kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۱۲۸۳
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۰

درماندگی انسان از شکرگزاری نعمت‌ها

 
 
فرشته محیطی
نعمت‌های الهی چنان بی‌پایان است که انسان هر چه شکر کند، از عهده شکرش بر نیاید؛ چرا که انسان ناتوان و درمانده از حق شکرگزاری است؛ به‌ویژه که این عنایت الهی است که شخص‌،شکرگزار باشد و به زبان و عمل شکر کند که خود این عنایت نیز نیازمند شکری دیگر است. از همین رو سعدی شیرازی می‌گوید که در قول و عمل نمی‌تواند شاکر نعمت‌های الهی باشد: از دست و زبان که برآید. کز عهده شکرش به درآید.
در نوشتار حاضر نویسنده فلسفه شکرگزاری نعمتها و زمینه‌های گرایش انسان به شکر نعمت را تشریح کرده است.
***
شکر، مساوی ایمان 
شکی نیست که انسان برای بندگی و عبادت خدا آفریده شده است(ذاریات، آیه 56)؛ زیرا او با عبادت بر پایه هدایت‌های تکوینی و تشریعی است که می‌تواند انوار صفات الهی سرشته در ذات خویش را به تمامیت برساند و در مقام خلافت مطلقه الهی قرار گیرد و به عنوان مظهر در ربوبیت و پرودگاری به اکمال و اتمام آفریده‌های دیگر بپردازد.(بقره، آیات 2 و 3 و 21 و 30 و31 و 138؛ آل عمران، آیه 79) 
حرکت در این مسیر تعالی در قالب ایمان و عمل صالح ممکن است و هر حرکت و تلاش دیگری بی‌نتیجه خواهد بود؛ زیرا در تقابل با ایمان قرار می‌گیرد و به عنوان کفر و نفاق موجب دوری از فلسفه خلقت انسان می‌شود. از این رو کفر در تقابل با ایمان قرار می‌گیرد و انسان‌ها به دو دسته اصلی مومن و کافر تقسیم می‌شوند.
شگفت اینکه از نظر قرآن، ایمان در قالب شکر خود را نشان می‌دهد؛ زیرا شکر شناخت احسان و نشر و اظهار آن در قالب قول و فعل است.(لسان العرب، ج 7، 
ص 170، «شکر»؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 461، «شکر») از همین رو خدا در تبیین حقیقت ایمان به ساحت عمل توجه می‌کند؛ زیرا ایمان تنها تصدیق محمول برای موضوع در قالب معرفت شناختی نیست، بلکه تصدیق عملی قلب و گرایش مبتنی بر آن در ساحت انگیزه و عمل است.
بنابراین شکر نعمت از نظر آموزه‌های قرآنی چنان اساسی و مهم است که آن را مساوی ایمان می‌داند؛ زیرا این شاکر است که در همه حال به بندگی قلبی، قولی و عملی رو می‌آورد و شاکر خدا در همه حال بوده و در این امر کم نمی‌گذارد؛ چنانکه در بیان حقیقت ایمان نیز آمده است: الْإِيمَانُ مَعْرِفَهًْ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ؛ ایمان شناخت قلبی و اقرار زبانی و عمل عضوی است.(نهج‌البلاغه، حکمت 218)
از نظر قرآن، مومنان دائم در شکر هستند و با استفاده درست از هر نعمتی این شکر عملی را انجام می‌دهند؛ یعنی نه تنها با عبادت در قالب نماز یا سجده شکر، شکر قولی و عملی دارند، بلکه شکر قلبی خویش را در قالب بهره‌مندی درست از نعمت در جایی که خدا برای آن بیان کرده بجا می‌آورند و شکر عملی را به نمایش می‌گذارند؛ چنانکه پیامبران(اسراء، آیه 3؛ لقمان، آیه 31) از جمله حضرت سلیمان نبی(ع) همه نعمت‌ها را در راستای انجام ماموریت حکومت الهی خویش به کار گرفت تا انسان به سعادت برسد و پرندگان و چرندگان و درندگان و بلکه حتی جنیان به کمال بایسته و شایسته خویش برسند.(نمل، آیات 20 تا 40؛ سباء، آیات 13 تا 19) باید یادآور شد که در این آیات واژه «شكور» بر عادت و تكرار شكر دلالت مى‌كند.(مجمع‌البيان، ج 5- 6‌، ص 467؛ ج 7- 8‌، ص 600؛ الكشاف، ج 2، ص 540)
به هر حال، شکر نعمت‌ها بیانگر ایمان و کفران نعمت و ترک شکرگزاری به معنای کفر و بی‌ایمانی است که اکثریت مردم این گونه هستند.(بقره، آیه 243؛ اعراف، آیات 10 و 17؛ سجده، آیات 9 و10) در حالی که انتظار این است که انسان دربرابر هر نعمتی به حکم ایمان، شکرگزار باشد(بقره، آیات 152 و 172؛ نحل، آیه 114) و به قلب، زبان(ضحی، آیه 11)، عمل و بهره‌مندی مناسب از نعمت(بقره، آیه 172؛ نحل، آیه 114)، خدا را سپاس گوید.
