آبروی از دست رفته کلیسا (نگاه)
امینالاسلام تهرانی
بار دیگر شنیدن خبری از یک رسوایی دیگرِ کلیسا گوشها را آزُرد. بعد از کشف بقایای اجساد نزدیک به 1200 دانشآموز بومی در مدارسِ تحتِ نظر کلیسا در کانادا که مربوط به اوایل قرن بیستم بود، اینبار خبر تکاندهنده دیگری منتشر شد: «کشف بقایای اجساد بیش از ۱۰۰ دانشآموز در ایالت نبراسکای آمریکا». براساس این گزارش آنها در مدارسی جانباختهاند که تحت کنترل دولت آمریکا بوده و در آنها فرزندان بومیان آموزش میدیدهاند. محققان معتقدند که مرگ این دانشآموزان در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم روی داده است و تحقیقات در محل کشف اجساد ادامه دارد. این مدارس یا تحت اشراف کلیسا بودهاند یا به نظر میرسد که گردانندگانشان متأثران از آموزههای کلیسا بودهاند؛ چنانکه «مارگارت جاکوبس»، استاد تاریخ دانشگاه نبراسکا هم در این خصوص گفته است: «شمار اجساد دانشآموزانی که ما تاکنون کشف کردهایم جای تعجب ندارد. به نظرم آنچه تعجببرانگیز است بیاحساسی مقامات به این موضوع است... هدف از بین بردن زبان، «دین» و فرهنگ آنها بوده است. موارد زیادی از آزارهای جنسی و روانی در این مدارس وجود داشته است...».
البته موارد رسوایی خلاصه در این جنایات تازه مکشوفشده نیست، چندی پیش بود که تجاوز برخی از اعضای کلیسا به کودکان در فرانسه فاش شد. وقتی «جیسون بری»، خبرنگار یک روزنامه محلی در لوئیزیانای آمریکا ماجرای تعرضهای جنسی کشیشی به نام «گیلبرت گائوت» را دنبال کرد، شاید حتی خیال هم نمیکرد با این کار از یک رسوایی با ابعادی جهانی پرده برمیدارد که بعد از ۳۰ سال هنوز ادامه دارد. افشاگری جیسون بری راه را برای بررسیهای روزنامه بوستون گلوب در سال ۲۰۰۲ باز کرد. تحقیقاتی که از آزارهای جنسی و سرپوشگذاریهای کلیساها در ابعادی گستردهتر پرده برمیداشت.
شاید منع از ازدواج برای برخی از اعضای کلیسا علت این آمار عجیب از تجاوزها باشد. اما در مورد قتل و آزار کودکان بومی به نظر میرسد که روح نژادپرستی راهبر بوده است؛ بحث حقوق بشر در غرب همواره مورد تصریح زبانی بوده است، اما باید دو نکته را در نظر داشت: 1. مصداق تامِ «بشر» در اینجا انسانِ «متجددِ غربی» است و نه هر انسانی و بومیان به نظر انسان نبودند! 2. این حقوق در صورت تعارض با منافع قطعاً قابل چانهزنی و نادیده گرفته شدن است. یعنی حقوق بشر مفهومی سیال دارد، زیرا مفهومِ پایهای و مبنایی نیست که دیگر مفاهیم را با آن سنجید و مقامِ عمل را با آن داوری کرد. وقتی «سودگرایانه» نگاه کنیم مفهوم حقوق بشر مفهومیخواهد بود سیال و قابل نادیده گرفته شدن.
چنانکه متفکرانی چون شهید «مرتضی مطهری» بهدرستی تأکید کردهاند، یکی از علل گرایش به مادیگرایی و بیدینی همین تاریکیِ تاریخیِ کلیسا بهعنوان مهمترین نهاد دینی در غرب است. البته نمیتوان گفت که هر آنچه از کلیسا سربرآورده دچار انحراف بوده است، این ادعا «گزاف» و «دروغ» است اما قطعاً میتوان گفت که این آمار دهشتناک از جنایات نه همه اعضای کلیسا بلکه کلیسا به مثابه نهاد دینیِ اصلی در غرب را زیر سؤال برده است. معلوم نیست آبروی از دست رفته کلیسا با عذرخواهیهای مکرر پاپ و اعضای ارشد کلیساهای سراسر جهان بازگشتنی هست یا نه؟ اما آنچه مسلم است این رسواییها به علاوه رسواییهای «سازمانهای جنایی» چون داعش و القاعده دین و دینداران حقیقی را در مظان اتهام قرار میدهد بهویژه وقتی این جنایات مکرر در رسانههای جهان منتشر میشود، اما حاصلِ زندگیِ طیبه مؤمنان در پستوهای غربت و بینامی میماند.