اشکی بر بستر کوثر
رسول خدا صلیالله علیه و آله در حدیث ثقلین، اهلبیت خود را معادل و همتای قرآن قرار داده است. از این رو جایگاه قرآن و عترت عِدلِ یکدیگر بوده و هر کدام مبیّن و مفسر دیگری هستند. اگر اهلبیت قرآن ناطقاند، قرآن نیز امام صامت است. با این وجود در بین چهارده معصوم، موقعیت فاطمه زهرا سلامالله علیها بسیار ویژه و ممتاز میباشد.
شهباز وهم و خیال در رسیدن به قله حقیقتش پر میریزد و دست عقل از نخل بلندش کوتاه و تهی است. آری! شخصیت آن حبیبه خدا چون قبر مطهرش ناپیدا و اسرارآمیز است و عمر کوتاه او سوره کوثرِ آل طه است. آن یگانه دخت رسول گرامی اسلام(ص) به علت تحمل رنجها و مصیبتهای بیکرانی که اگر بر کوهها فرود میآمد، از هم میگسیخت، در عنفوان جوانی به شهادت رسید.
او نه تنها رکن امیر مؤمنان و مادر یازده امام دیگر است که رسول خدا نیز در سخن رمز آلود خود او را مادر خواند و «ام ابیها» خطابش فرمود. آن حضرت دست، سینه و پیشانی فاطمه را میبوسید و گاه در آغوشش میگرفت و او را میبویید و میفرمود چون دلتنگ شمیم بهشت میشوم فاطمه را میبویم. او پاره تن رسول مهربانی است و خداوند با قهر او به خشم میآید و از خوشنودیش خرسند میگردد. در خبر دیگر مقام او به شب قدر مانند شده است. همان شبی که به سعادت حمل قرآن نایل گردیده و مجد و شرافتش بر همه ایام و لیالی فزونی دارد. چه جای استبعاد؟ که فاطمه(س) خود مادر یازده قرآن ناطق است!
در تقارن ایام فاطمیه و شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی، آن پاکباز و دلباخته اهل بیت(ع) و خصوصا حضرت صدیقه طاهره(س)، دامنه سخن را با نقل حدیثی از رسول خدا(ص) پیرامون مقام فاطمه زهرا(س) و وصف مظلومیت آن حضرت کوتاه میکنیم:
«دخترم فاطمه سرور زنان جهان از ابتدای خلقت تا انتهاست. او پاره تنم، نور دیدگانم، میوه قلبم و روح مستقر در وجودم است. او حورای انسیه است؛ بانوی بهشتی در پیکره بشر! فاطمه هر گاه در محراب، مقابلِ پروردگار خود به نماز میایستد، جلوه نور او بر فرشتگان آسمان، پرتو افکن میشود همچنانکه ستارگان، بر اهل زمین نور افشانی میکنند. در این هنگام خداوند خطاب به ملایک میفرماید:ای فرشتگان من! بندهام فاطمه، سرور زنان را بنگرید که چگونه در برابر من ایستاده و بند بند پیکرش از خوف من میلرزد. او با همه وجود خود به عبادتم روی آورده است. شاهد باشید که من شیعیانش را از آتش دوزخ ایمنی بخشیدم.»
آنگاه رسول خدا(ص) ادامه داد: «چون بر او نظر کردم، مصیبتهایی را به یاد آوردم که پس از من بر او وارد میشود. گویا میبینم اهانت به درون خانهاش راه مییابد، حرمتش پایمال میگردد، حقش به تاراج میرود، از ارث خود بازداشته میشود، پهلویش میشکند و فرزندش سقط میشود. در این حال پیوسته فریاد برمیآورد: یا محمداه! اما پاسخی نمیشنود و صدا به دادخواهی و ناله بلند میکند و کسی به یاریش نمیشتابد.
او پس از من هموارهاندوهگین، دلشکسته وگریان است. گاه بریده شدن وحی از خانه خود را به یاد میآورد و گاه غم دوری مرا. چه نیمه شبهایی که چون به عبادت برمیخاستم او با صوت قرآن من مأنوس میشد. اما پس از من، هر گاه شب پرده تاریک خود را بگسترد از اینکه دیگر صدای مرا نخواهد شنید دچار بیم و دلهره شود و پس از روزگار ارجمندی در عهد پدر، خود را تنها و غریب مییابد.
در این هنگام خداوند متعال فرشتگان را میفرستد تا مایه انس او گردند. ملایک او را همچون مریم پاک مورد خطاب قرار میدهند که: یا فاطمه « إنّ اللهَ اصْطَفاکِ و طَهّرَکٍ وَ اصطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمينً»ای فاطمه! خداوند تو را برگزید و پاکیزه کرد و بر زنان جهان برتری داد. (آل عمران/٤٢) نیز خطاب میکنند: یا فاطمه « اُقنُتی لِرَبّکٍ وَ اسْجُدی وَ ارْکَعی مَعَ الراکعین»ای فاطمه! برای پروردگارت به طاعت برخیز و سجده به جای آور و با رکوع کنندگان رکوع کن (آل عمران/٤٣)
و آنگاه که درد به سراغش آید و بیمار گردد خداوند مریم عذرا را میفرستد تا از اوپرستاری کند و همدم او در بیماریش باشد. در این هنگام زهرای اطهر دست نیاز به سوی خداوند میگشاید و چنین میگوید: «پروردگارا! من از زندگی ملول شده و از اهل دنیا به ستوه آمدهام، از تو میخواهم مرا به پدرم ملحق سازی.» خداوند عز وجل خواسته او را اجابت نموده و به من ملحقش میفرماید. او اولین فرد از خاندانم است که به من میپیوندد. فاطمه(س)اندوهمند، دل آزرده، رنجور، تاراج شده و شهید نزد من میآید.» (بحار الانوار ۴۳ / ۱۷۲)
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی