئزکنندهای و ایضا شورای ارزشیابی و نظارت به خاطر تصویب چنین کار مفتضحانه و توهینآمیزی و به هیات انتخاب چهلمین جشنواره تئاتر فجر برای پذیرفتن کاری اینچنین اهانتآمیز و غیراخلاقی که نشانه بارزی از نفود است تبریک ویژه گفت!
مسئولین جشنواره پا را از حد فراتر گذاشته و به این کار جایزه کارگردانی و... نیز دادهاند! از سویی ریاست محترم تئاتر شهر نیز که به درخواستکنندگان برای اجرا میگویند تئاتر شهر جا ندارد و مدیریت قبلی تا دوسال کنداکتر اجرای تئاتر شهر را آنهم به صورت دو اجرایی پر کرده است، چگونه است که 60 اجرا به نمایش «احتمالات» دادهاند و تمدید هم میکنند؟ باید طبق گفته ریاست فعلی تئاتر شهر از ریاست قبلی تئاتر شهر پرسید که چگونه کنداکتر اجرای تئاتر شهر را با کارهایی مانند «احتمالات»، «بیخبری» و... تا دو سال آتی پر کردهاند و همچنان ریاست فعلی مجبور است به کارهایی که ظاهرا ایشان نوبت دادهاند اجرا بدهند؟ این پاسکاری و سر کار گذاشتن هنرمندان تئاتر چه معنایی دارد؟ «مافیای نفوذ» در تئاتر تا کی هر کاری که دلش میخواهد میکند و کسی هم نیست جلویشان را بگیرد؟
ظاهرا امور تئاتر شهر و دیدن کارها و دادن نوبت اجرا و تصویب در مراحل اولیه و.... بهدست دیگر کارمندان افتاده است که صلاحیت این امور را نداشته و آنها هر طور که میخواهند با متقاضیان رفتار کرده و به دلخواه خود کارها را رد و به دوستان و رفقا و توصیه شدهها نوبت اجرا میدهند. مانند نمایش بیخوابی و... این مافیا برای خود در تئاتر امپرطوریای را درست کرده است که بیا و ببین.
یکی نیست بپرسد این نمایش ضعیف و بیمحتوا درجشنواره فجر چه میکرد؟ بیخوابی که بلافاصله پس از جشنواره در تالار سایه به روی صحنه رفت مملو از اراکیک و ارتباط چند سویه و خیانت و مصرف مواد مخدر و...
بجز اینها، کارهایی در جشنواره فجر بودند که به لحاظ تکنیکی در حد دانشآموزی و بدون محتوا و بعضا مغایر با اهداف فرهنگی- هنری نظام و عرف جامعه ارزیابی میشوند. کارهایی که حتی بعضا در شورا رد شده بودند یا شورا مخالف اجرای آنها در جشنواره بود اما با کمال تعحب در جشنواره حضور داشتند. مانند دکتر هاشمیان، بیخوابی، و کارهای مورددار دیگر همچون احتمالات، خاک سفید، بک تو بلک، چه کسی فرمانده را کشت و... نمایشهای ضعیفی چون پاستیل زرد و نمایشهای ضعیف آذربایجان به ویژه نمایش تا یک نفس که نزدیک بود مشکلات سیاسی برای ایران با کشور همسایه ایجاد نماید!
حتی وزیر محترم ارشاد و مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی، حالشان با دیدن یکی از این نمایشها خراب میشود تا جایی که شنیدیم مدیرکل را با آمبولانس میبرند و...! چه اجباری برای حضور این نمایش ضعیف و مورددار که در شورا نیز رد شده بود و مشکل داشت در جشنواره فجر بود؟ چه کسی و چرا توصیهاش کرده بود؟ موضوع چیست؟ چرا باید این نمایش حتما در جشنواره حضور داشته باشد؟ چه دستهایی پشت پرده است؟ چرا جشنواره تئاتر فجر انقلاب اسلامی میدان تاخت و تاز این مسائل شده است؟
جشنواره تئاتر فجر امسال با آن افتتاحیه کذایی و اشرافی، با نمایشهای ضعیف و مورددار و رفاقتبازی و لابیگری در روز روشن و عدم شفافسازی در بودجه و... به یکی از ضعیفترین دوران این جشنواره
تبدیل شد.