kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۶۲۱۹
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۹

شب‌های ۲۱ و ۲۲ بهمن در اصفهان

 

اگر چه با ورود حضرت امام خمینی رحمهًْ‌ا...‌علیه و سخنرانی ایشان در بهشت زهرای تهران و اعلام رسمی مبنی بر اینکه «من دولت تشکیل می‌دهم، من توی دهن این دولت می‌زنم»، خیلی از محله‌ها و کوچه‌ها و خیابان‌ها و ادارات اصفهان بدست انقلابیون افتاده بود و توسط نیروهای انقلاب اداره می‌شد، لکن مراکز امنیتی و نظامی شهر هنوز سقوط نکرده بود. کارشناسان نظامی آمریکا قصد داشتند از طریق کودتای نظامی در ایران و کشتن حداقل یک میلیون نفر از انقلابیون و دستگیری حضرت امام رحمهًْ‌الله عليه و رهبران ارشد انقلاب، اوضاع را به روال سابق برگردانند و شاه را که در ۲۶ دیماه از ایران فرار کرده بود دوباره برگردانند و از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران جلوگیری کنند. لکن برنامه‌ها و تحرکات کارشناسان آمریکایی به رهبری ژنرال هایزر و فرماندهان ارشد ارتش شاه از دید رهبر انقلاب ایران پنهان نبود و خود را برای مقابله با آن آماده می‌کرد. در اصفهان نیز مسجد سید که مسجد بزرگ و در وسط شهر می‌باشد مرکز اصلی تجمعات مردم شده بود و بصورت شبانه‌روزی در روزهای پایانی حکومت شاهنشاهی آماده بودند مرحوم استاد پرورش که از طریق شهید بهشتی در جریان آخرین اخبار و تصمیمات قرار می‌گرفت در یکی از درگاههای طبقه بالایی مسجد مستقر بود و خط کاری به جمعیت می‌داد. شب ۲۱ بهمن سال ۵۷ خدمت ایشان رسیدم، بسیار نگران بود. بدون مقدمه گفت می‌خواهد کودتا بشود و نیروهای ارتش از اصفهان نیز می‌خواهند به کمک کودتاچیان به تهران بروند، من آن شب بدون اینکه به استاد چیزی بگویم از ایشان جدا شدم! ولی دیدم که چگونه چشم بیدار و دل‌نگران او مواظب حرکات دشمن است! و به همه انقلابیون هشدار و آماده‌باش می‌دهد! خبر کودتا را که از مرحوم آقای پرورش شنیدم سریع به دوستان منتقل کردم. آنها نیز آماده مقابله شدند.
آقای ناصر براتی ۲۰۰ حلقه تی‌ان‌تی که ۹۰ حلقه آن فتیله‌گذاری شده و آماده انفجار بود فراهم کرد. تعداد دیگری از دوستان بمب‌های دست‌سازی که از لوله‌های آهنی دو راهی و سه‌راهی ساخته بودند را فراهم کردند!
شب ۲۲ بهمن دوباره به همان ایوان بالایی مسجد سید که استاد در آن مستقر بود رفتم و به ایشان عرض کردم مقداری تجهیزات نظامی آماده شده و دوستانی هستند که در صورت لزوم بتوانند از آنها استفاده کنند! ایشان فرمودند الآن به آقا رحیم صفوی و سلمان برادرش زنگ می‌زنم بروید ستاد دفاع شهری را تشکیل بدهید! سال‌ها بعد استاد می‌فرمود حکم تشکیل ستاد دفاع شهری را از طرف شورای انقلاب برای من نوشته بودند و از طریق شهید بهشتی و مرحوم آیت‌ا... طالقانی برای من فرستادند و من هنوز آن حکم را دارم! آن شب بعد از اینکه ستاد تشکیل شد خیابان چهارباغ و خیابان مسجد سید به عهده گروه ما گذاشته شد و گفتند اگر نیروهای ارتش مستقر در اصفهان خواستند از این دو خیابان عبور کنند به کمک کودتاچیان در تهران بروند شما با آنها درگیر شوید و نگذارید عبور کنند! چند گروه دیگر از انقلابیون را در اطراف پادگانها مستقر کرده بودند و از طریق مرحوم آیت‌ا... خادمی که روحانی مبارز و برچسته شهر بود به آخرین فرماندار نظامی اصفهان و حومه که ظاهراً تیمسار یزدانی بود گفته بودند اگر در پادگانها بمانید با شما کاری نداریم، ولیکن اگر بیرون آمدید به شما حمله می‌کنیم!
البته با دستوری که حضرت امام خمینی رحمهًْ‌ا...علیه در روز ۲۱ بهمن صادر کردند و از مردم خواستند از ساعت 4 بعد ازظهر در خیابان‌ها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند، کودتای نظامی خنثی شد! و نیروهای ارتشی مستقر در اصفهان نیز در پادگانها ماندند و در روز 22 بهمن به انقلابیون پیوستند!!
بدین‌ترتیب شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ هجری شمسی شب آخر حکومت شاهان و شب فروریزی طاق کسری در ایران به روز بنا نهادن بنای ماندگار و رفیع نظام جمهوری اسلامی ایران منتهی شد!
با میلاد با سعادت پیامبر اعظم در ۱۷ ربیع‌الاول سال عام‌الفیل یکی از ستونهای کاخ کسری شکست و ۱۳ ستون دیگر آن ترک برداشت! ولی گویا رسول گرامی اسلام ماموریت ویران کردن 13 ستون دیگر را به یکی از ذریه‌های خود در دوران آخرالزمان به نام روح‌ا... الموسوی الخمینی داده بود. روح... سال‌ها منتظر بزرگ شدن سربازان خود در گهواره‌ها بود و هر شب برای هدایت و توفیق آنها از کنار مرقد مولای مظلومان در نجف دعا می‌کرد. اکنون با دعای مستجاب او این ماموریت را فرماندهان میدانی همچون مرحوم استاد سید اکبر پرورش و سربازان جوان روح‌ا... به پایان رساندند! آن شب اگرچه اولین فرمانده نظامی و رئیس ستاد اولین شهر ولایت (شهری که در روزهای قبل از ۲۲ بهمن به دست نیروهای ولایی فتح شده بود) مرحوم استاد سیداکبر پرورش اولین آرایش نیروهای نظامی ولایی را در مقابل آخرین آرایش نظامی آخرین شاه ایران در اصفهان با دستیاری سید رحیم صفوی شکل داد. لکن هیچ گلوله‌ای شلیک نکرد. چرا که فریاد «ا... اکبر، خمینی رهبر» مردم و «ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست» اثر خود را روی نیروهای ارتشی گذاشته بود و همه آماده و به دنبال فرصتی بودند که به مردم بپیوندند!
خلیلیان