kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۴۱۱
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۴

هولوکاست، بزرگ‌ترین دروغ قرن بیستم(پاورقی)


 Research@kayhan.ir
 عليرضا طاهري

مقدمه
دولت اسرائیل براساس طرح تئودر هرتسل در کتاب «دولت یهود» و منتشر شده در 1896 به وجود آمد و هرتسل، با تکیه بر وعدة تورات، مبنی بر اعطای سرزمین کنعان به فرزندان حضرت ابراهیم(ع)و با ستایش از ملّیت و قومیّت بنی‌اسرائیل و با محوریّت نوعی «ناسیونالیسم قدسی شده» شوروامید بی‌سابقه‌ای را برای تحقق آرزوهای سه هزار سالة یهود به وجود آورد. با آغاز حکومت هیتلر، صهیونیست‌ها فرصت مغتنمی یافتند كه برای ایجاد تقدّس در حرکت سياسي خود، کشته‌شدن حدود یک میلیون یهودی در اثر عوامل گوناگون در طول جنگ جهانی دوم را، «هولوکاست» Holocaste یا «قربان بزرگ» بخوانند ومدعی قلع و قمع بیش از شش میلیون یهودی به دست هیتلر شوند. ما در این مقاله، از زوایای گوناگون به بررسی این مطلب پرداخته‌ايم.
شاهدان یهودی در دادگاه نورنبرگ ادعا کرده‌اند که هیتلر 25 میلیون نفر را در سه اردوگاه آشويتس و تربلينكا و داخائو، نابود کرده است و در یک فیلم ساختة صهیونیست‌ها ادعا می‌شود که فقط در آشویتس،‌ 9 میلیون یهودی کشته شده‌اند و 8 میلیون هم گفته‌اند؛ اما رقمی که سالهاست صهیونيست‌ها بر آن تأکید می‌کنند و هر تجديد نظري در آن را ممنوع مي‌شمارند، رقم 6 میلیون نفر است. در حالي كه برای بررسی مسأله‌اي با اين اهميت، صهیونیست‌ها بايستي براساس مدارك موثق، به سؤالات متعددي که در اين خصوص مطرح است، پاسخ دهند. ما اينك به طرح اين پرسش‌ها و پاسخ يكايك آن‌ها مي‌پردازيم و نخستين سؤال اين است كه:
(1) این شش میلیون یهودی چگونه کشته شده‌اند؟ به وسیلة گاز دهی؟ یا از طریق سوزاندن دسته جمعی آن‌ها در میان گودالها؟
1ـ بي‌گمان اگر نازی‌ها قصد کشتن چند میلیون یهودی را داشتند، می‌بایست مقصود خود را با یک طرح بزرگ صنعتی و مثلاً با ساختن اتاقهای گاز وسیع و متعدد با کاربری خاص و مطالعات بسیار برای تعیین نوع گاز و شیوة کار عملی می‌کردند و بدون شک هیچ یک از این اقدامات نیز بدون دستور کتبی هیتلر یا دیگر فرماندهان ارشد آلمان نازی به اجرا در نمی‌آمد اما محققان و کارشناسان اعلام کرده‌اند که با وجود پژوهشهای بسیار، هرگز نتوانسته‌اند فرمان مکتوبی از هیتلر یا هیملر يا هِس یا هایدریش مبنی بر احداث اتاقهای گاز پیدا کنند و در میان پرونده‌های قطور دادگاه نورنبرگ نیز هیچ مدرکی در این خصوص وجود ندارد. همچنین، می‌دانیم انگلیسی‌ها در آن زمان در شنود مکالمات و فنون و دستگاه‌های کشف و بازخوانی رمز، بسیار پیشرفت کرده بودند و پیامهایی که در اختیار داشتند آن قدر زیاد بود که بتوانند یک تلاش وسیع و صنعتی آلمان‌ها را برای کشتن میلیون‌ها نفر بر ملا سازند اما انگلیسی‌ها هم، با وجود نفرتی که از آلمان‌ها داشتند، هیچ متنی را به دادگاه ارائه ندادند.
2ـ درحالی‌که متفقین مرتباً با بمبارانهای خود، مراکز تولید جنگی و کارخانه‌های آلمان را نابود می‌کردند و با توجه به کمبود نفرات و مصالح ساختمانی و وسایل نقلیه و لزوم پاسخگویی فوری به حملات متفقین در جبهه‌های جنگ، مسلماً برای پرداختن به تأسیسات عظیم و پر هزینة قلع و قمع میلیون‌ها یهودی، وقتي باقی نمي‌ماند.
