بوی تعفن گناه و راه درمان آن
هر گناهی آثاری دارد که اگر چشم برزخی و بصیرت داشتیم، آثار آن را میدیدیم. از جمله این آثار میتوان به بوی متعفن و بد گناهان اشاره کرد که مومنانی را فراری میدهد که دارای حس بویایی قوی شهودی هستند. البته حتی مومنان عادی یک نوع اشمئزاز و بیزاری را در خود نسبت به گناهکار مییابند هر چند که علت آن را نمیفهمند. انسان گناهکار برای این که از آثار گناه به ویژه بوی بد و تعفن شدید آن در امان بماند، میتواند استغفار کند و این گونه خودش را خوشبو نماید. نویسنده در مطلب حاضر این حقیقت را تبیین کرده است.
علیرضا حکمتخواه
هر گناهی آثاری دارد که اگر چشم برزخی و بصیرت داشتیم، آثار آن را میدیدیم. از جمله این آثار میتوان به بوی متعفن و بد گناهان اشاره کرد که مومنانی را فراری میدهد که دارای حس بویایی قوی شهودی هستند. البته حتی مومنان عادی یک نوع اشمئزاز و بیزاری را در خود نسبت به گناهکار مییابند هر چند که علت آن را نمیفهمند. انسان گناهکار برای این که از آثار گناه به ویژه بوی بد و تعفن شدید آن در امان بماند، میتواند استغفار کند و این گونه خودش را خوشبو نماید. نویسنده در مطلب حاضر این حقیقت را تبیین کرده است.
بوی تعفن گناهان
هر چیزی در جهان آثاری دارد که برخی از آنها برای ما دیدنی و دریافتنی نیست، زیرا انسان با محدودیتهای چندی مواجه است و نمیتواند همه آثار عمل خود را ببیند. انسانها هر چند که از قوه عاقله قوی نسبت به دیگر آفریدههای زمینی برخوردار هستند، ولی ابزارها از جمله حواسی که عقل در اختیار دارد تا بدان دادههای بیرونی را دریافت و سپس تحلیل کند بسیار ضعیف و سست است. به عنوان نمونه بینائی عقاب و شاهین به مراتب بیشتر از بینائی انسان است، همچنین بویایی سگ به مراتب بیشتر از انسان است. در تشخیص رنگها و طیفهای میلیونی آن نیز انسان از بسیاری از جانوران ضعیفتر است. بساوایی، شنوایی و دیگر حواس نیز این گونه است. بنابراین، نمیتوان گفت که انسان همه آثار کار خودش را میتواند ببیند و یا تعقل و دریافت کند و بفهمد، زیرا ابزارهای دریافتی و منابع شناختی او محدود است.
جانوران هنگامی که غذایی را در برابر خود میبینند با بویایی خود میتوانند تشخیص دهند که غذای مناسب و مطلوبی برای آنان است یا نه؟ اما انسان این گونه نیست و غذایی را میخورد که مناسب و مطلوب او نمیباشد.
خداوند در آیاتی از جمله 168 سوره بقره، 88 سوره مائده، 69 سوره انفال و 114 سوره نحل، دو شرط اساسی را برای غذای انسان بیان میکند که حلال و طیب بودن آن است. بنابراین شرط نخست در تغذیه سالم، حلال بودن و شرط دوم طیب و مناسب بودن آن با طبیعت بشر است. مراد از حلال بودن این است که غذا نباید از چیزی باشد که در شریعت اسلام ممنوع شده است (قاموس القرآن جلد2 صفحه 167) منظور از طیب بودن نیز موافق طبیعت بودن و پاکی ظاهری آن است.
البته انسانها به طور طبیعی نسبت به ظاهر غذا توجه دارند و غذایی را انتخاب میکنند که موافق و مناسب طبع و طبیعت آنان باشد و از پاکی ظاهری و مانند آن برخوردار باشد، زیرا وقتی غذایی برخلاف سلیقه و طبع و طبیعتشان باشد یا نمیخورند یا پس از خوردن به دلیل آن که بدن واکنش منفی نشان میدهد آن را دفع میکنند و به درمان آسیبهایی میپردازند که غذا موجب شده است.
