بیانیهای از درون تاریک سیاهاندیشان مبارزان دیروز ، بدخواهان امروز
طاهره سیدی
1. انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در حالی جشن چهلوسومین سالگرد پیروزی خود را برگزار میکند که پس از طی بیش از یک چلّه پرافتخار، در نقطهای قرار گرفته که دشمنان پرکینهاش روشهای متعددی را برای براندازی و مقابله با آن، تجربه و کارآزمودهاند؛ اما موفقیت چندانی، کسب نکردهاند؛ تحمیل جنگی نابرابر به مدت ۸ سال، ترور حلقه یاران صدیق و تأثیرگذار امام خمینی(ره)، ایجاد فضای رعب و وحشت به وسیله ترور ناجوانمردانه مردم در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب، تلاش برای نفوذ در ردههای مختلف مسئولین و بر سر کارآمدن مدیران نالایق، غربگرا و واداده در برابر سلطه استکبار، ایجاد فضای غبارآلود فتنه در سال ۷۸ و سپس فتنه سبزِ سال ۸۸ و بسیج تمامی عوامل داخلی و خارجیاش برای به زانو درآوردن نظام جمهوری اسلامی در این فتنهها، تحریمهای سخت و فلجکننده که یکبهیک توسط رؤسایجمهور خبیث آمریکا تمدید میشد و...
اینک که دشمن، با انواع ناکامیها روبهرو گشته و نومیدانه شکوه و عظمت انقلاب را مینگرد که چگونه روزبهروز بر اقتدار و محبوبیت آن در میان آزادگان و ملّتهای ستمدیده جهان افزوده میگردد، جمعی معلومالحال که کارنامه سیاهِ مدیریتیشان بر کسی پوشیده نیست، سعی میکنند با نوشتن بیانیه و گفتن حرفهای دشمنپسند، فضای عمومی کشور را تیره و تار جلوه داده و اعتقاد مردم را به انقلاب اسلامی و آرمانهایش نشانه بگیرند؛ به گمان خود تیری در تاریکی رها کنند شاید بتوانند از آبی که خود در سالهایی که اقتدار سیاسی داشتهاند و با بیمسئولیتی و بیتدبیری خویش آلوده نمودهاند، ماهیِ دلخواه خویش را صید کنند و از زیر بار مسئولیت عملکرد مدیریتی خویش شانه خالی کرده، نظام مقدس جمهوری اسلامی را به چالش بکشانند.
2. نگارنده بر این عقیده است مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با نوشتن بیانیه اخیر، همسویی خود را با سیاستهای دشمن بیش از پیش ثابت نموده است. شاهد این مدّعا، مشابهت و تطابق بسیار زیاد، بینِ ساختار بیانیه یادشده با شگردهایی است که دشمن سالهاست در «جنگ نرم»، در تقابل با نظام جمهوری اسلامی به کار میبرد. چنانچه مخاطب، مختصری با روشهای جنگ نرم آشنا باشد، با اندکی تأمّل میتواند ردّپای این شیوهها را در این بیانیه، مشاهده کند. برخی روشهای جنگ نرم عبارتند از:
الف) برچسب زدن: هدف از این شیوه، آن است که نظر، فکر و یا گروهی محکوم شوند، بدون آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود. در نوشتار یاد شده، به نظام جمهوری اسلامی برچسبهای متعدّدی همچون: داشتن روحیه «خودخواهی و تعصّب ناروا» (بیانیه مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، 12/11/1400، بند1)، «متفاوت بودن» و در واقع ادّعای «تعارض داشتن رویکرد عملی نظام با شعارها و آرمانهای اولیه» (همان، بند4)، «تشدید حاکمیتهای چندگانه، سردرگمی، تعارض پرهزینه در مدیریت، لوث شدن مسئولیتها، لطمه دیدن کارآمدی» (همان، بند5) نسبت داده شده، بدون آنکه استدلال و سند معتبری در اثبات آن ادّعا، ارائه گردد.