3ـ سالهاست که صهيونیستها، اتاق‌هایی را به عنوان «اتاق گاز» به نوجوانان و توریست‌ها نشان می‌دهند که در دوران جنگ وجود نداشته و بعداً ساخته شده است و توریست‌ها هم باور می‌کنند. البته تعدادی از اين مكانها، اتاق‌های جسد سوزی است که در آن زمان در تمام پایتخت‌های اروپا وجود داشت و در هنگام شیوع بیماری تیفوس، برای سوزندان جسد و جلوگيري از انتشار بیشتر بيماري‌ها به‌کار گرفته می‌شد.
4ـ درحالی‌که به زعم صهیونیست‌ها و اتهام زنندگان، حربه و ابزار اين جنایت 6 ميليوني، «اتاق گاز» بوده است، قضات دادگاه نورنبرگ، هیچ اثری از آن نمی‌یافتند؛ همچنین، بررسی‌های متعدد و پردامنة جغرافیایی ثابت کرده که در تمامی قلمرو آلمان، نه در برگن بلزن، نه در بوخن‌والد، نه در آشویتس و نه در تربلینکا، هرگز هیچ اتاق گازی وجود نداشته است و اتاق گاز داخائو نیز هرگز تکمیل نشد و به کار نیفتاد و در اردوگاه‌های نگاهداری اسیران در آلمان نیز، هیچ اتاق گازي پیدا نشد.
5ـ پینتر، قاضی و حقوقدان آمریکایی می‌نویسد: من که 17 ماه پس از جنگ در داخائو زیسته‌ام به عنوان قاضی شهادت می‌دهم که اتاق گازی در داخائو وجود نداشت، آنچه به دیدارکنندگان نشان می‌دهند «یک کورة مرده‌سوزی است» که به خطا، به عنوان یک اتاق گاز ارائه می‌شود. یک کارشناس دیگر به نام لوچتر نیز، پس از اثبات عدم امکان فیزیکی و شیمیایی این کشتار انبوه به وسیلة اتاق‌های گاز، اعلام می‌کند: پس از اینکه همه عناصر و مواد مستند را از نظر گذارنده و از تمامی مواضع و اماکن در سه اردوگاه، بازرسی به عمل آورده‌ام، اعلام می‌کنم که در هیچ یک از مکانها،‌ اتاق گاز اعدام وجود نداشته است.
6ـ بررسی‌های میدانی کارشناسان، همچنین ثابت کرد که حتی اگر تمامی 46 کوره جسد سوزی موجود در اروپا، بدون وقفه و در حداکثر ظرفیت هم کار می‌کردند حداکثر می‌توانستند در هر روز 4400 جسد را بسوزانند؛ به این ترتیب حتی اگر فرض کنیم که تمامی این کوره‌هاي جسد سوزی اروپا، اتاق گاز بوده و در اختیار آلمان‌ها هم قرار داشته است، باز هم برای سوزاندن 6 میلیون جسد، به 45 ماه یعنی تقریبا 4 سال زمان نیاز داشته‌اند و می‌بایست ده‌ها اتاق گاز وسیع و جدید نیز با هزینه سنگین می‌ساختند و بنابراین، امکان و فرصت و ظرفیت چنان جنایتی وجود نداشته است. در تمام بایگانی‌هایی که مقامات آلمانی با ریزه‌کاری و دقت فراهم کرده بودند و همة آن‌ها پس از شکست هیتلر، از سوی متفقین ضبط شدند نيز، نه دستور ایجاد اتاق‌های گاز و نه بودجه‌های تعیین شده برای این کار، یافت نشده است.
صهیونیست‌ها همچنین ادعا کرده‌اند که صد‌ها هزار یهودی به وسیله سوزاندن‌های دسته‌جمعی و درون گودال‌ها و در میان شعله‌های عظیم به قتل رسیده‌اند اما هیچ یک از هواپیماهای شناسایی آمریکایی که بی‌وقفه بر فراز اردوگاه‌ها و شهرهای آلمان پرواز می‌کردند، چنین آتشی را رؤیت نکرده و عکسي نگرفته‌اند زیرا دود ناشی از سوزاندن اجساد در هوای آزاد، تمام آسمان منطقه را تیره و تار  می‌کرد اما حتی یک گزارش هم در این زمینه وجود ندارد و باز ادعا کرده‌اند که هزاران یهودی با کامیونهاي بی‌شماری که با موتور دیزل کار می‌کرده و به عنوان اتاقهای گاز سیّار به کار می‌رفته، کشته شده‌اند اما چطور ممکن بود که چنین جنایت گسترده‌ای انجام گیرد و راز آن فاش نشود؟ و چرا هیچ یک از آن هزاران کامیون گاز دهی را کسی ندیده و یا مثلاً چرا هیچ عکسی از ورود یهودیان به کامیون‌ها و یا خروج اجساد آنان از کامیون را به دادگاه ارائه نکرده‌اند؟ و چرا هیچ یک از رانندگان این کامیون‌ها برای شهادت در دادگاه حاضر نشده‌اند؟ بنابراین، مسلم است که هیچ یک از اين ابزارها، براي جنایت انبوهی که صهیونیست‌ها ادعا می‌کنند، مطلقاً وجود نداشته است.
