kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۲۱۵۷
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۸
عوامل تخلیه روستاها و راهکارهای جلوگیری از آن - بخش پایانی

تضمین بلندمدت برای ماندگاری روســتا

 

قاسم رحمانی
ماندگاری روستاها علاوه ‌بر راهکارهای مطرح‌شده در گزارش قبلی، به تمهیدات دیگری هم نیاز دارد اما تعداد زیاد روستاها و شهرهای کم‌جمعیت، ضمن کاهش بهره وری موجب افزایش مشکلات روستائیان و مهاجرت آنها به شهر می‌شود و تبعات اجتماعی و اقتصادی بدی به جای می‌گذارد.
فرهاد طهماسبی؛ جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی می‌گوید: «روستاییان غیرمتخصصی که تمکن مالی ندارند با مهاجرت به شهرها، در یک چرخه معیوب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گرفتار می‌شوند و مهاجرت آنان غیرطبیعی تلقی می‌شود. روستاییان با مهاجرت غیرمنطقی به شهرها، علاوه ‌بر هدررفت سرمایه‌های خود با ایجاد مشاغل کاذب موجب نوعی سرگردانی اقتصادی برای خود و جامعه می‌شوند.همچنین روستا‌های خالی از سکنه به طور معمول به یک محل متروکه برای افرادی تبدیل شود که دچار جرائم اجتماعی هستند.»
در این گزارش به راهکارهایی چون ایجاد درمانگاه مجهز و اورژانس بیمارستانی، احیای جهادسازندگی با تمرکز بر روستاها و ایجاد شبکه فاضلاب روستایی، آسفالت و تجمیع روستاها می‌پردازیم.
ایجاد درمانگاه مجهز و اورژانس بیمارستانی
یکی از راهکارهای ماندگاری روستاها، ایجاد شبکه بهداشتی و درمانی مجهز است.
یک روستایی ساکن خوزستان می‌گوید:
«خانه بهداشت داریم اما امکاناتش در حد مداوای سرپایی و تزریقات است. شب‌ها هم بسته است و اگر کسی بیمار شود یا زنان باردار بخواهند وضع حمل کنند، دسترسی به خانه بهداشت یا درمانگاه ندارند.»
روستایی دیگری تصریح می‌کند:«امکانات سطحی و متوسط در بیمارستان شهر نزدیکمان داریم اما برای درمان‌های سطح بالا باید به اهواز برویم که حدود
100 کیلومتر فاصله دارد.»
این حرف‌ها، گفته مشترک اغلب روستائیان کشور است که با یک جست‌وجوی استان به استان در اینترنت، معلوم می‌شود.
امیر میرزایی؛ روستایی ساکن کرمانشاه می‌گوید:
« ایجاد درمانگاه و اورژانس مجهز بیمارستانی آمبولانسی و اتوبوسی ثابت و سیار، یک نیاز اساسی برای روستاهاست. این پایگاه‌های درمانی باید مجهز به اتاق عمل هم باشد.»
یک روستایی ساکن غرب استان اصفهان که لیسانس جامعه‌شناسی دارد، می‌گوید:« اغلب به‌ورزان یا پزشکانی که به روستاها می‌آیند، تخصص متناسب با مشکلات درمانی روستائیان ندارند. دانشگاه‌ها، باید پزشک روستا تربیت کنند. در واقع، پزشک روستا باید به عنوان یک تخصص، مطرح شود. برای پزشکان بیکار، دوره‌هایی بگذارند و آنها را برای کار در روستاها آماده کنند.»
او می‌افزاید:«پزشک روستا علاوه ‌بر تسلط به تشخیص و درمان بیماری‌های معمول، باید جراحی‌های کوچک بلد باشد. حیوان گزیدگی و قطع عضو یا آسیب‌های ناشی از کار با ماشین آلات کشاورزی و چاه‌های برقی در روستاها زیاد است و پزشک روستا باید توان درمان‌های اولیه و آماده ‌سازی فرد آسیب دیده برای اعزام به شهر را داشته باشد.»
