kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۶۲۲۴
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۹
نگاهی به تفاوت‌های اساسی انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌ها- بخش پایانی

استمرار نظام اسلامی در گرو بقای تفکر انقلابی

 

رضا الماسی
«مثل بسیاری از انقلاب‌های دیگر، انتظار آنها [استعمار و استکبار] این بود که این انقلاب هم اگرچه با حول و قوّه دین شروع شده است، اما اهل دین آن را کنار بگذارند و بروند؛ کما این‌که در بسیاری از نقاط عالم نیز همین اتّفاق افتاد. بسیاری از این نهضت‌های آزادی‌بخش و مبارزات ضدّ استعماری، به وسیله علما و اهل دین به وجود آمد؛ لیکن اهل دین بعد از آن‌که یک مقدار جلو رفتند،‌ اندکی قبل از پیروزی یا پس از آن، کنار کشیدند... امیدوار بودند که در ایران هم این‌گونه شود؛ حتّی یکی از همین کسانی که به برکت انقلاب وارد میدان شده بود، ولی پرورش‌یافته فکر غربی بود، در همان اوایل انقلاب به امام توصیه کرد که شما به قم بروید و مشغول کارهای خودتان باشید، ما هم در این‌جا مملکت را اداره می‌کنیم! آنها این امید را داشتند، اما نشد. دیدند عزم راسخ و کوه استواری پشت سرِ این حرکت وجود دارد؛ مردم هم رها نمی‌کنند و با معرفت و آگاهی آمده‌اند.
(رهبر انقلاب- 27 بهمن 1379)
یکی از نظریه‌پردازان شوروی سابق در توصیف انقلاب اسلامی می‌نویسد که انقلاب اسلامی شعار اصلی جنبش‌های سیاسی، اسلامی مختلف در بسیاری از کشورهای اسلامی مشرق زمین است و مسئله مشترک برای این جنبش‌ها، اسلامی کردن تمام جوانب زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی تمام شهروندان کشورهای خود و اعلام سومین راه رشد است که با سرمایه‌داری و سوسیالیسم متفاوت تعریف شده است. علاوه بر این، مسئله صدور انقلاب و پیوند بین جنبش‌های اسلامی و آزادی‌بخش و حمایت از آنان در مبارزه با سلطه‌جویان و استعمارگران دنیای سرمایه‌داری و کمونیسم، بسیار قابل توجه است.
فرد ‌هالیدی، استاد و کارشناس برجسته مسائل غرب آسیا در انگلیس می‌گوید: «انقلاب اسلامی در ایران جذابیت ایدئولوژیکی بسیار زیادی میان اعراب تا الجزایر و سودان دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. به علاوه، در جمهوری‌های آسیایی شوروی، به خصوص آذربایجان و گرجستان، عراق، افغانستان و پاکستان، با توجه به بافت اجتماعی این کشورها، دین و فرهنگ ایران دارای نفوذ بسیار زیاد است.»
تعریف انقلاب اسلامی
در ادبیات علوم سیاسی معمولاً انقلاب را به معنای تحوّل سریع، شدید و بنیادین ناشی از وقوع طغیان عموم مردم در اوضاع و احوال سیاسی جامعه و در نتیجه، جایگزینی یك نظام سیاسی، حقوقی و اقتصادی به‌جای نظام دیگر ترجمه می‌کنند. اما به گفته بزرگان انقلاب اسلامی، با توجه به این كه مراد از اسلام، به عنوان یك دین، مجموعه‎ای از معارف است كه از طرف خداوند برای هدایت و استکمال انسان‌ها نازل گردیده و به‌وسیله رسول خدا(صلى‌الله علیه و آله) به نوع بشر ابلاغ شده است، به آسانی می‎توان به تعریفی از انقلاب اسلامی دست یافت.
كلیم صدیقی، نویسنده کتاب نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران در تعریف انقلاب اسلامی می‎نویسد: «انقلاب اسلامی عبارت است از حركت امّت مسلمان در جهت تغییر نظام غیر اسلامی موجود و جایگزین نمودن یك نظام جامع و كامل اسلامی به‌جای آن؛ همچنین تلاش برای اجرای مقررات، قوانین و برنامه‎های اسلامی در كلیه شئون زندگی خویش(یعنی امت).»