از آنجایی که آسیبها و آفات و زیانهای ظاهری غذا به سرعت و به سادگی قابل شناسایی و اندازهگیری است، انسانها به این جنبه بیشتر از جنبه باطنی آن اهمیت میدهند، زیرا شناخت آثار و تبعات منفی حرام بودن غذا برای اکثر مردم امکانپذیر نیست و انسانها نمیتوانند به دلیل فقدان چشم برزخی و چشم بصیرت، ملکوت و باطن غذا و آثار و تبعات آن را ببینند.
امیرمومنان(ع) که چشم بصیرت ایشان به همه هستی از ملکوت تا جبروت و از ناسوت و لاهوت باز بود و به فرموده خود: لو کشف الغطاء لما ازددت یقینا؛ اگر پردهها فرو افتند هیچ بر یقین من افزوده نشود. (بحارالانوار، ج 40، ص 153)، حقیقت غذا و باطن آن را میدید و بوی خوش و ناخوش آن را میشنید و مییافت. ایشان بارها این حقیقت را هم به عمل و هم به قول بیان کرده است. از جمله با آهن گداخته در دستان برادرش عقیل نشان داد که حقیقت حرام خواری از بیتالمال مسلمین چیست و حقیقت رشوه و ملکوت و باطن آن کدام است؟
روایت است که روزی اشعث بنقیس (که از منافقان کوردل و دشمنان سرسخت علی(ع) بود) تصمیم گرفت با ترفندهای مرموز، خود را به امیرمومنان علی(ع) نزدیک کرده و به گمان باطل خود شاید بتواند از بیتالمال بهره بیشتری ببرد، حلوایی آماده کرد و شب هنگام به در خانه علی(ع) آمد و کوبه در را به صدا درآورد؛ علی(ع) در را گشود و او حلوا را تقدیم کرد اما علی(ع) از آن حلوا اظهار نفرت کرد. آن حضرت(ع) پس از قصه عقیل، این داستان را این گونه بیان میکند: شبی در کوبه را زدند و او حلوایی را آورد که گویا آن را با زهر مار خمیر کرده بود، به او گفتم: آيا این حلوا، بخشش است یا زکات و یا صدقه؟ زکات و صدقه بر ما خاندان حرام است.
اشعث گفت: نه زکات است و نه صدقه؛ بلکه هدیه است، علی(ع) فرمود: سوگمندان در سوگ تو بنشینند و مرگت باد! آیا از راه دین خدا وارد شدهای که مرا فریب دهی؟ آیا نظام عقل تو به هم خورده یا دیوانه شدهای و یا هذیان میگویی؟ سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر افلاک آن است به من ببخشند تا با گرفتن پوست حبه جویی از دهان مورچهای، خدا را نافرمانی کنم؛ نخواهم کرد و به راستی که دنیای شما در نزد من، از برگی که ملخ آن را به دندان گرفته و آن را جویده است، پستتر میباشد؛ علی را به دنیای ناپایدار و خوشی آن چه کار؟! (نهجالبلاغه، خطبه 224)
ملکوت اعمال
همچنین دیگر معصومان به اشکال گوناگون، خواستند تا ملکوت اعمال خوب و بد انسان را بیان کنند تا انسان تنها به ظاهر فریبنده آن بسنده نکند.
عبدالله بن موسی بن جعفر(ع) گفت: از پدرم امام کاظم(ع) پرسیدم: دو فرشته که مامور ثبت اعمال نیک و بد انسان هستند، آیا از نیت انسان، هنگام گناه یا کار نیک اطلاع دارند یا نه؟
امام کاظم(ع) فرمودند: آیا بوی چاه و فاضلاب و بوی خوش، یکسان است؟ گفتم: خیر.
