kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۲۴۹۱
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۷
نگاهی به فیلم «یک جای معمولی»

در جست و جوی خانواده از دست رفته!

 

فاطمه قاسم‌آبادی
سال‌ها از زمانی که فروپاشی خانواده در کشورهای غربی کلید زده شد، می‌گذرد. در این سبک مدرن زندگی که در آن، زنان و مردان بیشتر از اینکه به خانواده اهمیتی بدهند، شغل و نفسانیات خودشان را در اولویت قرار می‌دهند، آرامش از دست رفت و بعد از چند دهه، در جامعه‌هایی که با تبلیغ این تفکرات پیش رفتند، افزایش میزان جرم و جنایت و بیماری‌ها و مشکلات روانی سر به فلک زد.
اما حالا با توجه به مشکلات جانبی و بار مالی فرزندان باقی مانده از روابطی که هیچ کدام از والدین زیر بار مسئولیتش نمی‌روند، این فروپاشی خانواده باعث وارد شدن فشار بیش از حد، به دولت‌های در آستانه ورشکستگی غربی هم شده است، در نتیجه حدود یک دهه‌ای می‌شود که طبق سیاست‌های جدید، در فیلم‌ها و سریال‌ها و به طور کلی تولیدات فرهنگی غربی، مخاطبین به جای قهرمانان تنها و مجرد، زنان و مردانی را می‌بینند که مسئولیت فرزندان خود را بر عهده گرفته‌اند و با عشق به فرزندان‌شان، زندگی را پیش می‌برند.
البته در این نگاه جدید، تغییر مواضع فمنیست‌های امروزی که در آن، به شدت خواستار ازدواج و بچه‌دار شدن و بهره بردن از حقوق یک زندگی قانونمند هستند هم بی‌تاثیر نبوده است و می‌شود گفت، دیگر در غرب هم، نسخه زنان فمنیستی که زیر بار ازدواج و داشتن فرزند نمی‌روند، کاملا از مد افتاده است.
فیلم «یک روز معمولی» به نویسندگی و کارگردانی «اوبرتو پازولینی» محصول سال 2020 کشورهای انگلستان، رومانی و ایتالیاست. این فیلم با الهام از یک داستان واقعی ساخته شده است.
داستان پدر تنها
داستان فیلم «یک جای معمولی»، در مورد زندگی یک مرد کارگر به نام «جان» است که همسرش درست شش ماه بعد از به دنیا آمدن پسرشان، او را ترک کرده و رفته است. در حال حاضر جان بعد از پنج سال و به خاطر بیماری‌اش که روز به روز پیشرفت می‌کند، می‌خواهد از بین خانواده‌های در فهرست انتظار فرزند، حضانت پسرش «مایکل» را به مطمئن‌ترین خانواده بسپارد ولی در این راه گیج شده است و نمی‌داند که باید کدام خانواده را انتخاب کند....
جان در طول مدت بیماری‌اش به خاطر شرایط اقتصادی بدی که دارد، مجبور است کار کند و هیچ روزی نیست که او بتواند به طور کامل با پسرش سپری کند و از طرف دیگر هم باید در روزهای تعطیل به دیدن خانواده‌های مورد نظر برود تا بتواند از بین این خانواده‌ها یکی را انتخاب کند، اما....
بازگشت به مسئولیت‌پذیری
در فیلم «یک جای معمولی»، روابط جان و مایکل به عنوان یک پدر و پسر به زیبایی هر چه تمام‌تر به تصویر کشیده می‌شود.
جان یک پدر مجرد است که همسرش ترکش کرده‌ اما او با وجود مشکلات بیماری‌اش و وضعیت مالی که دارد، تمام تلاشش را می‌کند تا پسرش را به بهترین شکلی که می‌تواند، بزرگ کند. او که به گفته خودش مانند پدرش مجبور شده است پسرش را به تنهایی به سن پنج سالگی برساند، می‌خواهد بهتر از پدرش عمل کند و فرزندش را به جای فرستادن به پرورشگاه، خودش بزرگ کند اما بیماری مانع می‌شود و نمی‌گذارد که جان به آرزویش برسد.
