kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۶۲۸۷
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۳
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

اشک تمساح روزنامه حامی اشرافیت برای فاصله طبقاتی

روزنامه توجیه‌گر و حامی دولت ائتلافی برآمده از اشرافیت، برای معیشت و مسکن و فاصله طبقاتی اشک تمساح ریخت.

 

سرویس سیاسی ـ

روزنامه جمهوری اسلامی دیروز در سرمقاله خود نوشت: «فاصله طبقاتی بسیار شدیدی که اکنون در جامعه انقلاب کرده ما وجود دارد، با هیچیک از معیارهای انقلابی و اسلامی منطبق نیست. اگر همه می‌توانستند از خانه‌های مجلل و امکانات رفاهی استفاده کنند، آگهی برج مجلل مشکلی نداشت، ولی در شرایطی که در همین کشور و در همین شهر تهران خانواده‌های زیادی وجود دارند که حتی سرپناه ندارند، نمی‌توان نام این جامعه را اسلامی گذاشت. همه باید احساس سرافکندگی و شرمساری کنیم که چنین تبعیض و فاصله طبقاتی شرم‌آوری را در جامعه‌ای با عنوان جمهوری اسلامی شاهد هستیم. این وضعیت، نه با اسلام سازگار است و نه با جمهوری. درست است که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برای ایران، رها شدن از استعمار و استقلال را تامین کرده و در زمینه‌های صنعتی، دفاعی و پزشکی پیشرفت‌های قابل قبولی به ارمغان آورده، ولی این پیشرفت‌ها فقط در صورتی ارزشمند هستند که مردم طعم عدالت را بچشند و شاهد تبعیض و فساد نباشند. وضعیت موجود را نباید به این یا آن دولت نسبت داد ولی تمام کسانی که در چهار دهه گذشته در قوای سه‌گانه و در جایگاه‌های مختلف تصمیم‌‌سازی و تصمیم‌گیری و اجرا و تقنین و قضاء مسئولیت داشتند باید بدانند که در پدید آمدن آن سهم دارند.»
سرمقاله روزنامه منتسب به جمهوری اسلامی، حدیث نفس اشرافیت غربگرای مدعی اصلاحات ـ اعتدال است که این روزنامه جاده‌صاف‌کن خیانت‌ها و بی‌تدبیری‌های آن بود. در واقع، اشک تمساح این روزنامه برای فاصله طبقاتی و مشکلات معیشتی در حالی است که دولت متبوع نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی با اعتماد بلاشرط و بلاوجه به غرب، سبب سوزاندن ظرفیت‌های ملی، کوچک شدن سفره مردم، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی)، سقوط ارزش پول ملی، بیکاری کم‌سابقه، رکود شدید تولید، تورم 6 تا 8 برابری در اقلام مختلف، فشار به مستأجران و گرانی‌های جهشی شد و این روزنامه توجیه‌گر بی‌تدبیری آن دولت ائتلافی برآمده از اشرافیت بود. بالاترین رکوردهای تورمی به میزان 5/49 درصد و بالای 50 درصد، مربوط به دولت‌های سازندگی(هاشمی) و اعتدال(روحانی) است، دولت خاتمی هم آن‌قدر منزجرکننده بود که مردم در سال‌های 84 و 88 حاضر نشدند به نامزدهای آنها (هاشمی، کروبی، معین و موسوی) رای بدهند.
در حوزه مسکن نیز مشخصا پس از شروع به کار دولت یازدهم از سال 1392 روحانی و کابینه‌اش در بخش مسکن هیچ طرح و برنامه‌ای جز هجمه به مسکن مهر نداشتند، بازار را به امان دلالان و سوداگران رها کردند و خانه‌دار شدن برای اقشار مستأجر را به یک آرزو تبدیل کردند.
به این موارد توجه کنید:
محسن آرمین عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) اذعان کرده بود: «ارتباط اصلاح‌طلبان با طبقات پایین جامعه گسیخته و این طیف سیاسی نتوانسته‌اند با طبقات محروم ارتباط روشنی بگیرند.»