فاضلاب و آسفالت روستایی
ایجاد شبکه فاضلاب روستایی، علاوه ‌بر رفع بوی بد در روستاها، جلوی بسیاری از بیماری‌ها را می‌گیرد.
یک عضو شورای روستایی می‌گوید: « بودجه روستاها و شهرهای کوچک، کفاف آسفالت یک خیابان را هم نمی‌دهد چه برسد به ایجاد شبکه فاضلاب. برای ارتقای سطح بهداشت روستایی، وجود شبکه فاضلاب ضروری است. همچنین فضای داخلی روستاها باید آسفالت شود. با توجه به افزایش زباله‌های صنعتی همچون انواع پلاستیک، جمع‌آوری زباله و خدمات درون روستایی، امری لازم است. راه روستاهای کوچک با یک باران و برف قطع می‌شود. دولت در این زمینه‌ها، متولی اصلی است.»
تجمیع روستاها
یکی از چیزهایی که خدمات‌رسانی به روستاها را سخت می‌کند و موجب هدررفت بودجه و امکانات هم می‌شود، پراکندگی زیاد روستاها در کشور پهناوری چون ایران است. یک دلیل فقدان بیمارستان در روستاها، به صرفه نبودن احداث آن گفته می‌شود. بنابراین تجمیع روستاهای کم‌جمعیت از نظر برخی کارشناسان و مسئولان امری لازم است.
یک جامعه‌شناس می‌گوید:« برای تجمیع روستا باید ملاک جمعیتی داشته باشیم. اولین مولفه برای شکل‌گیری هر اجتماع یا جامعه‌ای، وجود امنیت است. اگر روستا حداقل سه هزار نفر جمعیت داشته باشد به آن پاسگاه می‌دهند. بنابراین، حداقل جمعیت یک روستا باید به تعدادی باشد که در آن پاسگاه احداث کنند. تهیه خانه، زمین کشاورزی و آغل برای روستائیان مهاجر، از دیگر لوازم تجمیع روستاهاست که بدون کمک دولت و دیگر دستگاه‌های حاکمیتی شدنی نیست.»
او می‌افزاید:« اگر چند روستا نزدیک یکدیگرند با ایجاد مرکز درمانی، مدرسه و دیگر امکانات عمومی بین آنها و دادن دسترسی، می‌توان آنها را تجمیع کرد، مشروط
بر اینکه زمین‌های کشاورزی بین آنها آسیب نبینند یا دچار تغییرکاربری نشوند.»
این جامعه‌شناس می‌گوید: « هماهنگی دولت با معتمدین، روحانیون، ریش سفیدان، تحصیلکردگان، شوراها و روستائیانی که دارای نفوذ کلام بین مردم هستند و شنیدن و عمل به نظرات آنها برای تجمیع روستاها لازم است اما روستاها را به شهر تبدیل نکنند، مگر اینکه قانون «شهر کشاورزی» تصویب و اجرا شود.»
او ادامه می‌دهد:« اول اینکه، شهرهای کشاورزی باید از تجمیع چند روستا تشکیل شود و ثانیا اجازه تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی داده نشود، مگر به صنایع مرتبط که باید به صورت جمعی در خارج از اراضی کشاورزی و دامپروری احداث شود.»
معاون امور اراضی وزارت جهاد کشاورزی می‌گوید:
«37 درصد شهرها بر اساس آخرین سرشماری زیر
پنج هزار نفر جمعیت دارند و به محض اینکه روستا تبدیل به شهر می‌شود با خروج دام از چرخه، ‌تولیدات کم می‌شود. در حقیقت با تبدیل روستا به شهر با دست خودمان تولیدات کشاورزی را کاهش می‌دهیم.»
یک کارشناس بهره وری می‌گوید:« تجمیع شهرهای کوچک، ایجاد گلخانه‌ها و دامپروری‌های نیمه صنعتی از جمله راهکارهای بازگرداندن این روستاشهرها به چرخه تولید کشور است.»
