نگاهی به فیلم «سر به مهر» به کارگردانی هادی مقدم دوست
پنجره ای رو به آزادی از حصار مدرنیته
«سر به مهر» نخستین فیلم سینمایی در کارنامه کارگردانی هادی مقدم دوست است. مقدم دوست پیش از این در نگارش فیلمنامه های فیلم «بیپولی» و سریال «وضعیت سفید» با حمید نعمت الله مشارکت کرده بود. این کارگردان با اولین فیلم خودش به عنوان یکی از پدیده های سی و یکمین جشنواره فیلم فجر شناخته شد؛ هم توانست نظر داوران آن جشنواره را به خودش جلب کرده و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بخش نگاه نو(کارگردانان اول) را کسب کند و هم رضایت منتقدان را به دست آورد و در دومین جایزه سینمایی گفتمان انقلاب اسلامی مورد تقدیر قرار گرفت.
آرش فهیم
«سر به مهر» نخستین فیلم سینمایی در کارنامه کارگردانی هادی مقدم دوست است. مقدم دوست پیش از این در نگارش فیلمنامه های فیلم «بیپولی» و سریال «وضعیت سفید» با حمید نعمت الله مشارکت کرده بود. این کارگردان با اولین فیلم خودش به عنوان یکی از پدیده های سی و یکمین جشنواره فیلم فجر شناخته شد؛ هم توانست نظر داوران آن جشنواره را به خودش جلب کرده و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بخش نگاه نو(کارگردانان اول) را کسب کند و هم رضایت منتقدان را به دست آورد و در دومین جایزه سینمایی گفتمان انقلاب اسلامی مورد تقدیر قرار گرفت.
اهمیت «سر به مهر» به سعی و کوشش کارگردان در جست وجوی روش و منشی جدید در زمینه سینمای دینی است. تجربه ای که از ورای بازنمایی متعالی ترین وجه وجود انسان در این دنیا و زیباترین نیاز بشر در زندگی اش تبلور یافته است. «سر به مهر» فیلمی است درباره راز سر به مهر یک انسان تنها و البته در تکاپوی رستگاری!
سینمای ایران طی سال های بعد از پیروز انقلاب اسلامی، تلاش ها و تجربه های فراوانی را برای ارائه فیلم دینی پشت سر گذاشته است. اغلب این فیلم ها یا در فضایی روحانی و ماوراءالطبیعی شکل گرفته اند و یا به زندگی اولیای الهی پرداخته اند. برخی از آن ها هم نمادهای مذهبی را سرلوحه تصویر و داستان قرار دادهاند. اما «سر به مهر» هیچ یک از این ویژگیها را ندارد و یک تجربه کاملا جدید و متفاوت در پرداختن به مضامین مقدس و استعلایی به حساب می آید. اساسا بازنمایی شاخص های دینی و به خصوص اسلامی در سینما با دشواری ها و پیچیدگی های خاصی همراه است. چه، سینما یک رسانه مدرن و صنعتی است و شاید در نگاه اول تناسب چندانی با ارزش های برین و آسمانی نداشته باشد. اما سینمای پس از انقلاب ما نشان می دهد که تسلط بر ابزار سینما و ورود به این حیطه با عشق به ارزش ها می تواند راه رسیدن به فیلم دینی و سینمای درخدمت ارزش های اسلامی را هموار کند. «سر به مهر» نمونه ای از این تلاش هنرمندانه است.
این فیلم در فضایی کاملا مدرن و به روز ترسیم می شود و امر قدسی را در خلال زندگی روزمره یک دختر دانشجو که به ظاهر چندان هم آدم متدینی نیست جلا می بخشد. در واقع، فیلم ساز به جای انتقال پیام و تعیین تکلیف برای مخاطب، شرایطی را فراهم کرده تا تماشاگر فیلم، خودش مفاهیم و معانی را درک کند. صبا -به معنای پیام آور غیب- شخصیت محوری فیلم، قادر به برانگیختن همذات پنداری مخاطب است. مخاطب فیلم، به راحتی وارد زندگی و دنیای درونی این شخصیت می شود. درگیری های ذهنی و تنش های روانی این آدم، مخاطب را به دریافت و درکی جدید از معنای زندگی و راز و نیاز انسان با خالق خویش در فریضه مقدس نماز واصل می کند.
