kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۲۲۲۱
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۰
اهداف ولیعهد سعودی از تور منطقه‌ای 5 روزه

بن سلمان  از انزوا خارج می‌شود؟

 
 
 
محمدرضا مرادی
محمد بن سلمان ولیعهد سعودی از روز 15 آذر ماه در یک تور منطقه‌ای 5 روزه به 5 کشور عمان، کویت، بحرین، قطر و امارات سفر کرد. این سفر در شرایطی برگزار شد که ولیعهد سعودی پس از قتل جمال خاشقجی در انزوایی شدید گرفتار شده و هیچ مقام خارجی حاضر با دیدار وی نیست. در سال 2021 نیز بن سلمان هیچ سفر خارجی تا پیش از این تور 5 روزه نداشته است. علاوه‌بر این جنگ یمن نیز به روزهای سرنوشت‌‌سازی رسیده و بن سلمان در باتلاق این جنگ گرفتار شده است. در این شرایط بن سلمان با سفر به 5 کشور عربی به دنبال رسیدن به اهدافی بود که در ادامه بررسی خواهد شد. 
اهداف سفر منطقه‌ای بن سلمان
- مشکلات داخلی
یکی از مهم‌ترین متغیرهای تاثیرگذار در تغییر نوع نگاه بن سلمان به مسائل منطقه‌ای را باید عوامل داخلی دانست. محمد بن سلمان در حالی به ولیعهدی عربستان رسیده که وی شرایط این پست را ندارد. براساس وصیت ملک عبدالعزیز موسس پادشاهی سعودی، قدرت از برادر به برادر خواهد رسید که در این صورت احمد عبدالعزیز باید جانشین ملک سلمان باشد و از سوی دیگر بر اساس عرف اجتماعی عربستان، شاهزاده‌های مسن و باتجربه باید ولیعهد شوند که در این صورت محمد بن نایف ولیعهد سعودی خواهد بود. اما بن سلمان با برکناری بن نایف از ولیعهدی در سال 2017 خود را به عنوان ولیعهد معرفی کرد. اما مجموعه‌ای از شرایط باعث شده که وی اکنون در هراس باشد که از قدرت کنار گذاشته خواهد شد. براساس تحلیل و بررسی کارشناسان، ولیعهد سعودی به سه دلیل ممکن است به پادشاهی نرسد. مهم‌ترین عامل در این مورد مخالفت داخلی است که بزرگترین مشکل بن سلمان به شمار می‌رود؛ چراکه وی بدون تأیید شورای بیعت‌، سمت ولیعهدی را بر عهده گرفت. وی محمد بن نایف را سرنگون و کودتای نظامی و امنیتی را علیه شورای بیعت آغاز کرد. با این حال‌، مخالفان داخلی ولیعهد سعودی را می‌توان به چند گروه تقسیم کرد. گروه اول خانواده سلطنتی: آنها معتقدند که بن سلمان شایستگی و قدرت اداره عربستان را ندارد. آنها نتیجه جنگ عربستان علیه یمن‌، مشکلات و چالش‌های منطقه‌ای با ایران و لبنان و مالزی را به عنوان نمونه‌های بارز بی‌تدبیری ریاض می‌دانند. از سوی دیگر‌، طبق نظر شورای بیعت‌، سلطنت بین فرزندان عبدالعزیز باید ادامه می‌یافت‌، اما این اتفاق نیفتاد. گروه دوم: آنها بیشتر با رفتار متضاد بن سلمان مخالفند. آنها استدلال می‌کنند که وی در انجام اقداماتی از رویکرد «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی تقلید می‌کند که مطابق با سیاست‌های عربستان و عوامل تقویت‌کننده داخلی نیست. اما گروه سوم با سیاست سرکوب و فشار حداکثری آل‌سعود از ابتدای استقرار سلطنت تا به امروز مخالف هستند. همچنین شهروندان زیادی نیز هستند که با سیاست‌های بی‌پروای ولیعهد سعودی با رنج و سختی دست و پنجه نرم می‌کنند و از جمله این شهروندان می‌توان قبیله « الحویطات» را نام برد که در پروژه « نئوم» به دلیل ترک نکردن سرزمین‌شان سرکوب و کشته شدند. محمد بن سلمان از آغاز ولیعهدی، شاهزادگان و شخصیت‌های با نفوذ در عربستان را کشته‌، دستگیر و اخراج کرده است و دیگران نیز با سیاست‌های بی‌پروا وی مخالفت کرده‌اند. اخیرا نیز سعودی لیکس اعلام کرد که بن سلمان به شدت منزوی شده و دچار نوعی تحقیر و ضعف شده و همین مسئله می‌تواند وی را از رسیدن به تخت پادشاهی دور کند. 