شهرنشینی کشاورزی
راهکار دیگر انتقال جمعیت روستائیان به نزدیک‌ترین شهر به شرط عدم ترک کشاورزی، دامداری و به طور کلی اشتغال روستایی است. این راهکار، عطش شهرنشینی را از بین می‌برد و موجب دسترسی روستائیان به امکانات شهری همچون بیمارستان می‌شود.
یک کارشناس بهره‌وری می‌گوید:« می‌توان به کشاورزان کمک کرد که در شهرهای نزدیک به روستایشان سکونت کنند و هر روز بر سر زمین‌هایشان در روستا بروند. در شهرها، افراد در کنار محل کارشان زندگی نمی‌کنند و این مدل به شرط عدم ترک مشاغل روستایی و عدم
تغییر کاربری زمین‌های زراعی، می‌تواند برای شهرنشینی کشاورزی هم به کار گرفته شود. الان اغلب روستائیان یک وسیله نقلیه دارند و وسائل نقلیه عمومی هم هست. مسئله اینجاست که بیشتر روستائیان توان تهیه خانه در شهرهای کوچک را هم ندارند اما از محل صرفه‌جویی ناشی از تجمیع امکانات، می‌توان به روستائیان کمک کرد که «کشاورز یا دامدار شهرنشین» شوند.»
اعطای کوپن کالایی به جای پول نقد
اغلب روستاها، بانک ندارند و روستائیان برای دریافت نقدی یارانه باید به شهرهای مجاور بروند، این در حالی است که بیشتر روستائیان می‌گویند؛ یارانه کالایی برای آنها بهتر است.
یک روستایی ساکن استان مرکزی که پزشک است، می‌گوید:«یارانه نقدی برای شهرها خوب است اما در روستاها به دلیل فقدان بانک، مایه زحمت شده. بنابراین توزیع کالاهای یارانه ای، روش بهتری برای حمایت از روستائیان است. در هر روستا باید فروشگاه تعاونی وجود داشته باشد و کالاهای یارانه‌ای از این طریق به مردم برسد. با توجه به اینکه دو نوع یارانه داده می‌شود،
بهتر است یکی از آنها در روستاها، کالایی شود.»
احیای جهاد سازندگی
روستاها نیاز به یک طرح ساماندهی جامع دارند که بازوی اجرای آن، جهاد سازندگی است. این روزها بحث درباره چگونگی احیای جهاد سازندگی در جریان است که خود به گزارش‌هایی جداگانه نیاز دارد.
نوروزی؛ یک جهادگر قدیمی می‌گوید:«جهاد سازندگی باید با تمرکز بر امور روستاها و شهرهای کوچک که اغلب محروم هستند، احیا شود. البته اولویت روستاها و مناطق محروم نسبت به دهه‌های60 و 70 تغییر کرده ‌اما به دلیل عمق محرومیت روستاها در قبل از انقلاب، کارهای بر زمین مانده زیادی باقی‌مانده است. یکی از راه‌های جلوگیری از مهاجرت روستائیان احیای جهاد سازندگی به عنوان یک نهاد حاکمیتی غیر‌دولتی است تا در کنار وزارت جهادکشاورزی به سامان دادن امور روستاها بپردازد.»
او می‌افزاید:« روستا مثل شهر نیست که با نظارت دولت، مشکلاتش رفع شود. دولت در روستا متولی اصلی زندگی مردم است. اگر در کلانشهرها الگوی اقتصاد بازار مناسب است در روستا عکس قضیه است و اقتصاد دولتی باید حاکم باشد. روستایی و کشاورز ریسک ناپذیر است. در سال‌های گذشته کشاورزان حتی حاضر به استفاده از کشت جدید نبودند چون می‌گفتند اگر محصول ما خوب نشد، چه کسی پاسخگوست. یکی از دلائل مهاجرت روستائیان، ریسک‌هایی است که مدیران ناآشنا به روستاها در سال‌های گذشته تحمیل کرده‌اند.»