شهید مطهری نیز معتقد است كه: «انقلاب اسلامی راهی است كه هدف آن، اسلام و ارزش‌های اسلامی می‎باشد و انقلاب و مبارزه، تنها برای برقراری ارزش‌های اسلامی انجام می‎گیرد. در این صورت انقلاب اسلامی متفاوت با اسلام انقلابی خواهد بود، زیرا در صورت اخیر، انقلاب و مبارزه هدف خواهد بود و نه وسیله، برخلاف صورت نخست كه مبارزه و انقلاب، وسیله است نه هدف.»
ماهیت انقلاب اسلامی
علیرضا عباسی فعال در حوزه مسائل انقلاب در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان پیرامون ماهیت انقلاب اسلامی و تفاوت آن با سایر انقلاب‌ها اظهار می‌دارد: «شناسایی ماهیت انقلاب اسلامی و تشخیص فصل ممیّز آن از سایر انقلاب‌ها مشكل به نظر نمی‎رسد و تفاوت این انقلاب با سایر انقلاب‌های دنیا، در اسلامی بودن آن است. همان‌طور که از بزرگان انقلاب آموخته‌ایم اگر نظامی، آن فصل ممیز و آن مشخصه ماهوی خود را همچنان حفظ كند، می‎توان ادعا كرد كه هنوز ماهیت خود را از دست نداده است. ولی اگر این فصل ممیز حفظ نگردد، باید اعتراف كرد كه این انقلاب از مسیر اصلی خود خارج و دچار آسیب شده است.»
او می‌افزاید: «انقلاب اسلامی بحمدالله در مسیر اهداف خود که قله آن، رسیدن به تمدن اسلامی است در حال حرکت است و روز به روز به این هدف نزدیک‌تر می‌شود. البته در مسیر رسیدن به اهداف بلند وجود برخی پستی بلندی‌ها کاملاً طبیعی است و مشکلاتی که بر سر راه قرار دارد نباید ما را به تحلیل‌های اشتباه بیندازد.»
عباسی می‌گوید: «توجه به ابعاد فرهنگی، اهمیت به انتخاب آگاهانه، تلاش در تحکیم عقاید حقه، تأکید بر تبیین دقیق اهداف، فراگیری انقلاب، عدم اتکا به بیگانگان، ثبات قوانین و مقررات، رعایت مصالح متغیّر، برخورداری حاکمیت از پشتوانه ثابت، بهره‌مندی از امدادهای غیبی، و اموری از این قبیل، از مؤلفه‌های جدایی‌ناپذیر انقلاب اسلامی هستند.»
آیت‌الله عموشاهی، پژوهشگر مسائل انقلاب اسلامی نیز در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «مهم‌ترین تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های تاریخ معاصر در ماهیت آن است. ماهیت انقلاب اسلامی دارای 3 بعد اساسی می‌باشد. اولین بعد آن مربوط به ایدئولوژی اسلام پیرامون تکالیف اجتماعی و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی است. بنابراین اسلام یک دین اجتماعی و انقلابی است و انقلاب اسلامی تنها انقلاب دینی در سده اخیر است. انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که بشر دین را یک موضوع کاملاً فردی و حتی افیون توده‌ها معرفی می‌کرد اما مردم انقلابی و متدیّن ایران غلط بودن این حرف را به اثبات رساند و مکتب حیات بخش و اجتماعی اسلام را به عنوان ایدئولوژی خود انتخاب کرد.»
او دومین بعد ماهیت انقلاب اسلامی را عنصر رهبری دانسته و اضافه می‌کند: «در هیچ کدام از انقلاب‌های دیگر رهبری به زیرکی و توانایی مدیریتی و مشرف به ایدئولوژی انقلاب متبوع خود همچون حضرت امام خمینی(ره) سراغ نداریم. این عنصر به قدری مهم است که اگر همه مردم با تمسک به مکتب اسلام راه بیفتند اما جلودار و رهبری برای هدایت نیروهای تجمیع شده نداشته باشند، انقلابی رخ نخواهد داد و در صورت پیروزی نیز قطعاً استمرار پیدا نمی‌کند. ما این واقعیت را در برخی انقلاب‌های اخیر در جریان بیداری اسلامی شاهد بودیم.»
عموشاهی عنصر سوم ماهیت انقلاب را «مردم» معرفی می‌کند و در توضیح آن می‌افزاید: «حضور تمام قد مردم با آگاهی از هدف انقلاب که پیاده ‌سازی اسلام بود یک عنصر مهم در مسیر پیروزی انقلاب است. به این ترتیب در هیچ کدام از انقلاب‌های دیگر ما این سه ضلع را در کنار یکدیگر مشاهده نمی‌کنیم و این رمز موفقیت انقلاب اسلامی است.»