به دلایلی كه گفتیم مسلماً یهودیان آلمان از طریق گاز دهی و اتاق گاز کشته نشده‌اند بلکه علل اصلی مرگ آنان، شیوع وحشتناک بیماریهای گوناگون و به خصوص تیفوس، خاصه در میان جمعیت اسیری که کمبود تغذیه داشت و به تحلیل می‌رفت، شرایط سخت در اردوگاه‌های کار اجباری، راهپیمایی‌هاي طولانی و کشنده برای ضعیف‌تر‌ها و مهم‌تر از همه، بمباران‌های مکرر متفقین بر روی شهر‌ها و اردوگاه‌هاي آلمان بوده است زیرا می‌دانیم که از میان 39 اردوگاه وابسته به آشویتس، حتی 19 اردوگاهی که اکثریت افراد آن، یهودی بودند نیز، بار‌ها به وسیله هواپیماهای متفقین بمباران شده است. نمونة دیگری از تعرّض به مناطق غیر نظامی، 13 فوریه 1945 در حمله به شهر درسدن اتفاق افتاد و 5500 بمب افکن آمریکا و انگلیس، در کمتر از 15 ساعت، 3900 تُن بمبهای قوی بر روی شهر ریختند كه در نتیجة بمباران و آتش سوزی، تمام شهر ویران شد و حدود000/150 غیر نظامی آلمانی کشته شدند که بی‌گمان هزاران نفر از این تعداد یهودی بودند.
مورد دیگر از وحشي‌گری آمریکایی‌ها در ژاپن به وقوع پیوست؛ می‌دانیم که هیتلر در سی‌ام آوریل [30/4/1945] خودکشی کرد و آلمان، بدون قید و شرط تسلیم شد و درحالی‌که جنگ در اروپا، در هشتم می‌[8/5/1945] کاملاً به پایان رسیده بود و با وجود آنکه ارتش ژاپن مطلقا در جنگ اروپا شرکت نداشت، به دستور ترومن، در ششم آگوست [6/8/1945] ـ یعنی سه ماه بعد از خاتمه جنگ ـ هیروشیما و ناکازاکی مورد حمله اتمی قرار گرفت که 000/200 کشته غیر نظامی و 000/150 مجروح، با دورة طولانی التیام بر جاي نهاد و آمریکایی‌های جنایتکار، انتقام شکست نظامی پرل هاربر را، با بمباران اتمی ساکنین غیر نظامی این دو شهر گرفتند. در واقع، وحشيگری و قساوت متفقین، هیچ دست‌کمی از آلمان نازی نداشت و کثرت و شدت بمبارانهای شبانه روزی و پنج سالة شهر‌ها و مناطق مسکونی آلمان‌ها به گونه‌ای بود که متفقین، همه شهر‌ها را به ویرانه‌ای بدل کردند و 000/600/1 غیر نظامی آلمانی را کشتند و چنین بود که شمار بی‌خانمان‌های آلمان به 8 میلیون نفر رسید؛ به این ترتیب، تعداد واقعی کشته‌های یهودی آلمانی، در اثر پنج سال بمباران شهر‌ها و مناطق مسکونی و اردوگاه‌ها به دست متفقین، مسلماً بیشتر از شمار کشته‌‌ها به دست نازی‌ها بوده است.
(2) این شش میلیون یهودی در کجا دفن شده‌اند؟
حال اگر با وجود همة این اشکالات، چنین پنداشتیم که این شش میلیون به دست نازی‌ها کشته شده‌اند، سؤال بعدی این است که این همه جسد و یا ده‌ها تُن خاکستر آن‌ها در کجا دفن شده است؟ در چند گودال ودر چه مناطقی؟ آیا حتی یک مورد مستند از کشف گورهای دسته جمعی یهود در آلمان گزارش شده؟ و چطور هیچ كدام از هواپیماهاي شناسایی متفقین، با وجود صد‌ها سورتی پرواز در هر روز، هیچ يك از ده‌ها مراسم تدفین را ندیده و عکسی از آن بر نداشته‌اند؟ و آیا می‌توان پذیرفت که این میلیون‌ها جسد، به گونه‌ای جادویی ناپدید شده‌اند؟
ذکر این دلایل مطلقاً به این معنا نیست که حتی يكي از جنايات هیتلر انکار شود و خود نازی‌ها هم، وحشي‌گریهای خود را کتمان نکرده‌اند و مدارک آن هم موجود است؛ بحث تنها بر سر اثبات دروغ بودن ادعای صهيونیست‌ها در خصوص هلوکاست و وجود اتاقهای گاز است و تأکید در اینكه در اين خصوص، هیچ مدرکی به دادگاه نورنبرگ ارائه نشده است.