عباس عبدی عضو حزب منحله مشارکت نیز خرداد 95 در گفت‌وگو با نشریه کارگزارانی صدا تصریح کرده بود؛ «باید قبول کرد بخشی از اصلاح‌طلبان در عمل توجه گذشته به طبقات ضعیف را فراموش کردند یا کنار گذاشتند. زندگی شخصی آنان به‌طور ملموسی با گذشته فاصله گرفته بود. اگر آدرس محل سکونت کسانی که در جریان و رویدادهای سال 88 به زندان رفته‌اند را بنویسید، معلوم می‌شود بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی هستند و زندگی آنان نیز چون گذشته نیست.»
همچنین علی شکوری‌راد دبیرکل حزب اتحاد ملت (بازماندگان فتنه 88) پس از شوک بنزینی و التهابات ناشی از آن، هنگام ثبت‌نام برای انتخابات با وقاحت و با ابراز ذوق‌زدگی از فشار بنزینی بر طبقات محروم و پایین شهر گفته بود: «اعتراضات اخیر موجب ریزش رای اصلا‌ح‌طلب‌ها نشده یا اگر شده خیلی کمتر از میزانی است که از رای اصولگراها ریزش کرده است. اعتراضات معمولا در حواشی شهرهای بزرگ و در مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهره‌مند هستند اتفاق افتاد. اینجاها به‌طور سنتی جاهایی بوده که مردم مناسکی رای می‌دادند، یعنی همان‌طور که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند می‌آمدند و رای می‌دادند، خب اینها الان آسیب دیده‌اند. بنابراین برخلاف دوره‌های قبل که کاهش مشارکت، بیشتر به ضرر اصلاح‌طلب‌ها بود، بعد از این اعتراضات اخیر در حقیقت کاهش رای بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق افتاده است!»
روزنامه مدعی اصلاحات اعتماد نیز مرداد ماه امسال در مطلبی ترویج روحیه اشرافیگری و تجمل و فاصله‌گذاری با مردم در دولت سازندگی و پس از آن را علت مشکلات مردم معرفی کرد.
این روزنامه شعار مانور تجمل در دولت‌هاشمی را تخطئه کرده و نوشته بود: «پس از پایان جنگ زمان زیادی از دوران سازندگی نگذشته بود که مانور تجمل اعلام و با سرعتی باور نکردنی حداقل در میان بخشی از مسئولان، فضای معنوی و سادگی دوران دفاع برچیده شد. خیلی زود پیکان سوارهای مسئول که از نازی‌آباد و جوادیه و خانی‌آباد به وزارتخانه‌ها می‌رفتند، خودروهای خود را مثل خانه‌های خود عوض کردند و طبل جدایی اقتصادی مردم و بسیاری از صاحب‌منصبان به صدا درآمد. ساده‌زیستی و حضور در میان اقشار متوسط و پایین جامعه ریا به حساب آمد و تئوریسین‌ها دست به ‌کار شدند و نام اخلاق مردمی را پوپولیسم نهادند. کارگزاران سازندگی که در آن زمان ائتلاف محکمی با جناح بازار برقرار کرده بودند در ایده‌های خود برای زندگی‌های تجملی موفق شدند و حتی بسیاری از منتقدان خط امامی این شیوه را با خود همراه ساختند! آنها اگر در زمینه‌های دیگر افتان و خیزان عمل کردند، در خداحافظی با دوران معنوی زمان جنگ و تسری تجمل موفقیت کاملی به دست آوردند. آری وداع با دوران معنوی و ساده‌زیستی خسارت‌های عظیم به بار آورد و همچنان مصیبت می‌آفریند. آن فضا را شکستند در حالی که هیچ جایگزین مدرنی برایش در نظر نگرفتند... واقعیت ماجرا این است که برخی مسئولان از مردم دور شده‌اند و زندگی سوا دارند. بحران بی‌آبی خوزستان و انواع رنج‌های این استان و استان‌های دیگر فقط یک نمونه است و سوابق زیاد دارد، مگر ندیدیم که در سیل وحشتناک سال 98 استاندار یکی از استان‌های سیل‌زده با وجود دریافت هشدارهای هواشناسی استان را رها کرده و برای سرکشی به خانواده‌اش به اروپا رفته بود؟ او را عزل کردند ولی بدون محاکمه زمان زیادی نگذشت که به تهران آوردندش و مقام تقدیمش کردند!»