از نظر قرآن، شکرگزاری افراد در یک سطح و درجه و مرتبه نیست؛ زیرا درجه و مرتبه شکرگزاری با متغییراتی چون شناخت و ایمان، تغییر می‌کند، به طوری که هر کس دارای شناخت برتر و ایمان قوی‌تر و شدیدتری باشد، به همان میزان، درجه شکرگزاری او با دیگران فرق می‌کند. از همین رو در ساحت استمرار و مداومت در شکر نیز افراد با هم فرق دارند.(اسراء، آیه 3؛  لقمان، آیه 31؛ سباء، آیه 13؛ شوری، آیه 33)
عجز و ناتوانی از شکر تمام 
انسان اگرچه تمام تلاش و کوشش خویش را برای شکرگزاری به کار گیرد، ولی نمی‌تواند حق شکرگزاری را به تمام کمال به جا آورد؛ زیرا نعمت‌های الهی غیر قابل شمارش است تا جایی که انسان در برابر شکرگزاری همه نعمت‌های الهی عاجز و ناتوان می‌شود.(ابراهیم، آیه 34؛ نحل، آیه 18)
امام سجاد(ع) می‌فرماید: فَآلاؤُكَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسَانِي عَنْ إِحْصَائِهَا وَ نَعْمَاؤُكَ كَثِيرَهًْ قَصُرَ فَهْمِي عَنْ إِدْرَاكِهَا فَضْلا عَنِ اسْتِقْصَائِهَا فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ الشُّكْرِ وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ؛ فَكُلَّمَا قُلْتُ لَكَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ أَنْ أَقُولَ لَكَ الْحَمْدُ؛ عطاهاى انبوهت زبانم را از شمردنش ناتوان ساخته و نعمتهاى فراوانت فهمم را از دريافتشان كوتاه کرده، تا چه رسد به بررسى كامل آنها، سپاسگزارى‌‏ات چگونه براى من امكان‏پذير است در حالى كه‏ سپاسم نسبت به تو خود نيازمند سپاسى ديگر است، پس هر نوبت كه گفتم تو را سپاس، بر من واجب شد كه به خاطر آن باز بگويم تو را سپاس (مفاتیح‌الجنان، مناجات خمسه عشر، دعای شاکرین)
باید توجه داشت که انجام شکرگزاری به هر شکل قلبی، زبانی، فعلی و عملی، خود نیازمند معرفت و ابزار قوت است که اینها را نیز خدا به انسان می‌دهد، از همین رو، گفته می‌شود که هر شکری خود نیازمند شکر دیگری است. از سوی دیگر، هر دم از سوی خدا افاضه وجود و بقا می‌شود، به‌طوری که اگر دمی ‌افاضه وجود نشود، انسان نیست می‌شود؛ بنابراین، همین نعمت وجود که دم به دم از سوی خدا افاضه می‌شود، نعمتی است که هر دم شکری را نیاز دارد. از همین رو امام سجاد(ع) در بیان عجز انسان در برابر شکرگزاری می‌فرماید:  خدايا، پياپى آمدن كرمت، برپا داشتن سپاست را از ياد من برد؛ و فراوانى بخششت مرا از شمارش ستايشت درمانده‏ ساخت، و در پى هم آمدن احسانت مرا از ياد اوصاف نيكت بازداشت، و پشت هم رسيدن نعمتهايت مرا از گسترش خوبي‌هايت درمانده کرد، اين است جايگاه آنكه به برازندگى نعمت‌هاى تو و در برابر آن به كوتاهى خود اعتراف دارد، و به‏ زيان خود به سستى در بندگى و هدر دادن نعمت‌ها گواهى مى‌دهد و تويى دلجو، مهربان، نيكوكار كريم.(مفاتیح‌الجنان، دعای خمسه عشر، دعای شاکرین)
زمینه‌های شکرگزاری
از نظر آموزه‌های وحیانی عواملی موجب می‌شود تا انسان در مقام شکرگزاری برآید و تلاش کند تا در حد توان خویش شکرگزار خدا و نعمت‌های بی‌پایان و بی‌شمارش باشد. از جمله این عوامل، موارد زیر است:
