kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۸۰۹
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۳

خصلت‌های فطری خاص انسان(پرسش و پاسخ)

 
پرسش:
خصلت‌های فطری خاص انسان که سایر موجودات از ‌آن برخوردار نیستند کدام است؟
پاسخ:
انواع خصلت‌های انسان
آنچه که مسلم است و قابل تردید نیست این است که انسان دارای یک سلسله آثار و خواصی است که در سایر انواع نیست. این خواص و خصلت‌ها دو نوعند. یک نوع خصلت‌هایی هستند که جنبه زیستی دارند و مربوط به اختلاف ساختمان‌ بدن انسان است. نوع دیگر خواصی هستند که نمی‌توان برای آنها یک منشأ زیستی و مادی در نظر گرفت و آنها را عمل یک عضو از اعضای انسان دانست. این خصلت‌ها را در شش مقوله می‌توان دسته‌بندی و جمع کرد و همه این شش مقوله برای انسان مقدس و مافوق منافع مادی است، و ریشه در فطرت الهی انسان دارد.
خصلت‌های خاص فطری انسان
1- مقوله حقیقت‌جویی
انسان یک موجود حقیقت‌جو، علم‌جو و کاوشگر است. یعنی در سرشت و فطرت انسان این خصوصیت هست که عالم و آنچه که در آن است را کشف کند و از حقیقت آنها آگاه شود.
2- مقوله خیر اخلاقی و فضیلت
ارزش‌های اخلاقی انسان ریشه در فطرت او دارد. یعنی انسان بعضی از امور را به عنوان فضیلت براساس فطرت خود می‌پذیرد و به عنوان یک ارزش اخلاقی و امر مقدس و مافوق منافع خود در پی تحقق آنها می‌رود.
3- مقوله زیبایی و حسن
انسان براساس فطرت خود ذاتا از بعضی چیزهای زیبا و نیکو خوشش می‌آید، اعم از زیبایی‌های محسوس و مادی و یا زیبایی‌های معنوی و نامحسوس. زیبایی‌های معنوی هم اعم است از زیبایی‌های خیالی(مربوط به قوه خیال) مانند شعر و ادبیات یا زیبایی‌های معقول مانند آنچه که از صفات جلال و جمال ذات حق وجود دارد. مانند: «ان‌الله جمیل یحب الجمال» (شرح کافی، ج 10، ص 311) زیبایی‌های حسی اعم است از مرئی مانند: افق و چهره و زیبایی‌های مسموع مانند: نواها و الحان
4- مقوله خلاقیت و ابتکار
انسان برحسب فطرت خود یک کشش و علاقه خاصی دارد به اینکه خلاق و آفریننده باشد. هر مولفی به اثر خودش و هر معمار و بنایی به بنایش و هر موسسی به موسسه‌اش فطرتا علاقه دارد و این فطرت اوست که او را وادار می‌کند ابتکار و خلاقیتی را بیافریند.
5- مقوله عشق
معمولا عشق را با شهوت توأم دانسته و آن دو را یکی حساب می‌کنند، لذا در نظرها پست و منفور جلوه می‌کند. در صورتی که عشق حقیقتی مجزا از شهوت است و بدون تردید این خصوصیت عشق از مختصات فطرت انسانی است. در تحلیل ماهیت عشق دو نظر وجود دارد. بعضی اساسا عشق را یک پدیده مادی می‌دانند و بعضی دیگر عشق را هم از نظر مبدأ و هم از نظر منتها روحانی محض می‌دانند. غربی‌ها عشق را از نظر مبدأ مادی می‌دانند ولی معتقدند که قابل تحول به امر معنوی و روحانی است. البته مقصود از عشق که آن را در انسان فطری می‌دانیم علاقه شدید نیست، چون چنین علاقه‌هایی نیز در حیوانات وجود دارد، مقصود از عشق فطری کشش و جذبه شدیدی است که باعث فنای عاشق در معشوق می‌شود و منجر به توحد (یکی‌شدن) می‌گردد.
6- مقوله پرستش
این خصلت نیز در سرشت و فطرت انسان نهادینه شده است و از مختصات انسانی او است، که در طول تاریخ بشر تجلیات گوناگونی را داشته است.
آیا انسان دارای فطرت‌های شش‌گانه است؟
انسان در واقع دارای فطرت‌های شش‌گانه نیست و روح او دارای ابعاد گوناگونی نمی‌باشد، بلکه همه اینها در یک بعد خدایی و خداجویی و تجلیات یک بعد و یک فطرت هستند و ریشه همه این فطرت‌های شش‌گانه در واقع همان خصلت و فطرت خداجویی است که در جاهای مختلف تجلیات و ظهورات گوناگونی دارد.