امام فرمود: هنگامی که انسان، نیت کار نیک کند نفسش خوش بو میشود (و فرشته مامور آگاهی مییابد) و اگر کار نیک را انجام داد؛ زبانش، قلم فرشته و آب دهانش مرکب او میشود و آن را ثبت میکند و هنگامی که اراده گناه کند، نفسش بدبو میگردد (و فرشته مامور، آگاهی مییابد) و اگر گناه را انجام داد؛ زبانش قلم و آب دهانش مرکب شده و آن را مینویسد. (اصول کافی، ج2، ص 429 حدیث3، باب مایهم به الحسنه و السیئه)
در آیات قرآنی گاه به این ملکوت و باطن اعمال و کارهای انسانی اشاره شده است. از جمله در آیه 12 سوره حجرات آمده است: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. پس از خدا بترسید، که خدا توبهپذیر مهربان است.
در روایات مربوط به تجسم اعمال است که: الغیبه ادام کلاب اهل النار؛ غیبت غذای سگهای جهنم است. از امام حسین(ع) روایت است که اگر کسی در زندگی غیبت و بدگویی پشت سر مردم داشته باشد، هویت او به صورت سگی در خواهد آمد و روز قیامت به شکل سگ وارد صف محشر میشود. این سگ را به جهنم میبرند و آنجا گرسنه میشود، آن غیبتهایی که در دنیا کرده بود، به صورت گوشت گندیده و گوشت مردهای درمیآید و او باید آنها را بخورد. سگ جهنم کیست؟ در جواب این پرسش امام حسین(ع) میفرماید: کسی که غیبت کند و شخصیت دیگران را بکوبد. اینها تنها گوشهای از تجسم اعمال انسان است وگرنه در قیامت همه اعمال تجسم مییابد.
درباره تاثیرات ملکوتی برخی از گناهان در روایات، بسیار سخن گفته شده مثلا در روایت است که تهمت زدن، قلب را تاریک کرده و ایمان را از آن زایل میکند. امام صادق(ع) فرمودند: «اذا اتهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فیالماء؛ همین که مؤمن برادر خود را تهمت زند، ایمانش از دلش زدوده شود (آب میشود)، چون نمک در آب. (اصول کافی، ج4، ص148)
البته تأثیرات گناه را حتی افراد عادی نیز میتوانند بفهمند؛ زیرا ملکوت و باطن کار، هر چند ظهور و بروز حسی ندارد، ولی آثار آن بهگونهای خود را نشان میدهد. بارها شده است که شما وقتی با یک نفر دیدار میکنید از او خوشتان نمیآید و یا در روزی دوست ندارید با کسی نشست و برخاست داشته باشید درحالی که روز پیش اینگونه نبوده است. این تغییر در احوال آدمی به سبب گناه و آثار آن است. گاه میشود که انسان به شخصی گرایش دارد یا از او گریزان است ولی نمیداند چرا اینگونه است ولی وقتی دقت شود میبیند که یا خودش مشکل دارد یا آن دیگری مشکل دارد. امام صادق(ع) در اینباره فرمودند: انظر قلبک فاذا انکر صاحبک فان احدکما قد احدث؛ به دلت بنگر پس اگر دیدی که نسبت به رفیقت نگران هستی (و چیزی در دل داری) بدان که یکی از شما کار (گناه) تازهای کرده است. (اصول کافی، ج4، ص469)
درمان بوی گند گناه با استغفار
بزرگان همواره از طریق بویایی ملکوتی خویش غذای حلال را از حرام تشخیص میدادند. برخی به درجاتی رسیدهاند که بوی گند و تعفن را میفهمند چنانکه در کرامات آیتالله شیخ علیاکبر الهیان آمده که گوسفند طبخ شده در سر سفره با ایشان سخن گفت؛ زیرا بوی گند مردار بودن را در میان آن همه ادویه و تزیین میدید که این گوسفند پیش از ذبح براثر خفگی، مرده و حرام گوشت شده است و صاحب خانه از آن اطلاع نداشت درحالی که نوکر از بیم ارباب، واقعه را کتمان کرده بود تا توبیخ نگردد.
انسانها بهطور اجتماعی زندگی میکنند و ناچار هستند که به خانه یکدیگر رفت و آمد کنند. از اینرو ممکن است که از غذای حرام و شبههناکی بخورند که آثار آن در شخص بروز میکند هرچند که گناهی مرتکب نشده است و تکلیفی ندارد، ولی آثار وضعی آن باقی است؛ چنانکه شخصی اگر بیاختیار به جای آب، شرابی را بخورد که هرچند بر او گناه نوشته نمیشود اما آثار مستی بروز خواهد کرد. حرامخواری هم اینگونه است.