1. معرفت و شناخت خدا و نعمت‌هایش: شکی نیست که معرفت و شناخت خدا و صفات الهی مهم‌ترین بستر در شکرگزاری است؛ زیرا کسی که نسبت به مقامات خدا و جایگاه او شناختی ندارد، گرایشی به ایمان و شکرگزاری ندارد، از همین رو در بیان حقیقت شکر، امر شناخت نعمت و صاحب نعمت به‌عنوان مولفه اصلی شکر مطرح می‌شود. در آیات قرآن به ‌اشکال گوناگون به تعریف خدا و نعمت‌های الهی توجه داده می‌شود؛ زیرا بدون شناخت خدا و نعمت‌های او نمی‌توان انتظار شکرگزاری داشت.(واقعه، آیات 68 تا 70) البته خدا این توانایی را به انسان بخشیده تا بتواند خدا و نعمت‌هایش را بشناسد و مدعی ناتوانی در شناخت و بهانه‌جویی در این ساحت نشود.(نحل، آیه 78؛ مومنون، آیه 78؛ سجده، آیه 9؛ ملک، آیه 23؛ انسان، آیات 2 و3)
2. کرامت الهی و امید به بخشش و عفو: عامل موثر دیگر در ایجاد بستر برای شکرگزاری در افراد مقام کرامت الهی‌ است؛ زیرا خدای کریم کسی است که نپرسیده و نخواسته به انسان، وجود و نعمت‌های دیگر عطا کرده است؛ چراکه او اهل عفو و بخشش و گذشت حتی از خطا و گناه است و بنده خطاکار و توبه‌کارش را محروم نمی‌سازد(بقره، آیات 51 و 52) چنین خدایی، چنان با کرامت خویش به انسان توجه دارد که همواره امید در دل انسان فروزان است. همین امیدی که انسان به خدا دارد و می‌داند که خدای غنی حمید هرکسی را که به سوی او برود و دعا کند و از او چیزی بخواهد، نومید باز نمی‌گرداند و شاکرین را پاسخی درخور می‌دهد و نعمت او را افزایش می‌دهد؛ زیرا همان‌طوری که خدا شکرگزاری را لازم می‌داند، خود در مقام شاکر، به کسانی که اهل شکر باشند 
نه تنها نعمت را افزایش می‌دهد بلکه به‌گونه‌ای به آنان شرح صدر می‌بخشد که ذات هویتی آنان از نظر کیفیت افزایش می‌یابد؛ چنانکه خدا می‌فرماید: إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ؛ و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد شما را افزونی و زیادت می‌دهم؛ و اگر ناسپاسى نماييد قطعا عذاب من سخت‏ خواهد بود.(ابراهیم، آیه ۷) 
همین امیدواری به خدای شاکر کریم است که انسان را به شکرگزاری در اقسام گوناگون آن تشویق و ‌ترغیب می‌کند؛ چنانکه حضرت امام سجاد(ع) نیز در بیان این انگیزه در سپاسگزار می‌فرماید: الَّذِي لا يُخَيِّبُ قَاصِدِيهِ وَ لا يَطْرُدُ عَنْ فِنَائِهِ آمِلِيهِ بِسَاحَتِكَ تَحُطُّ رِحَالُ الرَّاجِينَ؛ وَ بِعَرْصَتِكَ تَقِفُ آمَالُ الْمُسْتَرْفِدِينَ فَلا تُقَابِلْ آمَالَنَا بِالتَّخْيِيبِ وَ الْإِيَاسِ وَ لا تُلْبِسْنَا سِرْبَالَ الْقُنُوطِ وَ الْإِبْلاسِ؛  خدا خواهنده‏‌اش را محروم‏ نمى‌‏كند، و آرزومندش را از درگاهش نمى‌راند، به آستانت فرود مى‌آيد بار اميدواران؛ و در درگاه‏ رحمت تو مى‌‏ايستد آرزوهاى عطاخواهان، پس آرزوهايمان را با محروميت و نااميدى رو‌به‌رو مساز؛ و جامه نااميدى و دورى از رحمت را بر ما مپوشان.(مفاتیح‌الجنان، مناجات شاکرین)