(3) آیا کشتن صد‌ها هزار یهودی و تولید صابون از چربی آن‌ها واقعیت دارد؟
یکی از دروغ‌های بزرگ یهودی‌ها برای مظلوم‌نمایی و تثبیت هلوکاست این است که می‌گویند، نازی‌ها برای ساختن صابون از چربی اجساد آنان بهره می‌گرفته‌اند. البته باید دانست که عین این دروغ را، اینان پیشتر و در جنگ جهانی اول نيز گفته بودند درحالی‌که در آن زمان هم، هیچ مدرکی برای اثبات این حرف وجود نداشت اما همه می‌دانیم که دسیسه و شایعه پراکنی از ویژگی‌های تاریخی قوم يهود است.
یهودیان ادعا کرده‌اند که در جنگ جهانی دوم و از آوریل 1942 تا مه 1943، 000/900 یهودی به عنوان مادة اولیه در يک کارخانه مورد استفاده قرار گرفته‌اند اما واقعیت این است که در طول جنگ، دولت آلمان که از کمبود مواد چرب در مضیقه بود، تولید صابون را تحت نظارت خود گرفت و از این‌رو، بر روی قطعات صابون، حروف RIF يعني حرفهاي اول و اختصاري «مركز رايش براي تهية چربي صنعتي» حك شده بود كه عكس تعدادي از اين صابون‌ها و نقش RIF بر روی آنها، در پرونده‌های نورنبرگ موجود است، عده‌ای به خطا ـ و صهیونیست‌ها عمداً ـ این را، RJF خواندند و «چربی خالص يهودي» معنا کردند و این دروغ را به سرعت گسترش دادند؛ به علاوه این صد‌ها هزار یهودی علی‌القاعده می‌بایست در مكان دیگری کشته می‌شدند و سپس مثلاً برای استخراج چربی، اجساد آن‌ها را به کارخانه می‌آوردند؛ در این صورت باید پرسید که این صد‌ها هزار نفر چگونه و کجا کشته‌اند و چطور ممکن است كه این جنایت فجیع و حمل و نقل اجساد به كارخانه و یا کشتن یهودیان در درون آن و استفاده از چربی آنها، پنهان مانده باشد؟
باید دانست که اولاً: هیچ سازمان یا فرد یا مورّخ غیر یهودی، چنین ادعایی نداشته و آن را تأیید نکرده است و این دروغ بزرگ، منحصراً ساخته و پرداخته صهیونیست‌هاست؛ و ثانياً: تعدادی از برجسته‌ترین مورّخان و استادان صاحب عنوان یهودی، داستان صابون سازی از چربی‌ یهودیان را صراحتاً تکذیب کرده‌اند؛ به عنوان نمونه، والتر لاکور، مورّخ یهودی آلمانی، آنچه را که در سال 1980 در کتاب خود به نام «راز دهشتناک»، به عنوان تاريخ غير قابل انكار آورده بود، پس از انجام پژوهش‌هاي بيشتر، در سال 1981 كلاً تكذيب كرد و گفت: «داستان صابون انسانی، از اساس نادرست است». گیتا سرنی، مورّخ یهودی نيز، در کتاب خود به نام «سفر به تاریکی» می‌نویسد: این داستان پذیرفته شدة تبدیل اجساد قربانیان به صابون و کود، توسط «ادارة مرکزی تحقیق در مورد جنایات نازیها»، تکذیب شده است. دبورالی‌پشتات، استاد تاریخ مدرن یهود نیز به همین ترتیب، ضمن تاریخ نویسی مجدد، در 1981 اعلام کرد که نازیها، هرگز از اجساد یهودیان یا هرکس دیگر، برای تولید صابون استفاده نکرده‌اند. پرفسور یهودا بائر از دانشگاه عبری اسرائیل و از مورخان برجسته و حامی هولوکاست و همچنين شموئیل، مدیر بخش آرشیو مرکزی هولوکاست اسرائیل نيز اعلام کردند که ساختن صابون انسانی حقیقت ندارد.