عوامل و موانع کسب بصیرت(زلال بصیرت)
بصیرت به معنای درك عمیق، ابزاری برای شناخت حق و برونرفت از چالشهاست و برای همه، بهویژه دستاندركاران و مسئولان نظام امری لازم است.
هر چند بصیرت، نوعی شناخت است، اما باید در نظر داشت هر شناختی توأم با بصیرت نیست.
چالش بیبصیرتی در میان سپاهیان علی(ع)
هنوز بیش از پنجاه سال از طلوع اسلام نگذشته بود كه بین خود مسلمین جنگهای صفین، جمل و نهروان در گرفت.
عدهای معاویه را از حضرت علی(ع) باهوشتر میدانستند؛ در حالیكه اینگونه نبود و به گفته حضرت امیر(ع) معاویه برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود از هر راه و وسیلهای استفاده میكرد؛ اما امیرالمؤمنین(ع) برای تحقق اسلام تلاش میكرد و با در نظر گرفتن احكام شرع و اسلام عمل میكرد؛ نه اینکه متوجه برخی مسائل نباشد.
زمانی كه شكست معاویه از لحاظ نظامی قطعی شده بود، قرآنها را بر سر نیزه كرد و با توسل به این نیرنگ آتش جنگ را خاموش كرد و هر چه قرآن ناطق، علی(ع) فریاد زد، سپاهیانش كه از جنگ طولانی و تلفات و دوری از خانواده خسته شده بودند، با بیبصیرتی،سلاح را بر زمین گذاشتند و در نتیجه ماجرای تلخ حكمیت پیش آمد.
با وجود اینکه یاران حضرت امیر(ع) میدیدند آن حضرت و مالك اشتر میجنگند، اما آنها حاضر به ادامه جنگ نشدند،با صرف نظر از اینکه حضرت علی(ع) امام و پیشوای معصوم است و كاری بیحكمت انجام نمیدهد، همه یاران آن حضرت نسبت به تجربه و هوشیاری ایشان در فرماندهی جنگها آگاه بودند؛ با این وجود از فرمانبردن از حضرت امیر(ع) سر باز زدند.
امروزه در روانشناسی ثابت شده كه تمایلات انسان بر ادراكات حسی فرد اثر میگذارد،یاران امیرالمؤمنین(ع) از طولانی شدن جنگ خسته بودند و تلفات سنگینی هم داده بودند و تمایل به اتمام جنگ داشتند؛ لذا اصلاً فریادهای علی(ع) را نمیشنیدند.
گاهی منشأ بیبصیرتی تمایلات نفسانی است كه باعث میشود فرد علیرغم برخورداری از قوه تفكر نتواند به درستی درباره بعضی مسائل فكر كند.
قضاوت عجولانه یكی دیگر از عوامل بیبصیرتی است. عدهای ابتدا بر اساس تمایلات خود نتیجهگیری كرده و سپس سعی میكنند با استدلال، نتیجهگیری خود را به كرسی نشانده و در حقیقت آن را توجیه كنند.
عدهِای با استفاده از بعضی مقدمات، به گونهای با قرآن استدلال میكنند كه نتیجه دلخواه خود را بگیرند و در حقیقت سعی میكنند خواسته خود را بر قرآن تحمیل كنند.
همچنین برخی در شرایط فتنه، كه حق و باطل با هم آمیخته شده و باطل با پوششی از حق خودنمایی میكند، ابتدا نتیجه دلخواه خود را كه همان پیروی از جریان باطل است میگیرند و سپس با استفاده از پوشش حق، جریان باطل را موجّه جلوه داده و با سوءاستفاده از معدود نقاط ضعفی كه در جریان حق است در جهت مخدوش كردن چهره حق تلاش میكنند. اینجاست كه اگر فردی بصیرت نداشته باشد، فریب جریان باطل را خواهد خورد.
در جریان جنگ جمل فردی خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسید و با برشمردن ویژگیهای حضرت علی(ع) كه در یك طرف جنگ قرار داشت و ویژگیهای اصحاب پیامبر(ص) و عایشه، همسر پیامبر(ص) كه در طرف دیگر قرار داشتند، از حضرت سؤال كرد كه چگونه حق را بشناسد. حضرت امیر(ع) در جواب او گفتند: اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی.
نباید افراد ملاك قرار گیرند؛ بلكه باید حق را شناخت و با انگیزه حقطلبی فتنه را بررسی كرد و در این جهت از راحتطلبی و ترجیح تمایلات شخصی نیز باید پرهیز كرد.
نقش حقیقتجویی در کسب بصیرت
گاهی امر بر خود انسان هم مشتبه میشود؛ به گونهای كه حتی یك فرد هوشیار نیز خود را فریب میدهد و به خاطر غرور و خود برتربینی و هوای نفس خود را با نظام مساوی میداند و معتقد است كه مصلحت نظام را فقط خودش درك میكند و اگر به آنچه میگوید عمل نشود، نظام، انقلاب و اسلام از بین میرود و سیل عظیم مخالفان خود را افرادی بیبصیرت و بیسواد معرفی میكند!
هوای نفس دشمن بصیرت است. حقیقتجویی هنر است و باید حق را شناخت؛ نه اینکه بهگونهای قضاوت كرد كه به نفع رفیق و حزب و گروه خود انسان باشد.
اگر در شرایط فتنه هوای نفس حاكم باشد، فتنه بسیار طول خواهد كشید؛ چرا كه نور یكی است ولی ظلمات هزارهاست.
فكر صحیح و عمیق و اصلاح نیت، دو عامل مهم برای كسب بصیرت است و مصداق تام این ویژگیها را میتوان در رهبر معظم انقلاب یافت.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (ره) در جمع گروهی از مدیران
و فرماندهان نیروی انتظامی؛ قم؛ 1/11/88
زلال بصیرت هر دو هفته یک بار روزهای یکشنبه منتشر میشود.