رنسانس شرق - قسمت دوم
حضور دین در عرصه حکومتی
مهدی جبرائیلی تبریزی
انقلاب ایران هم ریشه و محرک دینی دارد و هم زمینه عینیت احکام و گزارههای دینی را در عصر مدرنیته در ساحتی گستردهتر ایجاد کرد. در دورهای که دین را افیون تودهها معرفی میکردند، فقه اسلامی خودنمایی کرد. فقه دیگر ناظر به افعال فردی مکلف تعریف نمیشد. اکنون ساحتهای وسیعتری ایجاد شده است که مکلف باید تکلیف خود را در آن موقعیت میدانست. فقه ورود نوینی در ابعاد کلان مانند نظامات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... پیدا کرده است. همین سبب شکلگیری اندیشه استنباط احکام متناسب از منابع و مبانی فقهی گردید.
دعاهای ندبه، کمیل، توسل، روضه، اعتکاف و... نسخههایی قدیمی ولی جدید بودند که آوای خوششان از گلدستههای فطرت انسانهای تحولیافته و به اصل خویش بازگشته در هر کوی و برزن عطرافشانی میکردند.
این همان هویت نوینی بود که در میان تمام هویتهای بیهویت رخ نمود. هویتی از جنس حقیقت. حقیقت حق که از بدو خلقت همواره در مصاف باطل بوده و باید روزی برسد که همگان غلبه اجتماعی و تاریخی آن را بدون لحاظ مرزهای جغرافیایی ببینند.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب فرمودهاند: «برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچیک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند».
كليم صديقي در تعریف انقلاب اسلامی مينويسد: «انقلاب اسلامي عبارت است از حركت امّت مسلمان در جهت تغيير نظام غيراسلامي موجود و جايگزين نمودن يك نظام جامع و كامل اسلامي بهجاي آن؛ همچنين تلاش براي اجراي مقررات، قوانين و برنامههاي اسلامي در كليه شئون زندگي خويش(يعني امت)».(كليم صديقي، نهضتهاي اسلامي و انقلاب اسلامي ايران، ص49).
محور مقاومت در برابر استکبار
محور مقاومت یا جبهه مقاومت، به مجموعهای از کشورها و همچنین گروههای نظامی مسلمان و شیعه گفته میشود که هدف آنها پایان دادن به تسلط غرب در منطقه خاورمیانه، مبارزه با اسرائیل و دفاع از آزادی فلسطین است(کریمی، نقش ج. ا. ایران در هویتبخشی به مجموعه امنیتی محور مقاومت، ص۳ و ۵).
دولتهای ایران، سوریه و عراق، حزبالله لبنان، گروههای مقاومت درفلسطین مانند جهاد اسلامی و حماس و همچنین گروه انصارالله یمن، محور مقاومت دانسته میشوند(محمدیسیرت، الگوی نمایش نقش امنیتآفرین شهیدان محور مقاومت در رسانه ملی، ص۶۳). شکلگیری محور مقاومت با الهام از شعارهای انقلاب اسلامی ایران مبنی بر مقاومت در برابر قدرتهای جهانی تحلیل شده است(کریمی، ص۵-۶). به باور سید حسن نصرالله، آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران، قلب و پایه اصلی محور مقاومت است.
انقلاب اسلامی در داخل مرزهای ایرانی به وقوع پیوست اما هیچ زمانی نبود که درحصار مرزهای جغرافیایی محصور شود. چون دین، فطرت و انسانیت محدود هیچ حدودی نیست. انقلاب اسلامی به سرعت گفتمان مقاومت را تئوریزه و به محور جبهه مقاومت تبدیل شد. جبههای که اردوگاه تمام حریتطلبان و معنویتگرایان بود و هست.
«ژئوپلیتیک محور مقاومت» پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با تعریف گفتمان جدید در مقابل اهداف و برنامههای غرب، ایالات متحده و استکبار جهانی با نقش محوری و رهبری ایران تعریف میشود.
این گفتمان با توجه به ماهیت اسلامی انقلاب، لاجرم باید از آموزههای دینی اخذ و تئوریزه گردد. بنابراین گفتمان مقاومت از مبانی نظری متقن و قرآنی برخوردار است.