بن سلمان پیش از این خود را به عنوان رهبر جهان عرب تصور می‌کرد ولی شرایط داخلی و تضعیف جایگاهش باعث شده که وی با هدف تقویت جایگاه خود به کشورهای عربی سفر کرده و بتواند تضمین‌هایی از این کشورها برای رسیدن به تخت پادشاهی دریافت کند. 
رقابت‌ها و تنگناهای منطقه‌ای
یکی دیگر از اهداف بن سلمان از تور دوره‌ای به مسائل منطقه‌ای بر می‌گردد. بن سلمان علاوه‌بر اینکه سعی داشت خود را به عنوان مصلح اجتماعی در عربستان معرفی کند در سطح  منطقه‌ای نیز سعی داشت خود را به عنوان شاهزاده‌ای مقتدر و تاثیرگذار معرفی کند. اما وی برای ارائه این تصویر از خود، نیاز به ماجراجویی‌های منطقه‌ای داشت. به همین دلیل جنگ یمن را در سال 2015 به راه ‌انداخت، از تروریست‌ها برای ساقط شدن دولت سوریه حمایت کرد و مهم‌تر از همه پس از نافرمانی قطر، رابطه با این کشور عربی را قطع کرد. محمد بن سلمان در سال 2015 که پدرش به قدرت رسید شاهزاده‌ای شناخته شده نبود. به همین دلیل وی برای تثبیت خود در هرم قدرت، اقدام به یک ماجراجویی منطقه‌ای کرد. بن سلمان جنگ یمن را به راه‌انداخت وسعی داشت در چند هفته انصارالله را شکست داده و منصور ‌هادی رئیس‌جمهور مستعفی را به قدرت بازگرداند. هدف وی از این اقدام نیز نشان دادن قدرت خود بین شاهزاده‌های سعودی و حتی عرصه منطقه‌ای و  بین‌المللی بود. اما رویای بن سلمان در یمن به سراب تبدیل شد و نزدیک به 7 سال از این رویا گذشته و اکنون ولیعهد سعودی سراسیمه به دنبال راهی برای فرار از یمن است. در سوریه نیز عربستان تلاش زیادی کرد تا بشار اسد رئیس‌جمهور این کشور سقوط کند و تروریست‌ها به قدرت برسند اما اکنون دولت سوریه بر 
90 درصد خاک این کشور حاکم است. یکی دیگر از مهم‌ترین برنامه‌های بن سلمان به زانو درآوردن قطر بود. قطر که به دلیل مخالفت با سیاست‌های عربستان به «جوجه اردک زشت» در شورای همکاری خلیج‌فارس معروف شده است در خرداد ماه 96 توسط عربستان، امارات، بحرین و مصر تحریم شد. این کشور در یک محاصره همه‌جانبه قرار گرفت و ریاض بر این باور بود که دوحه سرانجام در برابر این محاصره تسلیم خواهد شد. اما این رویای بن سلمان نیز با شکست مواجه شد و در نهایت عربستان مجبور به از سرگیری روابط با قطر شده است. 
بن سلمان پس از 6 سال تلاش برای تصویر سازی از خود به عنوان رهبری قدرتمند اکنون به بن بستی استراتژیک رسیده است. شکست سیاست‌های منطقه‌ای نه تنها وی را به رهبری منزوی تبدیل کرده بلکه به کاهش اعتماد به نفس وی نیز منجر شده است. از سوی دیگر تلاش‌های وی برای فشار بر ایران به نتیجه نرسیده و ایران از تمامی حوزه‌های تقابل با عربستان پیروز خارج شده است. بنابراین بن‌سلمان به ناچار سیاست‌های تهاجمی خود را کنار گذاشته و سعی دارد با کشورهای عربی منطقه به ویژه قطر که به رقیب عربستان تبدیل شده، روابط خود را احیا کند.
