بحران هویت و گسست نسلی(2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
گسستنسلی چیست و چگونه میتوان بحران هویت جامعه و نسلی را به نحو مطلوبی هدایت کرد و به یک هویت اصیل و حقیقی رسید؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به تعریف گسستنسلی و انواع دیدگاهها و معیارهای تشخیص شکاف نسلی و عوامل زمینهساز شکاف نسلی و راهکارهای جلوگیری از شکاف نسلی پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
بحران هویت فردی جوانان
یک فرد در دوران زندگی خودش معمولا از نظر شک و یقین دچار بحران میشود. البته به اختلاف، در افراد عمیق و متفکر از سن شاید دوازده و سیزده سالگی
شروع میشود و در بعضیها در سنین بالاتر هفده یا هجده سالگی این بحران شروع میشود. انسان در دوره کودکی عقاید و معتقدات را در بست بدون اینکه احتمال خلاف بدهد از پدر و مادر گرفته و تقلیدی میپذیرد. اما وقتی بزرگ میشود میفهمد که ممکن است آنچه از پدر و مادرم گرفتهام راست نباشد و در این شرایط دچار یک بحران هویتی میشود. در این مرحله از زندگی جوان یک وضع حساسی پیدا میکند و باید به حال و روز او رسیدگی کرد و یا مدارا و منطق و عقلانیت به سؤالات و شبهات او جواب داد نکته حائز اهمیت این است که در این شرایط بحرانی با خشونت رفتار کردن از نظر عقاید مذهبی بسیار خطرناک است. بسیاری از جوانها در این دوره بحران که یک دوره طبیعی و عادی است مطالبی هنجارشکنانه را به پدر و مادر یا دوستان خود اظهار میکنند، و آنها این را دلیل بر خباثت این جوان میگیرند و با خشونت با او رفتار میکنند و نمیتوانند این شرایط بحرانی جوان را به درستی درک کرده و به نحو مطلوبی او را مدیریت و هدایت کنند، در نتیجه روح جوان را عاصی و طغیانگر کرده و عبور موفقی از این دوران هویتیابی و رسیدن به یک هویت اصیل و حقیقی پیدا نخواهند کرد.
بحران هویت اجتماعی
همانگونه که یک فرد در دوران جوانی دچار بحران هویت میشود، جامعه نیز چنین حالتی دارد و همینطور که یک فرد در دورهای از عمر خود یک حالت انتقالی دارد و دوره بحرانی و انتقالی را طی میکند، جامعه هم گاهی یک دوره بحرانی و انتقالی را به لحاظ هویتی طی میکند. مثلا یک تحول ادبی، سیاسی، فرهنگی یا فکری پیدا میشود که جامعه را از دوران بحران هویتی عبور داده و به یک هویت واحد جدید و مستقلی میرساند. در واقع یک سلسله مسائلی در گذشته جامعه ما بوده است که همانند یک کودک نسبت به تقلید از پدرومادرش اصلا روی آنها فکر نمیکرده است، ولی در شرایط جدید با گسترش علوم و فناوری و مقتضیات زمان اجتماع و جامعه فکر میکند و سوال میپرسد، و وقتی سوال میکند جواب مناسب، منطقی و عقلانی را میطلبد! مثلا حقوق زن که در گذشته اصلا کسی فکر نمیکرد که در اسلام مسئلهای به نام حقوق زن وجود دارد، وجود داشت اما کسی درباره آن فکر نمیکرد. ولی امروز عدهای فکر میکنند و سوال مطرح میکنند و جواب منطقی و عقلانی میخواهند! در گذشته کسی راجع به ربا و مسائل سرمایهداری یا غیرسرمایهداری اساسا فکر نمیکرد که آیا رژیم اقتصادی اسلام چگونه رژیمی است؟ آیا صددرصد با رژیمهای سرمایهداری امروز منطبق است؟ آیا صددرصد با رژیمهای سوسیالیستی امروز منطبق است؟ یا یک رژیم مستقلی است، نه سرمایهداری است و نه سوسیالیستی و اگر مستقل است چگونه مکتب مستقلی است؟ حتی در مسائل فکری و اعتقادی که سوالات جدیدی وجود دارد که در گذشته مطرح نبوده است!
وظیفه والدین و رهبران جامعه
وظیفه پدران و مادران و رهبران جامعه در دوران انتقالی بحران هویت یا هویتیابی اصیل و حقیقی بسیار خطیر و مهم است که تا چه اندازه میتوانند نقش اساسی در مدیریت و هدایت عبور از این بحران فردی و اجتماعی را ایفا کنند؟ هرگونه اعمال خشونت و یا برخوردهای غیرمنطقی و غیرعقلانی با سوالات فردی جوانان و اجتماعی جامعه میتواند روند عبور موفق از این دوران انتقالی بحران هویت را دچار خدشه کرده و فرد و جامعه را در نهایت به یک مسیر انحطاطی و قهقرایی سوق دهد.