بررسی جایگاه و شاخص های عقلانیت انقلابی
انقلاب و عقلانیت مردم بی حساب و کتاب به خیابان نیامدند!
مهدی امامقلی
یکی از مسائلی که از دیرباز در محافل سیاسی و دانشگاهی محل بحث و بررسی بوده تعریف دقیق مفاهیم انقلاب، انقلابیگری و نسبت آن با عقلانیت است؛ موضوعی که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران اهمیتی دوچندان یافته و ذهن نظریه پردازان حوزههای اجتماعی و سیاسی را به خود معطوف کرده است
در کنار بحثهای نظری در باب انقلاب اسلامی ایران، انقلابیگری و نسبت آن با عقلانیت انقلابی که دراندیشکدهها و مراکز علمی و آکادمیک داخل و خارج سؤالات بسیاری را به دنبال داشته است، طیفهای سیاسی مخالف انقلاب اسلامی با کمک سازمانها و رسانههای معاند و اپوزیسیون به طرح شبهاتی پیرامون انگیزههای انقلاب و کم و کیف آن پرداختهاند تا القا کنند که انقلاب اسلامی ایران و پارادایم انقلابیگری مبتنی بر باورهای دینی با عقلانیت بیگانه است.
متاسفانه با گذشت بیش از 4 دهه از حیات انقلاب اسلامی ایران هنوز برخی پادوهای داخلی غرب در گوشه و کنار سعی میکنند به این شهبات دامن زده و در مبانی انقلاب، آرمانها، اهداف و دستاوردهای آن تشکیک کرده و هر چه که رنگ انقلابی بودن به خود میگیرد را تخطئه کنند.
چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فرصت مغتنمی برای واکاوی و بررسی این موضوع است که عقلانیت انقلابی چیست؟ چه مولفهها و شاخصهایی داشته و اساساً انقلاب و عقلانیت چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
انقلاب اسلامى ناشى از یک عقلانیت بود
گرچه جامعهشناسان و نظریهپردازان سیاسی هنوز تعریف همهجانبه و واحدی از مفهوم «انقلاب» ارائه ندادهاند و هنوز که هنوز است انقلاب اسلامی ایران برای آنان کاملا غریبه و با متر و معیارهای علمی آنها غیرقابل فهم است اما بسیاری از آنان بر الهی، معنوی و اعتقادی بودن انقلاب 57 وحدت نظر دارند.
میشِل فوکو، فیلسوف فرانسوی میگوید جز باورهای دینی هیچ عامل دیگری قدرت بسیج تودهها را ندارد و این مذهب تشیع است که با تکیه بر موضع انتفادی خود توانسته این چنین بسیج سیاسی به راهاندازد. او میگوید « ایرانیها از خلال انقلاب در جستوجوی ایجاد تحول در شخصیت خویش بودند و انقلاب اسلامی ایران برای معنویتگرایی است».
یا مثلا پروفسور برنارد لوئیس، مشهورترین نظریه پرداز یهودیتبار آمریکایی هم به مسئله دینی بودن انقلاب 57 اشاره میکند و مینویسد: «در سالهای آغازین بر پایی جمهوری اسلامی، آیین اسلام، اساس اعلام شده هویت و وفاداری بود. هدف سیاست خارجی و همچنین سیاست دولت را به صورت کلی، تجدید حیات اسلام، تثبیت مجدد قدرت و عظمت اسلامی به وسیله توسعه دامنه انقلاب اسلامی و احیای اعتقاد و حقوق اسلامی، تشکیل میداد.»
در باب توصیف و تحلیل انقلاب اسلامی ایران از این قبیل نمونهها که به وجود جنبههای «معرفتی و معنوی» در انقلاب تاکید کردهاند، به موارد بسیاری میتوان اشاره کرد اما نکته قابل تامل آن است که در همین بستر میتوان پررنگ بودن «عقلانیت انقلابی» در انقلاب 57 را ارزیابی کرد.
رهبرانقلاب در این باره میفرمایند: «انقلاب عظیم اسلامى ما ناشى از یک عقلانیت بود. این طور نبود که مردم همین طور بى حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آن چنانى را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانى و کار عقلانى و کار فکرى شده بود.»
این نکته باید اضافه شود که مطالعات تطبیقی درباره انقلابهای دنیا حاکی از آن است که در انقلاب بزرگ مثل انقلاب کبير فرانسه، انقلاب اکتبر 1917 روسيه، انقلاب 1949 چين و انقلاب 1962 الجزاير، کشورها در بدترین شرايط اقتصادي، سیاسی، نظامي و حمايت بينالمللي بودهاند اما ایران برخلاف آن کشورها در شرایط مزبور (اقتصادي، نظامي و حمايت بينالمللي) در وضعيت مطلوبي بوده است و صرفاً از جهت سياسي، از نظر مشروعيت و مقبوليت مردمي در شرايط خوبي قرار نداشته است.
