ویژگی قلب سلیم
انسان دارای دو حجت الهی است که خدا بدانها علیه او احتجاج میکند؛ حجت ظاهری به نام پیامبران و حجت باطنی به نام تعقل.(کافی، ج 1، ص 11)
حجت باطنی که در نفس انسانی با محوریت قلب ساماندهی شده کارکردهای گوناگونی دارد که از جمله مهمترین آنها، قانونگذاری بر اساس شناخت حقایق و گرایشهای فطری انسان است.(طه، آیه50؛ شمس، آیات 7 و 8)
البته قلب سالم نمیتواند به همه هستها و نیستها اشراف کامل داشته باشد؛ زیرا شناخت باطن چیزها برای انسان سخت و دشوار است؛ از همین رو نیازمند مکمل بیرونی است تا «ما لم تکونوا تعلمون»؛ یعنی علوم دستنیافتنی به شکل عادی را از طریق وحی به انسان تعلیم دهد.(بقره، آیه 151)
به هر حال، انسان با فطرت الهی خویش و الهامات الهی باطنی و سلامت قلب میتواند هستها و نیستها را بشناسد؛ چنان که میتواند ارزشها و ضد ارزشها را نیز بشناسد که از آنها بهعنوان تقوا و فجور یاد میشود(شمس، آیات 7 و 8)؛ همچنین به سبب گرایش به ارزشها و گریزش از ضد ارزشها میتواند قوانینی را در ساحات اخلاق، فقه و حقوق وضع کند که موجب تقوای اجتماعی فراتر از تقوای فردی- شخصی میشود.
از طرفی قلب سالم نهتنها قانونگذار بلکه قاضیالقضات برجستهای نیز است؛ زیرا تا زمانی که سالم و سلیم باشد، هرگاه خلاف تقوا را ببیند که مخالف بایدها و نبایدهای حقوقی و فقهی یا شایدها و نشایدهای اخلاقی است، به سرزنش و ملامت
رو میآورد و در جایگاه نفس لوامه به محاکمه
و مجازات شخص خاطی و مخالف ارزشهای میپردازد.(قیامت، آیه 2)