مسئله بعدی به رقابت عربستان با امارات بر می‌گردد. از نظر استراتژیک، سعودی‌ها و اماراتی‌ها اشتراکات زیادی دارند. آنها هر دو نگران توسعه برنامه هسته‌ای ایران و نفوذ منطقه‌ای این کشور هستند، از سویی دیگر هر دوی آنها به دنبال فرار از قید اقتصاد رانتی به آینده‌ پسا نفتی هستند. ریاض و ابوظبی هر دو تحت سلطه شخصیت‌های قدرتمند سلطنتی قرار دارند، محمد بن سلمان ولیعهد در عربستان سعودی و محمد بن زاید ولیعهد در ابوظبی هر دو اتفاق نظر دارند که اصلاحات منطقه‌ای شامل آزاد‌سازی سیاسی نمی‌شود. این اشتراکات باعث ایجاد رابطه نزدیک هم بین این دو حاکم شده است به طوری که ولیعهد اماراتی را باید آموزگار همتای جوان سعودی خود دانست. این دو کشور البته در تمام اولویت‌های منطقه‌ای کاملاً همسو نیستند. امارات متحده عربی از درگیری نظامی و دیپلماتیک در یمن خارج شده است و به همین خاطر اختلافات اساسی با عربستان در این باره دارد. اماراتی‌ها در لیبی جسورتر عمل کرده و از خلیفه حفتر، فرمانده جنگ پشتیبانی می‌کنند، در حالی که سعودی‌ها عمدتاً درگیری را ادامه می‌دهند. حتی در قطر، سعودی‌ها نسبت به امارات متحده عربی در اوایل سال 2017 سریعتر خواستار تصویب قطعنامه‌ای برای محاصره این کشور شدند. علاوه‌بر این، امارات متحده عربی نشانه‌های ناخوشایندی از رهبری منطقه‌ای را نشان می‌دهد که نقش اصلی یعنی ریاض را زیر پا می‌گذارد. ابوظبی این اتهام را به سمت عادی‌سازی با اسرائیل هدایت کرد و در نتیجه همچنان بهترین موقعیت دولت خلیج‌فارس برای دریافت اف-35 آمریکا را دارا است.
علاوه‌بر این، درگیری همزمان آنها برای ایجاد اقتصاد پس از نفت، هر دو کشور را به طور فزاینده‌ای وارد رقابت اقتصادی می‌کند. یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های رقابتی بحث گردشگری، به ویژه بخش غیر حج است که گردشگران با درآمد متوسط و بالا به دنبال سواحل، استراحتگاه‌ها و ماجراجویی‌های تفریحی در عربستان هستند. این در حالی است که دبی، قلب صنعت جهانگردی امارات متحده عربی، در حال حاضر به مراتب از عربستان سعودی جلوتر است، ماهیت برند دبی و به طور کلی گردشگری امارات به این معنی است که عربستان سعودی فعلا شرایط دشواری در این رقابت دارد. ریاض و ابوظبی همچنین در بخشهای دفاعی نیز رقابت خواهند کرد، حوزه‌ای که بدون شک ریاض به دلیل عدم اجرا روند عادی ‌سازی خود با اسرائیل، مانند امارات به فن‌آوری‌های پیشرفته نظامی تل‌آویو دسترسی نخواهد داشت
امارات اخیرا تحرکات منطقه‌ای خود را بیش‌تر کرده است. در این مسیر اخیرا وزیر خارجه امارات برای نخستین بار از سال 2011 به سوریه سفر کرد. همچنین محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی که ترکیه را همواره رقیب و دشمن خود معرفی می‌کرد پس از 10 سال به این کشور سفر کرد. علاوه‌بر این شیخ طحنون بن زاید آل نهیان‌، مشاور امنیت ملی امارات نیز اخیرا به تهران سفر کرد. این تحرکات از نظر ریاض به معنای پیش افتادن ابوظبی در   رقابت‌های منطقه‌ای است. به همین دلیل بن سلمان با این سفر منطقه‌ای سعی در پر کردن این فاصله ایجاد شده را دارد. 
جنگ یمن همچنان 
در اولویت سیاست خارجی عربستان
مدتهاست که جنگ یمن به مهم‌ترین موضوع و مسئله مورد توجه رهبران سعودی در سیاست خارجی تبدیل شده است. حال اما با فروپاشی کامل ائتلاف نظامی تحت رهبری عربستان و گرفتار شدن این کشور در باتلاق جنگ، افزایش فشارهای بین‌المللی و سردرگمی ریاض در چگونگی خروج آبرومندانه و کم‌هزینه‌تر از این جنگ، چالشی است که سعودی‌ها را دچار استیصال کرده است. در این شرایط به گفته بلومبرگ، به نقل از برخی دیپلمات‌ها، محمد بن سلمان در سفر دوره‌ای خود به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به دنبال جلب حمایت بیشتر و یافتن راه‌حلی برای جنگ یمن بود. ریاض با تشدید محاصره مأرب و عدم ثمربخش بودن حملات شدید هوایی برای جلوگیری از روند پیشروی‌های انصارالله در ساحل غربی طی هفته‌های اخیر، نگران از دست دادن کامل قافیه جنگ به صنعا و داشتن موضع ضعف در مذاکرات آینده هستند. این در حالی است که انصارالله در پاسخ به حملات هوایی سعودی‌ها موفق شدند دور جدیدی از حملات موشکی و پهپادی موسوم به «بازدارندگی» را در عمق خاک عربستان صورت دهند.