به عبارتی انقلاب اسلامی ایران، ماحصل محاسبه و تحلیل عقلانی مردم انقلابی بوده است که به استکبار و استعمار و وابستگی طاغوت «نه» گفتند و سمفونی «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» نواختند.
محاسبات فکری مردم ایران آنان را به این تحلیل عقلانی سوق داد که پیشرفت و سعادت با حکومتی که آزادی و معنویت را از مردم سلب کرده و با مفاهیمی چون خودکفایی، استقلال، مردم داری و مردم خواهی بیگانه است، حاصل نمیشود و تنها راه توسعه و کمال خود و جامعه، پیوستن به نهضت امام خمینی(ره) است.
بر اساس همین محاسبات فکری و تحلیلی بود که مبارزات ملت ایران و انقلابی بودن و انقلابی عمل کردن آنها فینفسه توانست از پیوست و توضیح عقلانی برخودردار شود.
احیای عقلانیت در جامعه یکی از نتایج انقلاب اسلامی57
یکی از این شعارهایی که امام خمینی(ره) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همگان را به آن سوق و سرلوحه نهضت اسلامی قرار داد، شعار ضدآمریکایی بود؛ شعاری که مبتنی بر عقلانیت و دوراندیشی مردم ایران بود. به قول رهبر انقلاب «این شعار ضدّ آمریکایی، این فریاد کشیدن بر سر آمریکا از روی تعصّب نیست، از روی جهالت نیست، از روی لجبازی نیست؛ از روی منطق است؛ متّکی به یک پشتوانه و عقبه منطقی و فکری است.»
از اینرو میتوان گفت یکی از نتایج انقلاب اسلامی ایران که باعث تحولات عظیم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران شد و نیز تأثیر شگرفی در سطح جهانی به وجود آورد، احیای عقلانیت انقلابی در جامعه بود؛ گزارهای که طی 42 سال گذشته بارها بر بومرنگ اجتماعات و رفتارهای سیاسی و همچنین مطالبات انقلابی مردم ایران نقش بسته است.
رهبر معظم انقلاب در این خصوص فرمودهاند «انقلاب اسلامی، نتیجه گفتمان عقلانیت و محاسبه و تحلیل عقلانی مردم انقلابی بوده است.» چه آنکه «مکتب امام (ره)، مبتنی بر معنویت و عقلانیت و عدالت است و نقشه و کار اصلی حضرت امام (ره)، بنای یک نظم مدنی- سیاسی براساس عقلانیت اسلامی بود.»
ایشان یک جایی هم به نکات دقیقی اشاره کردند و فرمودند: «غیرت دینی اساسا ناشی از بصیرت است، که بصیرت یک شعبهای از عقلانیت است و نشاندهنده عمق دینداری است و در اغلب موارد این غیرت دینی وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که با عقلانیت همراه است. شخصیتهایی که بیشترین غیرت دینی را دارند، اینها غالبا دارای عقلانیت بالا هستند؛ نمونهاش شخص امام بزرگوار؛ اوج غیرت دینی بود، واقعا هیچکس را ما ندیدیم و نشناختیم که از لحاظ غیرت نسبت به دین و فرهنگ دینی و زندگی دینی و سبک زندگی دینی و احکام دینی مثل امام بزرگوار باشد؛ در عین حال در اوج عقلانیت بود؛ خردمند، عاقل و دانشمند».
عقلانیت انقلابی در بینش و منش امامخمینی(ره)
امام خمینی(ره)، معمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران، رهبریاندیشمند و انقلابی بود و منظومه فکری و سیاسی او بر سه رکن عقلانیت، معنویت و عدالت استوار بود. یکی از وجوه شخصیتی ایشان- از آغاز نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب اسلامی و پایان حیات پربرکت خود- انقلابی بودن براساس منطقی عقلانی بود.
در واقع بر خلاف آنچه برخی طیفهای سیاسی (به ویژه خط امامیهای دیروز یا همان اصلاحطلبان رادیکال و ضد انقلابهای امروز) سعی میکنند با ارائه تصویری کاریکاتوری از بنیانگذار انقلاب اسلامی و تفکیک بین «عقل» و «انقلابیگری» القا کنند که ایشان در سالهای آخر حیاتشان عقلانی عمل میکردند نه انقلابی!
جریان تحریف از همین زاویه یعنی تفکیک بین «قوه عاقله» و «احساس و غریزه»، انقلابیگری را مترادف احساس و غریزه و منافی با عقل معرفی میکنند.