جهادگر دیگری می‌گوید: « وزارت جهاد کشاورزی به دلیل نظام بوروکراتیک اداری، قادر به ساماندهی همه امور روستاها نیست. بنابراین با تشکیل جهاد سازندگی وزارت جهادکشاورزی صرفا به امور اداری و ستادی مشغول شده و عملکرد میدانی در همه امور روستاها به جهادسازندگی واگذار می‌شود. حتی بخشی از وظایف کمیته امداد و بهزیستی در روستاها باید به جهادسازندگی واگذار شود و جهاد عهده‌دار روستاها باشد چه برخوردار و چه محروم.»
او می‌افزاید:« امور روستاها در کشور پهناور ما، کاری گسترده، وقت گیر و میدانی است و نمی‌توان از پشت میز آن را اداره کرد. به مدیر روستازاده‌ای نیاز دارد که آن نوع زندگی را به صورت عملی و ذهنی فراموش نکرده باشد. مدیر تنبل و فاقد نگاه راهبردی مشخص و بی‌توجه به درد نمی‌خورد.»
هشدار درباره خطر ارباب رعیتی جدید
کشاورزی قراردادی، طرحی امتحان نشده در کشور است که این روزها به عنوان تنها راه نجات کشاورزی، عنوان می‌شود، حال آنکه وابسته کردن کشاورز به شرکت‌های کشاورزی خصوصی از بستر این طرح، بسیار محتمل است.
یک کارشناس اقتصادی می‌گوید:« ایران مثل آمریکا یا آلمان نیست که در آن صادرات بر واردات مزیت داشته باشد بلکه به دلایل مختلف از جمله اختلاف نرخ ارز آزاد و دولتی، واردات مزیت زیادی دارد. بسیاری از صنوف تولیدی کشور در کار واردات هستند و گاه با اینکه ادعای حمایت از تولید دارند چوب لای چرخ تولید می‌گذارند که در ماجرای لوازم خانگی خود را نشان داد اما منحصر به این صنف نیست.»
او می‌افزاید:« نفوذ واردکنندگان یا عوامل آنها به درون صنوف و تشکل‌های تولیدی در طرح کشاورزی قراردادی هم می‌تواند رخ بدهد و چون بحث غذا به امنیت کشور ربط دارد می‌تواند آلت دست دشمنان خارجی و جریانات سیاسی داخلی شود. از این رو زنجیره تامین غذای کشور از مزرعه تا سفره، به ویژه در کالاهای اساسی تماما باید دست دولت باشد. اعطای کود، بذر، سم و... به کشاورز و دریافت وجه آن در زمان برداشت به طوری‌که کشاورز ضرر نکند، حتما باید صورت گیرد اما به وسیله دولت نه دیگران. در واقع، کشاورز باید با دولت و حاکمیت (وزارت جهاد کشاورزی) قرارداد ببندد و در این راه می‌توان از ظرفیت جهادسازندگی، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام(ره)و دیگر نهادهای حاکمیتی تحت مدیریت واحد وزارت جهادکشاورزی استفاده کرد.»
کارشناس اقتصادی دیگری می‌گوید: « در طرح کشاورزی قراردادی، خریدار(دلال قانونی شده) برای کشاورز تعیین تکلیف می‌کند که چه میزان از چه محصولی بکارد. دلالی که سودش بیش از آنکه در کشت باشد در واردات است. کاهش یا عدم تصدی‌گری دولت در روستا بی‌معنی است و موجب احیای نظام ارباب رعیتی در قالبی جدید می‌شود. سپردن سرنوشت کشاورزان به سرمایه‌داران و انحصارگران، موجب مهاجرت روستائیان به شهرها و وابستگی غذایی کشور می‌شود.»
دخالت دولت در امور روستاها برای ماندگاری این واحد اجتماعی، امری ضروری است. روستا مثل شهر نیست که قادر به اداره امور خود باشد، بنابراین، نظارت در روستا کافی نیست و دولت مجبور است کشاورز خوبی باشد.