با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)
ترسیم الگوی آینده شعر کشور
اولین نکتهای که در سلوک رهبر انقلاب در جلسه دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب مورد توجه است، اهتمام به گوش دادن شعر است؛ یعنی وقتی در این جلسه شعری خوانده میشود، میبینید که ایشان سراپا گوشند و شاید هیچکس در آن جلسه به اندازه ایشان به شعر گوش نمیدهد. ایشان کاملاًً محور عمودی و افقی شعر را تعقیب میکنند؛ یعنی هم ارتباط مصراعها با هم و هم ارتباط طولی مجموع ابیات با یکدیگر را. ایشان به ساختار نحوی زبان توجه دارند و اگر ساختار، منظم و مناسب نباشد، معمولاً تذکر میدهند. نکته بعدی اینکه آقا مضمونهای شاخص و مطلوب در شعر را هم برجسته میکنند؛ یعنی وقتی کسی شعر میخواند، ایشان آن مضمونهای مناسب و زیبا را با آفرین گفتن و درخواست خواندنِ دوباره، تقویت و برجسته میکنند.
مسئله جالبتر از این نکته، آن است که گاهی چند نفر که شعر میخوانند، آقا به آن شعر که چند نفر قبل خوانده است، برمیگردند. مثلاً سالی که آقای برقعی این شعر را خواند: «باز این چه شورش است که در جان واژههاست/ شاعر شکستخورده طوفان واژههاست»، بعد از اینکه چند نفر شعر خواندند، آقا مجدداًً برگشتند این بیت را تکرار کردند و آفرین گفتند و به همه نشان دادند که این شعر، شاخص و برجسته بوده و کاملاًً ذهن ایشان را درگیر به خود کرده است.
نکته دیگر آنکه اگر لغزشی در شعرها باشد، آقا این لغزشها را تذکر میدهند. البته من احساسم این است که در چند سال اخیر، این مسئله کمتر شده است و آقا بیشتر مجال میدهند که شعر خوانده شود و بعضاً تذکر میدهند. اگر ایرادی در قافیه یا مضمون باشد یا مفهوم رسا نباشد، تذکر میدهند و هرکسی هم که لغزشی کند، شامل تذکر آقا میشود.
نکته بسیار شیرین دیگر، طنز لطیف آقاست. آقا در مواقعی این تذکرات و نکات را در قالب طنز طرح و بیان میکنند. مثلاً کسی سال گذشته در مورد نماز، شعر طنزی خواند. آقا با همان لحن طنز فرمودند خدا این نماز را از شما قبول کند. یا مثلاً یکی از دوستان، شعر طنزی خواندند که برخی قسمتهای آن شعر مورد پذیرش آقا نبود. یک موقع دیگر، وقتی شاعری پیری خودش را وصف میکرد، در حالی که خودش جوان بود، آقا با همان لحن طنزآلود گفتند که این را باید ما بگوییم و متوجه ماست، برای شما خیلی زود است گفتن این حرفها.
نکته خیلی مهمتر، پایان جلسه و جمعبندی آقاست که این جمعبندی دو وجه دارد. یکی از وجوه مطالعه و اشراف ایشان بر وضعیت شعری کشور است که هرگز آقا به این جلسه بسنده نمیکنند، از این جلسه فراتر میروند و با مطالعهای که کردهاند، شعر کشور را مورد ارزیابی قرار میدهند. وجه دوم، سخنانی است که آقا با توجه به شعرهایی که در آن جلسه خوانده شده است، میفرمایند. در این دو قلمرو، چیزی که مشهود است و همه شاعران بر آن متفق هستند، این است که آقا را بهعنوان یک استاد ادبیات تراز اول و یک نقاد درجه یک میبینند و نگاهشان هم فقط به موجودیت شعر نیست، بلکه ایشان خلأها را درمییابند و برای آینده شعری کشور، الگوییترسیم میکنند. مثلاً یک سال فرمودند که ما در شعر حکمی و تعلیمی، خلأ داریم. انصافاً ضعف شعر ما در آن دوران همین بود.
از خاطراتی که برای شخص بنده پیش آمده و در ذهن دارم، آن است که سال گذشته، وقتی که کتاب «از نتایج سحر» را خدمت آقا تقدیم کردم، نکته بسیار جالب برای من آن بود که آقا در همان نگاه اول فرمودند که واقعاًً ما در مباحث نظری ادبیات انقلاب اسلامی، کمبود داریم.
نکته دیگر برخوردهای فوقالعاده شیرین و زیبای آقاست. در این جلسات که حضور داشتم، وقتی آقا وارد میشوند، گویی هیچکس از قلمرو نگاهشان خارج نمیماند. با همان لحن شیرین و دلچسب خودشان به همه سلام میکنند، هیچکس را از قلم نمیاندازند و همه را تکریم و تجلیل میکنند.
از خاطرات دیگری که به ذهنم میرسد، ماجرایی است که برای یکی از دوستان شاعر به نام مهدی زارعی پیش آمد و من در جریانش بودم. ایشان شاعر بسیار خوبی در زمینه غزلهای به هم پیوسته در مورد اهلبیت(ع) است. آقای زارعی به من میگفتند که سال گذشته با وجود آنکه علاقه زیادی به شعر خواندن نزد آقا داشتم، مجال پیدا نکردم که شعرخوانی کنم و وقت به من نرسید. ایشان هنگام صرف افطاری کنار من نشسته بود و تقریباً چیزی نمیخورد و میگفت فقط میخواهم به آقا نگاه کنم. بعدها به من گفت که وقتی افطار تمام شد، من ماندم و تعداد اندکی از شاعران و محافظان و خود آقا که میخواستند خارج شوند، با من احوالپرسی کردند. من آنجا چیزی به آقا نگفتم ولی از محافظ آقا درخواست مهری را کردم که آقا بر روی آن نماز خواند. آن محافظ قبول کرد که از آقا سؤال کنند. بعد از یک ماه با من تماس گرفتند و گفتند آقا سجاده و مهر خود را به من هدیه داده است. این هدیه به سرمایه زندگی من تبدیل شده است و من به عشق این تحفه و محبت از جانب آقا، شعر میگویم. اینها نکتههای پنهان این نشست و برنامه است که چیزهای مشابه آن، فراوان است.
* دکتر محمدرضا سنگری، خامنهای داتآیآر، سایت راسخون