گزارش ساواک از شنود مواضع آیتالله صافی درباره شاه
دوازدهم بهمنماه ۱۴۰۰، روح آیتالله العظمی صافی گلپایگانی در سن 103 سالگی به ملکوت اعلی پیوست. ایشان داماد مرحوم آیتالله العظمی محمدرضا گلپایگانی بودند و از مراجع تقلید شیعیان به شمار میرفت. آیتالله صافی به همراه برادر خود، مرحوم آیتالله علی صافی گلپایگانی، جزو هیئت استفتائات و حلقه نزدیک به آیتالله گلپایگانی و محل مشورت ایشان در امور مختلف بهحساب میآمدند.
سند زیر مربوط به شنود ساواک از یکی از این جلسات مشورتی است که ضمن آن آیتالله صافی سخنان صریحی درباره شاه بیان کرده و میگوید کفر شاه صدمرتبه ثابت شده است. متن این سند به شرح زیر است:
«بعد از ظهر روز سهشنبه 12/۳/49 جلسهای در منزل گلپایگانی با حضور سیدمحمد آل طه، سیدمهدی گلپایگانی، لطفالله صافی و آیتالله گلپایگانی به مناسبت فوت آیتالله حکیم و تلگراف اعلیحضرت به شریعتمداری تشکیل و بحث پیرامون شرکت گلپایگانی در مجلس ختم متشکله از طرف شریعتمداری در مسجد اعظم شروع میشود. در این جلسه نقش آیتالله گلپایگانی و آلطه روش مسالمتآمیز بود. ولی سیدمهدی و بالاخص صافی مخالفتهای شدیدی ابراز میداشت.
آلطه خطاب به گلپایگانی اظهار داشت به عقیده من شما مشی خود را تغییر ندهید. یعنی مطلب فوقالعادهای نیست و شرکت بفرمایید. زیرا کمتر جنگ میشود. گلپایگانی میگوید عنوان این(شرکت کردن در مجلس شریعتمداری) ترویج از ایشان نمیشود یا تصدیق. آلطه اظهار میکند که این کاری که آنها کردند خرابیش بیشتر از آبادیش میباشد و اضافه میکند اینکه من میگویم جنگ راه میافتد و جنگ اساس حوزه را به هم میزند و جنگ که راه افتاد اساس اسلام هم از بین میرود. گلپایگانی در جواب آلطه میگوید بله زد و خورد میشود. لطفالله صافی بهصورت استهزاء به گلپایگانی میگوید مشی شما از این به بعد باید مشی تبعیت باشد و کار چاق کن شاه باشد. بینالغی بود. الان سه ماه است حاجی آقا را گرفتهاند(علی صافی) کسی نرفته. آلطه اظهار میکند یک مرتبه جنگ شروع میشود در یک بیّنالغی. سیدمهدی میگوید این بینالرشد ولی این امر بینالغی نیست. لطفالله صافی میگوید طلبهها امتحان بدهند بهتر است تا اینطور باشد. وقتی شاه تلگراف میکند و مرجع تعیین میکند، من نمیروم و اضافه میکند امیرالمومنین رفت در خانه نشست نه در جنگها شرکت نه در غزوات. آلطه میگوید که فردا منعکس میشود که حسادت مانع شد. صافی میگوید اولاً ایشان با دولت طرف است و این حوزه حوزهای است که اگر خدا نکرده آقا نباشد، این حوزه چه فایدهای دارد. آلطه میگوید به همین مناسبت که برای آقای بروجردی تلگراف، صافی فریاد میزند آی؛ چرا شما دفاع میکنید. بیانصافی میکنند آقای بروجردی که بود آقای خمینی را گرفته بود؟ آقای محلاتی را گرفته؟ خزعلی را گرفته بود؟ و هر روز طلبهها را میکشید آنجا به سازمان؟
این همان شاهی است که با ثریا آمده بود؟ این همان شاه است؟ این همان آقای بروجردی است. آقای بروجردی کِی این کارها را کرده بود؟ آدم خوبی بود. این شاهی است که رسماً به طلبهها میگوید بروید مروج اصول انقلاب(سفید) باشید. بهعنوان اصول انقلاب مواد اصلی و این معنای فرمایش شما را کار ندارم، میخواهم بروم. دوازده ماده بر خلاف شرع اسلام داردترویج میکنند.
و آن تلگرافی که برای حکیم کرد، غیراز این تلگراف است و اضافه میکند آقا؛ شاهی که تلگراف کرد به آقای حکیم، صد مرتبه کفرش ثابت شد و در این کنفرانس چیزی برای ما باقی نگذاشت و علناً علم مخالفت با اسلام را بلند کرده دیروز رسماً گفته موقوفات را بفروشید. این چه دینی است؟ این شاه خوب است؟ شما میگویید این شاه رسماً. و در خاتمه خطاب به گلپایگانی که اکثراً سکوت اختیار کرده بود، گفت اگر شما به ختم بروید یک عده تعریف میکنند و یک عده تکذیب. میخواهید بروید و میخواهید نروید. ولی عقیدهام این است که اگر فردا بروید، تجلیل از حکیم نیست. همین الان بروید. آلطه میگوید هم امروز بروند هم فردا و جریان را از حالت عادی خارج نکنند. گلپایگانی به صافی میگوید بعضیها حساسیت دارند. صافی میگوید کی بنده حساسیت ندارم.»