معیار بقای انقلاب اسلامی
رهبران انقلاب اسلامی، برخلاف رهبران سایر انقلاب‌ها، نه برای تأمین مقاصد انقلاب، از هر عقیده‎ای، و اگرچه باطل و خلاف واقع، بهره می‎گیرند و نه با تحریك و تهییج شدید احساسات و عواطف مردم، عوامل غیرعقلانی را بر فعالیت‌ها و كارهای آنان حاكم می‎سازند؛ بلكه احساسات و عواطف مردم را محكوم و تابع احكام و ادراكات عقل و آرای صحیح می‎گردانند و آن‌گاه از آنها برای كامیاب ساختن انقلاب و محقق كردن اهدافِ آن سود می‎برند.
در کتاب «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن» در این باره آمده است: «ترویج و اشاعه بینش‌ها و ارزش‌های اسلامی، كه هم صحیح و مطابق واقع‌اند و هم آمادگی شگرفی برای ایثار، فداكاری و جانفشانی در مردم پدید می‎آورند، از جمله برنامه‎های رهبران این انقلاب است. بنابراین اگر عنصر فرهنگ، اساسی‎ترین عنصر اسلام تلقی شود، بزرگ‎ترین بُعد پیروزی انقلاب اسلامی نیز بُعد فرهنگی آن خواهد بود. ازاین‌رو، استفاده‌كنندگان اصلی این نعمت نیز در درجه اول، اقشار فرهنگی جامعه خواهند بود كه مصداق بارز آنها حوزه‎ها و دانشگاه‎ها هستند. بنابراین، وظیفه این اقشار، از اقشار دیگر جامعه بسیار سنگین‎تر است. از این‌رو، تردیدی نیست كه ماهیت انقلاب اسلامی ـ یعنی عنصر اسلامی بودن آن ـ كه یك عنصر فكری و فرهنگی است، با تغییر مسئولین تغییر نمی‎كند. معیار بقای این انقلاب، بقای فكر و ‌اندیشه آن است، نه بقای تفكرات اشخاصی كه در زمان انقلاب از انقلابیون به‌شمار می‎آمدند. چه‌بسا با تغییر نسل‌ها، اشخاص دیگری جایگزین شوند، لیكن تفكر انقلابی و ماهیت آن پابرجا باشد. بنابراین ملاك اصلی برای ارزیابی چنین انقلابی، بررسی سلامت یا بیماری ریشه فكری و عنصر فرهنگی آن است.»
سنجش کارآمدی نظام اسلامی
کارآمدی هر نظامی را باید با توجه به اهدافش سنجید. بر خلاف همه انقلاب‌های صد سال اخیر که شامل انقلاب‌های سیاسی، اقتصادی، صنعتی و... بوده است، انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است.
آیت‌الله عموشاهی در این باره معتقد است: «انقلاب اسلامی پاسخی به عطش آحاد بشر در عصر کنونی است که ظلمت بی‌خدایی و زدودن معنویت سرتاسر آن را
فرا گرفته است. کارآمدی و موفقیت نظام اسلامی از این چشم‌انداز باید بررسی و قضاوت کنیم. بنابراین انقلاب از اهداف خود بر خلاف بسیاری انقلاب‌های دیگر منحرف نشده و پرشورتر از سال‌های اول انقلاب به مسیر خود ادامه می‌دهد.» مهم‌ترین هدف انقلاب را می‌توان «بازگشت دین به تمام شئون و عرصه‌های زندگی» برشمرد.
عموشاهی با تاکید بر این مسئله ادامه می‌دهد:
«با عنایت به این هدف باید اذعان کنیم موقعیت نظام در تحقق این هدف چشمگیر بوده اما تا رسیدن به قله این آرمان فاصله زیادی وجود دارد.»
این پژوهشگر مسائل انقلاب اسلامی تصریح می‌کند: « انقلاب اسلامی یک حرکت دائمی و مستمر در امتداد حرکت انبیاء و ائمه(علیهم‌السلام) است. لذا امام فرمود تا کفر و ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم. بنابراین تا زمانی که حاکمیت اسلام در پهنه همه دنیا محقق نشود انقلاب ادامه دارد و تنها شیوه مبارزه و مراحل انقلاب متفاوت می‌شود. گام اول این انقلاب برداشته شد و هم اکنون در گام دوم آن قرار داریم. امید داریم که گام دوم منتهی به ظهور منجی عالم بشریت گردد و حیات طیبه با عدالت گستری امام معصوم در سراسر این دنیا حاکم شود.»