مع‌الوصف در این سفر دوره‌ای امکان نقش‌آفرینی کشورهایی چون عمان و یا قطر، که از روابط دوستانه و نزدیکی با تهران برخوردار هستند و حتی مسقط در گذشته میزبان چندین دور گفت‌وگوهای مستقیم و غیرمستقیم سعودی و انصارالله بوده است، مورد توجه محمد بن سلمان قرار داشت.
تلاش برای رهایی از بی‌توجهی بایدن
با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا محمد بن سلمان جانشین ولیعهد سعودی موفق شد خود را به عنوان گزینه‌ای مناسب در جهت منافع آمریکا معرفی کند و از این رو حمایت‌های ترامپ از وی باعث شد تا  بن سلمان در کودتایی محمد بن نایف را از ولیعهدی برکنار و خود بر این پست تکیه کند. کتاب «آتش‌ و خشم درون 
کاخ سفید ترامپ» نوشته «مایکل وُلف»، روزنامه‌‌نگار آمریکایی بخشی از این مسئله را افشا کرده است. محمد بن سلمان با این حمایت‌ها، سیاست تهاجمی خود در خاورمیانه و به ویژه علیه ایران را دنبال کرد. اما دو عامل باعث از بین رفتن این سیاست شد. در درجه نخست قتل جمال خاشقجی رونامه‌نگار منتقد سعودی بود. خاشقجی به دستور بن سلمان سلاخی شد و مستندات این مسئله نیز از سوی سازمان سیا افشا شد. این مسئله باعث فشار فزاینده‌ای بر بن سلمان شده و وی را منزوی کرده است. بن سلمان به دنبال این بود که خود را به عنوان شاهزاده‌ای مصلح در جهان عرب به کشورهای غربی معرفی کند اما این جنایت باعث شد که تمام رویاهای بن سلمان نقش بر آب شود. نتیجه آنکه وی حتی از طرف کشورهای غربی برای سفر نیز دعوت نمی‌شود.
عامل دوم نیز شکست دونالد ترامپ در برابر جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری 2020 شد. با شکست ترامپ، بن سلمان بزرگترین حامی خود را از دست داد. چرا که ترامپ تلاش زیادی کرد تا از بن سلمان با دریافت باج‌های سنگین در پرونده خاشقجی دفاع کند. اما شکست ترامپ باعث انزوای کامل بن سلمان شد. از بین رفتن چهره ترسیم شده بن سلمان در رسانه‌های غربی به عنوان یک شاهزاده مدرن و اصلاح‌طلب باعث شد تا ولیعهد سعودی به دنبال کنار گذاشتن سیاست تهاجمی در برابر ایران باشد. 
از طرفی اشتیاق بایدن برای احیای برجام، کشور‌های عربی حوزه خلیج‌فارس از جمله عربستان را به این نتیجه رسانده که سرانجام ایران و دیگر کشور‌های مذاکره‌کننده به توافق دست خواهند یافت. بنابراین با پیشرفت مذاکرات، شاهد لحن آشتی‌جویانه ولیعهد عربستان و تلاش ریاض برای ترمیم مناسبات با تهران هستیم.
بن سلمان نیز در درجه اول برای رهایی از انزوای به وجود آمده در نتیجه قتل خاشقجی و در درجه دوم پی‌ریزی سیاستی جدید بدون اتکا به آمریکا تور منطقه‌ای خود را آغاز کرد. 
نتیجه
محمد بن سلمان ولیعهد سعودی که با سند چشم‌انداز 2030 سعی داشت خود را به عنوان شاهزاده‌ای پیشرو در جهان عرب معرفی کند با قتل جمال خاشقجی به شاهزاده قاتل و جنایتکار تبدیل شد و مقامات غربی تحت فشار افکار عمومی حاضر به دیدار با وی نیستند. این مسئله وی را در نوعی از انزوا قرار‌داده است. از سوی دیگر در جنگ یمن، ریاض روز به روز به شکست نهایی نزدیک‌تر می‌شود و همین مسئله بن سلمان را به چاره‌جویی وا داشته است. تحرکات امارات با هدف ارتقای جایگاه منطقه‌ای نیز مزید بر علت شده است. در این میان بن سلمان با کنار گذاشتن دیدگاه‌های تهاجمی و افراطی خود به 5 کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس سفر کرد تا بتواند هم از انزوا خارج شود و هم برای رقابت با امارات نیز چاره‌جویی کند.