ب) توسل به ترس: در این شیوه، به مخاطبان اینگونه القاء میشود که آیندهای مبهم و همراه با سختیها و مشکلات در پیشرو خواهند داشت. در این بیانیه، بارها و بارها این شگرد مورد استفاده قرار گرفته؛ حتّی میتوان گفت بهطور کلّی، روح حاکم بر این نوشته، همین توسّل به ترس است: ترس از «به هم خوردن نظم، از هم پاشیدگی جامعه، هرجومرج و آشفتگی، تنگتر شدن فضای زندگی و تنفّس» (همان، بند۱)
پ) کلیگویی: در این روش تلاش میشود با مفهومپردازیِ کلّی، مخاطب بدون شواهد و دلایل و بیآنکه از جزئیات مطلع باشد، عقیده و یا سیاست مورد نظر را بپذیرد. چنین شیوهای در این بیانیه با بیان تعبیراتی همچون: «جمهوری اسلامی از آرمانها، منحرف گشته است.» (همان، مقدمه)، «جامعه ما، با بحرانهای بزرگی در عرصههای مختلف روبهرو است.» (همان، بند7)، «لحظهبهلحظه، جمهوریت نظام کمرنگتر شد و اسلام سازگار با جمهوریت در عرصه رسمی منزویتر گشت و بینش و منشی از اسلام قدر دید و در صدر نشست و در بسیاری از عرصههای حکمرانی، میداندار شد که جمهوریت را از اساس مردود میدانست.» (همان، بند5) و به کار بردن عباراتی تحت عنوانِ «شاخصههای حکمرانیِ خوب» و القای دور شدن نظام از این شاخصهها (همان، بند12)، بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است.
ت) مبالغه: روشی است که در آن، دشمن با اغراق کردن و بزرگنمایی یک موضوع، سعی در همسو کردن افکار عمومی با خویش دارد. این شیوه نیز چندینبار در این نوشتار به کار رفته است. از جمله: ادّعای «کمرنگ شدن جمهوریت نظام و میل به سوی حکومت به اصطلاح اسلامی» (همان، بند5)، «مغضوب و مردود شناخته شدن همه دولتهای نظام جمهوری اسلامی پس از پایان خدمت» (همان، بند6)، «روبهرو بودن جامعه با بحرانهای بزرگ در همه عرصهها» (همان، بند7)، «شدّت یافتن اعتراضهای غیرسیاسی در جامعه» (همان، بند7)، «تنگ شدن دایره خودیها در جمهوری اسلامی» (همان، بند11).
ث) پارهحقیقتگویی: در این شیوه، دشمن متناسب با موضوعی که به آن متمایل است، بخشی از خبر را نقل و بخشی دیگر را نقل نمیکند؛ خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن به شکلی مطرح شوند اما چنانچه یکی از عناصر خبری ششگانه «که، کجا، کِی، چه، چرا، چگونه» در خبر بیان نشود خبر، ناقص است. در شگرد پارهحقیقتگویی، حذف یکی از عناصر به عمد صورت میگیرد و بیشتر اوقات عنصر «چرا» حذف میشود. در این بیانیه، چنین خبری بازگو شده است: «مردم میگویند: آب و برق مجانی و مسکن ارزان که وعدهاش داده شد، پیشکش؛ ابتداییترین نیازهای ما را تأمین کنید. مردم از بیکاری و رکود مینالند و فقر توأم با احساس بیآیندگی از یکسو و فسادهای بزرگ و شرمآور و هدر رفتن سرمایههای طبیعی و انسانی خطر بزرگی است که کشور و ملّت را تهدید میکند.» (همان، بند7). نگارندگان بیانیه، به این سؤالها پاسخ ندادند که به فرض واقعی بودن چنین وضعیتی، «چرا» و «چه کسانی» مسئول بهوجود آمدن این وضعیت هستند؟ مفسدان بزرگ اقتصادی «چه کسانی» هستند؟ آیا هیچ نسبتی بین این مفسدان بزرگ و صادرکنندگان بیانیه و دولتهای حامی این دو مجمع، وجود ندارد؟ یا در جایی دیگر گفته شده: «همه دولتها در نظام جمهوری اسلامی، پس از پایان خدمت خویش، مغضوب و مردود شناختهشدهاند.» (همان، بند6)؛ اینکه «کدام دولتها» و «چرا» چنین سرنوشتی را پیدا کردهاند، «چه کسانی» از این دولتها حمایت کرده و آنها را بر سر کار آوردهاند و «کدام» سیاستهای این دولتها، مورد انتقاد مردم قرار گرفته است؛ به عمد، نادیده انگاشته شده و پاسخی به آن داده نشده است.