انقلاب اسلامی و طرحی نو در برابر طرح نظم نوین جهانی
پس از فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی سابق،(یکی بدون دیگری، آندره فونتن، ص 248) آمریکا صحنه بینالمللی را برای تاختوتاز سیاسی خالی دیده و به تبع آن به قدرتنمایی اقتصادی، فرهنگی و نظامی پرداخت. صنعت و دانش فناوری خود را به رخ جهانیان کشیدند، اقتصاد و تجارت را در قبضه خود گرفتند، فرهنگ لیبرالیسم را بر ملتها تحمیل و آنها را در هالهای از بهت و چندگانگی قرار دادند. دلار، صنعت بیبدیل و تأثیرگذار فیلم، جوسازیهای رسانهای و قدرتنمایی نظامی از ابزارهای این پروژه استعماری بود.
طرح نظم نوین جهانی (طرح نظام تکقطبی) به رهبری آمریکا و تأسیس سازمان تجارت جهانی و حمله نظامی به کشورهای دیگر را باید در راستای همان پروژه تعریف کرد(پیامدهای جهانی شدن یک رویکرد آماری، آلبرت بقریان، مجله توسعه مدیریت، شماره 31، آبان 1380، ص 15ـ16).
در این برهه بود که انقلاب اسلامی در برابر همه موجودیت آمریکا قد علم کرده و هیمنه او را به تحلیل برد.
توحید محور انقلاب بود و نظریه جهانی شدن اندیشه خداباوری مطرح و معادلات حاکم بر جهان بهطور کلی تغییر پیدا کردند. فرمولهای معادلهسازی و حل معادله جابهجا و دو جبهه حق و باطل شکل گرفت.
مارگارت تاچر نخستوزير سابق انگليس: «ما غربيها در دهه 1980 از وسايل جنگي و ابزار نظامي شوروي و اقمارش واهمه نداريم؛ زيرا اگر بلوك شرق و اعضاي پيمان ورشو مجهز به سلاحهاي نظامي بوده و به ادوات مخرب و ويرانگر مسلح باشند، ما نيز به سلاحهاي مدرن مسلح و مجهزيم، ليكن از حضور فرهنگ اسلامي انقلاب ايران ميترسيم»(انقلاب اسلامى درگستره نظام بينالملل، ص16).
برونوكرايسكي صدراعظم سابق اتريش: «من از شخصيتهاي مذهبي و ديني نيستم. ولي ميتوانم اين مسئله را بگويم كه انقلابي كه در ايران رخ داده است، موجب علاقه بيشتر به اسلام در خارج از جهان اسلام شده است و روشنفكران دنيا بهدليل علاقهاي كه به اسلام پيدا كردهاند، توجه خود را به انقلاب اسلامي معطوف داشتهاند ميتوان گفت اين انقلاب درخارج از جهان اسلام، نفوذ فراواني كرده است(انقلاب اسلامى در گستره نظام بينالملل، ص17).
موشه دايان وزير خارجه وقت اسرائيل: «حكومت جديد اسلامي، استراتژي واشنگتن را كه به ايران به ديده يك رابط عمده در زنجيره ممالك طرفدار غرب مينگريست، گسسته است»(حضرت امام خمينى(ره) و انقلاب اسلامى، روايتى جهانى، ص 279).
مطرح شدن انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان و شکلگیری جنبشهای دینی در سراسر جهان به بروز انشقاق و گسست در فرایند جهانی شدن فرهنگ غرب منجر گردید. در واقع این روند خود به جهانی شدن دیگری انجامید که با عنوان «جهانی شدن معکوس» از آن یاد میشود. تحت تأثیر انقلاب اسلامی، جهانی شدنهای بسیار مورد توجه قرار گرفت که عمدهترین آنها «جهانی شدن بنیادگرایی و دین» است. به بیان دیگر، نهضتهای دینی، روند مخالفت با جهانی شدن نظام سرمایهداری آمریکایی را تشدید کرد که خود این روند را به نوعی جهانی شدن تعبیر کردهاند.
انقلاب مفهوم دیگری را بهعن وان جهانی شدن ارائه کرد؛ جهانی شدن دین و عدالت توحیدی بهجای جهانیسازی لیبرال دموکراسی اومانیستی و کاپیتالیستی.
ادامه دارد