 از نظر امام سجاد(ع) انسان هرگز نباید از رحمت الهی نومید شود؛ زیرا خدا ما را برای رحمت آفریده(هود، آیه 119) و بسیار بر ما رحمت نموده است(روم، آیه 46) در حقیقت اوست که همواره در شدائد، یار و یاور ماست و اگر شاکر نعمت‌های الهی باشیم، خدا آن را فزونی می‌بخشد و هرگز آن را به نقمت تبدیل نمی‌سازد. پس اگر به حکم سنت ابتلاء آزمونی را کرد، نباید در حالت سختی و شدت ابتلائات دست از شکرگزاری برداریم، بلکه همواره باید شاکر خدا و نعمت‌های او باشیم و از خدا به‌عنوان خدای کریم درخواست داشته باشیم و در مقام شکرگزاری، او را به برترین‌ها بشناسیم و برترین‌ها را از او بخواهیم، چنانکه امام سجاد(ع) در دعای خویش می‌فرماید: إِلَهِي فَكَمَا غَذَّيْتَنَا بِلُطْفِكَ وَ رَبَّيْتَنَا بِصُنْعِكَ فَتَمِّمْ عَلَيْنَا سَوَابِغَ النِّعَمِ وَ ادْفَعْ عَنَّا مَكَارِهًَْ النِّقَمِ وَ آتِنَا مِنْ حُظُوظِ الدَّارَيْنِ أَرْفَعَهَا وَ أَجَلَّهَا عَاجِلا وَ آجِلا وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ بَلائِكَ وَ سُبُوغِ نَعْمَائِكَ حَمْدا يُوَافِقُ رِضَاكَ؛ وَ يَمْتَرِي الْعَظِيمَ مِنْ بِرِّكَ وَ نَدَاكَ يَا عَظِيمُ يَا كَرِيمُ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ خدايا همان‌گونه كه ما را به لطفت طعام دادى و با احسانت پروريدى، پس نعمتهاى سرشارت را بر ما به انجام رسان، و ناگواري‌هاى ناخوشايند را از ما دور كن، و از بهره‏‌هاى هر دو جهان بالاتر و برترش را چه اينك و چه در آينده به ما عنايت كن، تو را سپاس‏ بر خوبى آزمونت و بر نعمت‌هاى سرشارت، سپاسى كه درخور خشنودى‏‌ات باشد، و خير وجودت را به جانب ما جلب‏ كند، اى بزرگ، اى كريم، به مهربانى‌‏ات اى مهربان‏ترين مهربانان.(مفاتیج‌الجنان، مناجات شاکرین)
3. احساس ذلت در برابر عزت الهی: انسان وقتی فقر ذاتی خویش را بشناسد و همه چیز را از جانب خدای غنی حمید بداند که بی‌نیاز و ستوده خصال است و نخواسته و نپرسیده عطا می‌کند(فاطر، آیه 15) همین احساس ذلت در برابر خدای عزیز موجب می‌شود تا به سوی خدا گرایش یابد و با شکرگزاری، نعمت‌های الهی را به سوی خود جلب و جذب کند و موجبات تغییر نعمت به نقمت را فراهم نیاورد. این‌گونه است که با توحید و اخلاص تمام (انعام، آیات 52 و 53 ) و به دور از هرگونه شرک(انعام، آیات 63 و 64) با شکرگزاری به نشر محامد الهی می‌پردازد و در قلب و علم و عمل آن را به نمایش می‌گذارد. امام سجاد(ع) نیز می‌فرماید: إِلَهِي تَصَاغَرَ عِنْدَ تَعَاظُمِ آلائِكَ شُكْرِي وَ تَضَاءَلَ فِي جَنْبِ إِكْرَامِكَ إِيَّايَ ثَنَائِي وَ نَشْرِي جَلَّلَتْنِي نِعَمُكَ مِنْ أَنْوَارِ الْإِيمَانِ حُلَلا وَ ضَرَبَتْ عَلَيَّ لَطَائِفُ بِرِّكَ مِنَ الْعِزِّ كِلَلا وَ قَلَّدَتْنِي مِنَنُكَ قَلائِدَ لا تُحَلُّ وَ طَوَّقَتْنِي أَطْوَاقا لا تُفَلُّ؛ خدايا در برابر بزرگى نعمتهايت سپاسم كوچك مى‏ نمايد و در كنار اكرامت بر من‏ ستايش و گزارشم از آن خود را پست و ناچيز نشان مى‏‌دهد، نعمتهايت از انوار ايمان زينت‌هايى به من پوشاند، و لطايف نيكى‌ات خيمه‌هايى از عزت ،بالاى سرم افراشت، و عطاهايت گردن‏بندهاى زيبنده‌‏اى به گردنم افكند كه هرگز باز نشود، و طوق‌هايى بر من آويخت كه به هيچ روى گسسته نگردد.(مناجات شاکرین)