گاه در مجالس مینشینیم و به سخنان دیگران گوش میدهیم که شامل دروغ، لغو، غیبت، تهمت و مانند آن است و ما به عللی نمیدانیم که طرف دروغ میگوید یا تهمت میزند. در این شرایط هرچند گناهی نکردهایم ولی گرفتار آثار وضعی گناهان دیگران خواهیم شد.
پرسش این است که چگونه از بوی ناخوش و گند گناه رهایی یابیم و آثار و تبعات آن با ما نباشد؟ در پاسخ به این پرسش امیرمؤمنان علی(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل میفرماید که آن حضرت فرمود: تعطروا بالاستغفار لا تفضحنکم روائح الذنوب؛ با استغفار، خود را معطر و خوشبو کنید تا بوی متعفن گناهان شما را رسوا نسازد. (وسائل الشیعه، ج 16، ص 70؛ نیز بحارالانوار، ج 6، ص 22؛ أمالی، شیخ طوسی، ج 1، ص 382)
اگر بخواهیم خودمان را از این بوی گند در امان نگه داریم باید پس از هر کاری که گمان میکنیم در آن خطا و گناهی مرتکب شدهایم، استغفار کنیم؛ زیرا استغفار موجب میشود که انسان در دنیا گرفتار عذاب الهی نشود. خداوند بصراحت در آیه 33 سوره انفال میفرماید که دو عامل بازدارنده استغفار و وجود پیامبر(ص)، در اختیار امت است که بدان میتوانند از عذاب الهی در امان بمانند.
امام صادق(ع) میفرماید: أن رسولالله صلیالله علیه و آله کان لا یقوم من مجلس و ان خف حتی یستغفرالله عز و جل خمسا و عشرین مره؛ پیامبر(ص) از مجلسی برنمیخواست مگر این که بیست و پنج بار استغفار میکرد. (کافی، کلینی، ج 2، ص 504؛ و نیز عده الداعی، 250)
این استغفار برای آن است که آثار سوء سخنان و رفتارهای دیگران در شخص باقی نماند و یا اگر کاری بیهوده و لغو باشد تاثیری نداشته باشد. همچنین امام صادق(ع) درباره سلوک پیامبر(ص) میفرماید: رسول خدا(ص) در هر روز هفتار بار از خدا عز و جل آمرزش میجست و به درگاه خدا عز و جل هفتاد بار توبه میکرد. راوی میگوید: گفتم: آیا ایشان اینگونه میفرمود: استغفرالله ربی و اتوب الیه؟ حضرت در پاسخ فرمود: هفتاد بار میفرمود: استغفرالله، استغفر الله، و هفتاد بار میفرمود: اتوب الیالله، اتوب الیالله (کافی، کلینی، ج 2، ص 504)
استغفار موجب میشود تا وضعیت انسان بهبود یابد و آثار وضعی گناه و خطا به شکل عذاب دنیوی و بوی ناخوش جلوهگر نشود. براساس آیات و روایات استغفار کارکردهای سهگانهای چون دفع عذاب، رفع عذاب و جلب منفعت دارد. پیامبر(ص) میفرماید: من لحقته شده او نکبه او ضیق فقال ثلاثین الف مره «استغفرالله و اتوبالیه» الا فرجالله تعالی عنه؛ کسی که گرفتار سختی، بیچارگی و فشار در زندگی میباشد، سیهزار مرتبه بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه، پس قبل از اینکه از جایش حرکت کند، گشایش و رحمت خداوند شامل حالش میشود (مستدرک الوسائل، نوری، ج 12، ص 143)
امام علی(ع) نیز فرمودند: استغفار، روزی را زیاد میکند. (غررالحکم، ج 2، ص 252) و پیامبر (ص) نیز میفرماید: کسی که زیاد استغفار کند خداوند از هر اندوهی برایش گشایشی فراهم کند و از هر تنگنایی راه خروجی و از جایی که گمان ندارد روزیاش دهد. (تحفالعقول، ص 250)