ج) دروغپردازی: بهطور معمول، این عمل از سوی دشمن برای مرعوب کردن حریف یا افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد؛ به این صورت که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان میکنند. گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر، میگوید: «دروغ، هرچه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحتتر است.» متأسفانه در این بیانیه از این شیوه که ناجوانمردانهترین روش جنگ نرم است، نیز استفاده شده است؛ به این ترتیب که ادّعاهایی شده که به هیچ عنوان واقعیت ندارد و شواهد، همگی عکس آن را بیان میکنند. مانند: «جمهوری اسلامی از بسیاری از کشورها عقب مانده و کارنامه درخشانی ندارد» (همان، بند6)، «آنچه صورت گرفته است، نسبتی با آرمانهای انقلاب و خواستِ تاریخی ملّت ندارد»(همان، بند6)
چ) اقناع: شگردی که در آن به کلام و احساس توسل میشود تا نوعی رضایت روانی در مخاطب ایجاد گردد و افکار به سمت و سویی خاص سوق پیدا کنند. اقناع نیز از جمله روشهایی است که صادرکنندگان بیانیه در همسویی و همگامی آشکاری با دشمن، از این شیوه برای یاری گرفتن از احساسات در القای باورهای خاص خویش به مردم به کار گرفتهاند؛ از جمله: «وعده آب و برق مجانی و ناامید شدن مردم از تأمین نیازهای اولیه خود» (همان، بند7)، تشبیه یارانهها به «صدقه» (همان، بند10)
ح) تردیدافکنی و جایگزینی منابع: «تشکیک» در باورها، در واقع، نرمسازی ذهن طرف مقابل برای پذیرفتن عقیده موردنظر است. «شک»، فرد را دچار خلأ فکری و منطقی میکند و آماده میشود تا چیزهای دیگری را در ذهن بپذیرد. در بیانیه یادشده، بارها سعی شده است این تردید در افکار عمومی به وجود آید که «آنچه صورت گرفته است چه نسبتی با آرمانهای انقلاب و خواست تاریخی ملّت که در جستوجوی آزادی، استقلال و پیشرفت توأم با عدالت، اخلاق و معنویت بوده است دارد؟» (همان، بند6).
خ) تکرار، تعقیب و پیگیری: با این راهکار، دشمن سعی میکند با تکرار پیدرپیِ یک پیام، آن را در ذهن مخاطب جا بیندازد. در نوشتار یادشده، بارها و بارها القاء شده که «مسیری که جمهوری اسلامی در پیش گرفته با آرمانها و خواست مردم در انقلاب ۵۷، تعارض دارد» (همان، مقدمه، بند5، بند6، بند10، بند11، بند12، بند13)
3. در طول تاریخ نمونههای فراوانی از روی برگرداندن مبارزان، از مواضع قبلی خود وجود دارد و انقلاب اسلامی ایران نیز از چنین سنت تاریخی، مستثنا نبوده است. به تعبیر آیتالله العظمی خامنهای، در انقلاب اسلامی ما نیز «ریزش/ توبهکار از انقلاب/ پشیمان از انقلاب» داشتهایم؛ اما «رویش»های ما بیشتر از «ریزش»های ما بوده است. (بیانات در دیدار با خانوادههای شهدا و ایثارگران خراسان شمالی، 22/7/1391) چهبسا انقلابیونی که آگاهی از سابقه مبارزاتی ایشان، تحسین و تمجید همگان را برمیانگیزد اما بنا به دلایل مختلفی از جمله: دنیاپرستی، ضعف روحی و عقیدتی، گرفتاری در دام عُجب و خودپسندی، تأثیر پذیرفتن از اطرافیانِ گمراه، دلخوش شدن به لبخند و تحسین دشمنان، گرفتار شدن در دام روابط حزبی و گروهی، از حرکت بازماندهاند و نتوانستهاند انقلاب و ملّت را همراهی کنند و چهبسا به گناه نابخشودنیِ همراهی و همسویی با دشمن روی آوردهاند. پیش روی چنین کسانی دو راه بیشتر وجود ندارد: یا نصیحتِ خیرخواهانه دلسوزانِ واقعیِ خویش را بپذیرند و به آغوش ملّت و انقلاب بازگردند و درصدد جبران خطاهای خویش برآیند و یا از سوی ملّت و نظام، طرد و منزوی گردند که در این صورت عاقبتی شوم در دنیا و آخرت انتظارشان را میکشد.