آنها حتی پا را فراتر از این گذاشته و به بهانه مصلحتاندیشی و اعتدالخواهی، «عقلانیت» را به مفاهیمی چون محافظهکاری، سازش، انفعال گره میزنند و «انقلابیگری» را با هیجان و احساس، تحجر و جزماندیشی و عصبانیت و خشونت و افراط و رادیکالیسم یک کاسه میکنند و میگویند کار عقلانی با انقلابیگری جمع نمیشود!
در مطلبی که پیش از این نوشته بودم به برخی نمونهها درباره مدیریت امام خمینی(ره) که تابعی از «عقلانیت انقلابی» بود، اشاره کرده بودم که مرور بخشهایی از آن خالی از لطف نیست.
امام خمینی(ره) از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در همه مسائل اجرایی، ولایت تام و تمام داشت؛ ولایتی مبتنی بر عقلانیت انقلابی که دراندیشه و عمل حکومتی او در سه دوره استقرار، تثبیت و تعمیق جمهوری اسلامی شمولیت داشت و همین ولایت و عقلانیت انقلابی تا اواخر عمر ایشان در تمامی حوزههای داخلی و خارجی باقی بود.
1) در شهریور سال 67، وقتی نخستوزیر وقت استعفا کرد، امام راحل در واکنش به این استعفا، خطاب به وی مرقومه عتابآمیزی صادر و فرمودند: «در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است» که همین نامه در نهایت منجر به پس گرفتن استعفا از سوی نخستوزیر وقت شد.
2) در اواخر سال ۶۷، امام خمینی(ره) با صدور سه حکم جداگانه برای حجتالاسلام رئیسی، مأموریتهای مهمی را برای تحول و کمک به اجرای عدالت و مقابله با خیانتها و تجاوزهای منافقین برعهده وی نهادند. در 2 بهمن 67، امام خمینی(ره) در نامهای به آقایان نیری و رئیسی (اجرای «حدود» و «قصاص») میفرمایند: «آنچه را که به شما مأموریت دادم تا به پروندههایی که در شورای عالی قضائی راکد مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است با حفظ جهات شرعیه آن.»
3) هشتم بهمنماه سال ۶۷ و به مناسبت تولد حضرت زهرا(س) و روز زن، رادیوی جمهوری اسلامی ایران در برنامهای از مخاطبینش میپرسد: به نظر شما الگوی امروز زنان ایرانی چه کسی است؟ اکثر مخاطبین، حضرت فاطمه(س) را الگوی خود معرفی مینمایند اما یکی از مصاحبهشوندگان در کمال تعجب میگوید: «الگوی مناسب زنان ایرانی اوشین است!» حضرت روحالله(ره) فردای آن روز در واکنش به این ماجرای موهن، طی پیامی رسمی و علنی بهشدت محمدهاشمی (رئیسوقت صداوسیما) را مورد عتاب قرار میدهند و میفرمایند: «در صورتیکه ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهینکننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر ازاینگونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولین بالای صداوسیما خواهد شد.» (صحیفه نور، جلد ۲۱: ص ۷۶)
4) فتوای تاریخی امام خمینی(ره) در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ درباره ارتداد سلمان رشدی، 5)عتاب تند حضرت امام(ره) به شورای عالی قضایی در نامه 27 دیماه 67 که «آیا بهتر نیست برای سر و سامان دادن به امور قضایی در غیر وقت اداری هم به کار قضایی بپردازید.... اینجانب تحمل تعطیل حکم خدا را ندارم. اگر کمکاری شود خود همانگونه که در چند مورد اقدام کردهام مستقیماً اقدام مینمایم...» 6)ماجرای عزل منتظری از قائممقامی رهبری از سوی امام خمینی(ره) در سال 68، 7) نامه امام(ره) به گورباچف، 8) نامه گلایهآمیز امام(ره) به شورای نگهبان درخصوص انجمن حجتیه، 9) پیام تاریخی به روحانیت (منشور روحانیت) و اقدامات مهم امام خمینی(ره) در آخرین سال حیات خود و... از دیگر نمونههای قابل تامل برای فهم و درک پارادایم عمل انقلابی مبتنی بر عقلانیت (عقلانیت انقلابی) است!
وجوه عقلانیت انقلابی در حکمرانی انقلاب اسلامی
همین منطق عقلانیت انقلابی در طول مسیر انقلاب اسلامی به ویژه بعد از رحلت امام خمینی(ره) به زعامت آیتالله خامنهای در تمامی امور و شئون حکمرانی و سیاست گذاریها صورتبندی شد؛ از تدوین سیاستهای کلی نظام، شعارهای ضدآمریکایی و ضدغربی، شعار وحدت اسلامی، مقاومت و عقبنشینی نکردن مقابل دشمنان، تعامل با دنیا براساس عزت، حکمت و مصلحت، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، ارائه راهحل منطقی برای فلسطین، قدرت دفاعی و حضور منطقهای و....