درواقع، «سر به مهر» نه به دنبال در، بلکه نقش پنجره ای است به روی دنیایی پر راز و رمز. شاخصه اصلی همه آثار داستانی، نمایشی و دراماتیک با درونمایه دینی، تحول و اعتلاست. یعنی عموما در این گونه آثار فرایند داستان این گونه است که شخصیت محوری یا دچار تنگناها و معضلاتی میشود و یا انسان پست و منحطی است. اما با دست انداختن به ریسمان دین یا ایجاد حادثه ای که نظر شخصیت را به مذهب نزدیک می کند، موجب تحول در او می شود. در فیلم «سر به مهر» این تحول به گونه دیگری است. یعنی اینجا به جای تغییر و اعتلای آشکار قهرمان فیلم -صبا- این مخاطب فیلم است که از ورای فراز و نشیب های درونی صبا، برای تحول و اعتلا برانگیخته می شود. آنچه به بروز این فرایند در فیلم کمک می کند، واقع گرایی و دوری آن از شعار و سخن مستقیم و گل درشت است.
امید، یکی از کلیدواژه های اصلی و اساسی فیلم «سر به مهر» است. این فیلم نمایش دهنده انسان در حصار مدرنیته و افتان و خیزان در ورطه تنهایی و رنج است. نمایشگر هبوط انسان در کویر برج ها و اینترنت و زندگی شهری جدید و معضلاتی است که این نوع از زندگی برای انسان ایجاد می کند. اما در میان و میانه همه این مشکلات و دست اندازها، راه هایی هم برای رهایی هست؛ این همان راز سر به مهری است که فیلم «سر به مهر» در پی برملا کردن آن است. البته در سال های اخیر فیلم های دیگری هم با چنین رویکردی ساخته شده و به نمایش هم درآمدهاند. اما هیچ کدام به راه اصلی نپرداخته اند. برخی به عرفانهای دروغین و وارداتی دامن زده اند و برخی در کمند شیطان باقی مانده اند. سطحی ترین این نوع فیلم ها هم همانهایی هستند که مهاجرت به خارج از کشور و یا پناه بردن به فردگرایی و بریدن از دنیا را سفارش کرده اند. اما این بار فیلمی روی پرده سینماها آمده که نزدیکترین و زیباترین مسیر را برای گریز از خاک و پرواز به افلاک را نمایش داده است.
از محتوای فیلم که بگذریم باید به ساختار محکم و فرم خوش نمای «سر به مهر» هم اشاره کرد. فیلمی که اغلب در فضای شهری می گذرد، اما نه از جاذبههای وحشی و مبتذل تهران استفاده ابزاری کرده و نه أثری از سیاه نمایی در آن هست. شاید «سر به مهر» از معدود فیلم های سال های اخیر سینمای ماست که چهره ای واقعی و متعادل را از تهران نمایش داده است. بازی خوب لیلا حاتمی هم که این بار در نقشی متفاوت ظاهر شده را هم نمی توان نادیده گرفت. دیالوگ های صمیمی و گرم فیلم نامه هم به یاری داستان آمده و همه این ها باعث پدیدار شدن یک فیلم پدیده و منحصر به فرد شده است.
با این حال فیلم «سر به مهر» دچار دو نقطه ضعف هم هست؛ یک ضعف محتوایی و یک مشکل ساختاری. ضعف محتوایی فیلم در عدم تحول شخصیت محوری داستان است. شاخص اصلی سینمای دینی -و همه هنرهای دینی- در تحول است. در این فیلم هم مخاطب منتظر است که پس از نمازخوان شدن «صبا» تحول در زندگی و رفتار او را نیز مشاهده کند. اما در عمل، هیچ تحول و حتی تغییری در این شخصیت پدیدار نمی شود. مشکل دیگر فیلم هم در غیر منطقی بودن برخی از ماجراهای فیلم است. مثلا سکانسی که صبا به خاطر به جا آوردن نماز از رفتن به فرودگاه خودداری می کند. این درحالی است که در فرودگاه هم میتوانست نماز بخواند!
«سر به مهر» شاید یک شاهکار بزرگ سینمایی نباشد، اما به عنوان تلاشی برای نزدیک کردن هنر هفتم به ارزش های مذهبی و رسیدن به دستاوردی جدید و بکر در این زمینه قابل تأمل است. این فیلم باز هم نشان داد که مفاهیم دینی و اسلامی از چه ظرفیت بالا و والایی برای هنرهای نمایشی و دراماتیک و به ویژه سینما برخوردارند. فقط کافی است، این مضامین و مفاهیم را عاشقانه و صادقانه محور قرار دهیم تا افق جدیدی را برای سینما ترسیم کنیم. جا دارد یاد مرحوم دکتر محمدمددپور را گرامی بداریم که چه نیک گفت که سینمای آینده، یا سینمای دینی و معنوی است و یا نابود می شود.