این مرد 34 ساله، بر خلاف تصویری که از مردان و جوانان انگلیسیِ در این سن و سال، در سینما و تلویزیون غرب وجود دارد، صادق، شریف و مذهبی است و به شدت به پسرش اهمیت می‌دهد.
او پسرش را بزرگ‌ترین دغدغه زندگی‌اش می‌داند و محافظت از او را مهم‌ترین تصمیم زندگی‌اش عنوان می‌کند و کارگردان با ظرافت تمام، در فیلم «یک جای معمولی»، سعی دارد تا تصویری جدید از جوان انگلیسی طبقه کارگر را به مخاطبینش نشان بدهد.
بدون اغراق ولی محافظه‌کار
در فیلم «یک جای معمولی»، مخاطبین با دغدغه‌ها و مشکلات پدر و پسری مواجه هستند که در قلب اروپا و در انگلستان زندگی می‌کنند. یک خانواده کارگر با وضعیت مالی متوسط رو به پایین.
از همان ابتدای داستان، پدر ماجرا و مریضی اش به همراه مشکلاتش در انتخاب خانواده مناسب، به چشم مخاطبین می‌آید و هر چه داستان جلوتر می‌رود، مخاطبین بیش‌تر با این پدر هم ذات پنداری می‌کنند.
نگرانی‌ها و دغدغه‌های جان، کاملا برای مخاطبین قابل درک است منتها کارگردان از مهم‌ترین دغدغه مردی مانند جان که باید در جامعه‌ای مانند انگلیس داشته باشد، بدون توجه می‌گذرد....
انگلستان رکورد بالاترین میزان آزار جنسی کودکان در بین کشورهای اروپایی را دارد. در این کشور، طبق آمارها از هر پنج کودک، یک کودک قربانی آزار می‌شود... مخصوصا به این دلیل که بیشتر کودکانی که مورد آزار قرار می‌گیرند، معمولا جزو فرزند خوانده‌ها هستند، جای تعجب دارد که کارگردان فیلم، به هیچ وجه وارد چنین مسئله مهمی نمی‌شود و مانند یک جامعه بسیار پاک، تنها مشکل این پدر را انتخاب بین خانواده‌های به ظاهر متمول و تحصیل کرده نشان می‌دهد.
البته اینکه در نهایت جان، ترجیح می‌دهد فرزندش را به جای یک زن و مرد، به زنی مجرد با وضعیت مالی و رفاهی متوسط بسپارد که احساس می‌کند فرزندش را بسیار دوست دارد هم قابل تامل است. مخصوصا که این زن، بر خلاف دیگر خانواده‌ها که به دنبال فرزندی بودند که پازل خوشبختی شان را کامل کند، نشان داد که دوست دارد باعث خوشبختی یک بچه بی‌پناه باشد و قرار نیست مردی در زندگی‌اش باشد....
فیلم «یک جای معمولی» نشان می‌دهد که در جامعه‌ای که در آن خانواده از هم فرو پاشیده، شاید نسخه‌ای معجزه‌گر وجود نداشته باشد و همچنان زنان و پدرانی باشند که مجبور باشند تنها بار زندگی و فرزندان‌شان را به دوش بکشند اما عشق به فرزند، حتی برای چنین جامه‌ای هم می‌تواند مانند یک داروی تسکین‌بخش عمل کند و از درد‌های انسانی‌اش، تا حدودی کم کند.
خانوادگی و مورد پسند
فیلم «یک جای معمولی»، با موضوع کاملا خانوادگی و بدون هیچ زرق و برق خاصی توانست، بخش کوچکی از زندگی کارگری و مشکلات پدران مجرد را در اروپا به تصویر بکشد. این فیلم که با بودجه‌ای ‌اندک و توسط سه کشور ایتالیا، انگلستان و رومانی ساخته شد، گویی قرار بود نگاه اروپا را در مورد مشکلاتی که با آن، در حوزه خانواده دست و پنجه نرم می‌کنند را به تصویر بکشد و «یک جای معمولی»، در حد یک فیلم بدون سر و صدا که ادعایی هم نداشت، خوب عمل کرد.
این فیلم در سایت‌های مخصوص رای مخاطبین، نمرات قابل قبولی را از بینندگانش کسب کرد و نسبت به فیلم‌های هم رده خودش، که تبلیغات بیشتری داشتند، توانست نظر مثبت منتقدین را هم جلب کند و در کل می‌توان گفت، داستان این پدر فداکار، مورد پسند خاص و عام قرار گرفت.