بر همین اساس است که به باور رهبر معظم انقلاب «جمهوری اسلامی از آغاز و در مسائل گوناگون، با منطق حرکت کرد؛ ما در جنگ تحمیلی، منطق را مبنای کار خودمان قرار دادیم؛ در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم؛ در قضایای گوناگونی که بعد از جنگ تا امروز وجود داشته است، همه جا بر اساس منطق و استدلال عمل کردیم؛ هیچ کجا جمهوری اسلامی بیمنطقی نشان نداده است؛ در این قضیه [انرژی هستهای] هم با منطق دارد حرکت میکند.»
یا آنکه به قول رهبری «حد و اندازه قدرت دفاعی، عرض و طول نیروهای مسلّح، چگونگی تقسیم مسئولیّتها میان نیروهای مسلّح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی، همه بر اساس محاسبات درست و منطقی است؛ یعنی بر اساس عقلانیّت است.»
رهبر انقلاب در باب دشمن شناسی و دشمنستیزی هم به نقد کسانی میپردازندکه عقلانیت را مترادف با سازش تعریف میکنند. ایشان میگویند این عده «خیال مىکنند عقل اقتضاء مىکند که انسان گاهى در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته قوامیافته این مرد الهى، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقبنشینى و کمترین نرمش، به پیشروى دشمن مىانجامد.»
نگاهی به جایگاه عقلانیت در منظومه فکری و نظری آیتالله خامنهای و جستوجوی این مضمون در مجموعه بیانات و مکتوبات رهبر معظم انقلاب نشان میدهد که یکی از دغدغههای مهم معظمله در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تبیین و تعریف دقیق عقلانیت انقلابی و تعابیری مانند انقلابیگری واقعی، انقلابیون مثبت، انقلابی بودن و انقلابی ماندن بوده است.
عقلانیت با محافظهکاری فرق دارد
رهبر انقلاب در 8/6/84 در دیدار اعضاى هیئت دولت میگویند: «عقلانیت و محاسبه که میگوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظهکاری، عقلگرایی و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظهکاری فرق دارد. محافظهکار، طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمیتابد و از تحول و دگرگونی میترسد؛ اما عقلانیت اینطور نیست؛ محاسبه عقلانی گاهی اوقات خودش منشأ تحولات عظیمی میشود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. اینطور نبود که مردم همینطور بیحساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آنچنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سالهای متمادی- به تعبیر رایج امروز- یک گفتمان حقطلبی، عدالتخواهی و آزادیخواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به اینکه نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صفآرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است. الآن هم همینطور است. الآن در نظام ما برخی از تحولات هست که مُنتجه یک نگاه عقلانی و دقیق و موشکافانه به وضع موجود و وضع دنیاست. من در زمینه مسائل گوناگون این را دارم مشاهده میکنم. حالت خوابرفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومی سیاسی و اقتصادی دنیا دارد میگذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه ماست و اگر کسی درست بفهمد و بیندیشد، میفهمد که باید با یک تحرک و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه مسائل اقتصادی، هم در زمینه مسائل سیاسی. بنابراین عقلانیت با محافظهکاری فرق دارد. محاسبه عقلانی را با محاسبه محافظهکارانه بههیچوجه مخلوط نکنید؛ اینها دو چیز است.»
پیوستگی انقلابیگری و عقلانیت
ایشان در ششم خرداد سال جاری در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مضمون عقلانیت انقلابی و پیوستگی انقلابیگری و عقلانیت اشاره کردند و گفتند «در گذشته هم داشتیم، امروز هم داریم- انقلابیگری را با رفتار هیجانی اشتباه میگیرند، با حرفهای غیرمسئولانه اشتباه میگیرند؛ نه، انقلابیگری این نیست؛ انقلابیگری آن روحیه اقدام صحیح، عازم، و جازم در جهت درستی است که با عقلانیت برخاسته از روحیه انقلابیگری ترسیم شده. ببینید؛ امام بزرگوار ما الگو است؛ امام(ره) از همه انقلابیتر بود؛ خب ماها از اوّل کار در خدمت این قضیّه بودیم؛ واقعاً ماها کم میآوردیم، [امّا] امام هیچوقت کم نیاورد؛ از همه انقلابیتر امام بود، از همه عاقلتر هم امام بود؛ از همه عاقلتر بود، از همه پختهتر و سنجیدهتر کار میکرد و حرف میزد.»
رهبر انقلاب شهریور سال جاری نیز در اولین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت سیزدهم به مضمون عقلانیت انقلابی و پیوستگی انقلابیگری و عقلانیت اشاره کردند و فرمودند: «انقلابی بودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیت که شیوه صحیح جمهوری اسلامی از اوّل کار تا امروز این بوده که حرکت انقلابی با حرکتاندیشهورزانه و عقلانی همراه باشد.»