kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۴۵
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۵
ردپای 60 سال خیانت و جنایت روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

فرقان از کجا آمد؟


  « بیل بلک » ، مأمور مخابرات سفارت ، در مورد دغدغه دانشجویان برای رسیدگی به امور رفاهی گروگان ها چنین می‌گوید :
 « اصولاً درباره دانشجویان باید بگویم که دو نفرشان واقعاً از صمیم قلب در فکر رفاه و آسایش ما بودند. و بخصوص یکی از آنها به نام علی را هرگز فراموش نمی‌کنم که اکثر شبها برایم شیرینی و آب نبات می‌آورد و در اجرای وظایفش نیز به قدری کوشا بود که به نظر می رسید که مشقت او به عنوان زندانبان ، دست کمی از زندانی‌ها نداشته باشد. وقتی از او می‌پرسیدم : چرا برایم شیرینی و آب نبات می آوری ؟ جواب می داد:  « چون خیلی ورزش می‌کنی ، حتماً به انرژی بیشتری احتیاج داری .»
  « ویکتور تامست » ، افسر ارشد سیاسی سفارت ، که به همراه دو نفر دیگر در محل ساختمان وزارت امور خارجه ایران نگهداری می شدند، در مورد تغییر اوضاع پس از حمله آمریکایی‌ها می‌گوید :
  « با شنیدن این خبر [ خبر شکست عملیات نجات گروگان ها ] چون احساس کردیم به زودی دچار وضع نامطلوبی خواهیم شد، احتمال دادیم یا ما سه نفر را از وزارت خارجه به سفارت آمریکا منتقل خواهند کرد تا مثل بقیه گروگان ها در اختیار دانشجویان قرار بگیریم ، و یا برایمان یک سلسله برنامه‌های تنبیهی در نظر خواهند گرفت . ولی پس از مدتی چون فقط میز مخصوص پینگ پنگ را ـ که به تازگی برایمان آورده بودند ـ از اتاقمان بردند، فهمیدیم تنبیه ما فقط محرومیت از بازی پینگ پنگ بوده است »
حال در اینجا بد نیست که ببینیم در مقابل ، رفتار برخی از گروگان‌ها با دانشجویان چگونه بوده است .
  « دان هوهمن  » ، افسر بهداری سفارت ، برخی از نمونه رفتارهای خود را چنین می‌گوید:
  « در اوایل کار ، چون ایرانی‌ها توجه زیادی به خواسته ام نداشتند و اکثراً مسئله ی رژیم غذایی مرا فراموش می‌کردند، گهگاه غذای حاوی گوشت قرمز برایم می آوردند، که البته من هم هر بار با عصبانیت فراوان سرشان فریاد می‌کشیدم و بعضی اوقات نیز سینی غذا را به راهرو پرت می‌کردم تا به آنها بفهمانم راجع به تأمین غذای من باید دقت بیشتری از خود نشان دهند. »
وی در جای دیگری راجع به فحاشی‌های خود نسبت به دانشجویان ، چنین می‌گوید :
  « من بنابر عادت ولگردی در گذشته ، همیشه طوری با ایرانی‌ها برخورد می‌کردم که به مراتب بدتر از رفتارم با اراذل و اوباش خیابانها بود. و در هر شرایطی ـ حتی موقع غذا آوردن ـ هر چه فحش و ناسزا به ذهنم می رسید، نثارشان می‌کردم. »
  « ملکم کالپ » ، کارمند بخش اقتصادی سفارت نیز در مورد رفتار خود می‌گوید :
  « موقعی که فهمیدم حمید [یکی از دانشجویان ] در جبهه جنگ ایران و عراق کشته شده ، از شدت خوشحالی پشتک زدم ، بعد از آن هم هر گاه یکی از نگهبانان به سلولم می آمد و از او می‌پرسیدم: « اوضاع جنگ چطور است ؟ » با توجه به پاسخش که معمولاً می‌گفت:اوضاع خوب نیست ، چند تن از دوستانمان را از دست دادیم بلافاصله من با شادمانی جواب می دادم : « خیلی خوبه، واقعاً از این موضوع خوشحالم . ولی خوشحالی من موقعی بیشتر می‌شود که تو هم به جبهه بروی و همان جا کشته شوی . »
 « رابرت اود » کارمند کنسولگری نیز در مورد برخی از جلوه‌های رفتار بی ادبانه ی خود می‌گوید :
 « [ پس از ماجرای شکست عملیات نجات ] حدود نیمه شب بود که دو نفر از تروریستها[!] به اتاقمان آمدند. ولی چون آنها فقط بروس را با خود بردند و مرا همچنان به حال انتظار باقی گذاشتند، با خود گفتم:  حتماً بروس و عده ای دیگر به زودی آزاد می شوند. اما کسانی را مثل من که پیوسته با ایرانی‌ها سر ستیز داشتیم و به دستوراتشان تن در نداده ایم ، آزاد نخواهند کرد.» و به همین جهت نیز موقعی که ایرانی‌ها داشتند بروس را با خود می بردند، سرشان فریاد کشیدم و هرچه فحش و کلمات رکیک از دوران خدمت نظام در جنگ [جهانی دوم ] به یاد داشتم با صدای بلند نثارشان کردم . ولی عجیب این بود که ایرانیها در مقابل آن همه توهین و ناسزا ، فقط موقعی که اتاق را ترک می‌کردند، به من جواب دادند : « پیر مرد، مودب باش ! »
با ملاحظه ی بخشی از اعترافات گروگان های آمریکایی که در فوق به آنها اشاره شد ـ این مطالب چند سال پس از آزادی و در خاک ایالات متحده آمریکا بیان شده اند ـ حال باید رفتار ها و برخوردهای دانشجویان مسلمان را که متهم به «غیر متمدن و تروریست» بودن می‌شوند را مقایسه کنیم با رفتار آمریکایی‌های به اصطلاح متمدن با زندانیان  «گوانتانامو » و« ابو غریب »، تا معلوم شود که چه کسانی به راستی متمدن و طرفدار حقوق بشر هستند، و چه کسانی وحشی و ناقض حقوق بشر .
فصل سوم : آمریکا و گروه فرقان
در اردیبهشت ماه 1358 سرلشکر ولی الله قرنی رئیس ستاد ارتش و آیت الله مرتضی مطهری رئیس شورای انقلاب ، مورد سوء قصد قرار گرفته و به شهادت رسیدند . گروهی به نام "فرقان" مسئولیت ترور این افراد را به عهده گرفت . پس از آن نیز شخصیت های دیگری همچون آیت الله محمد مفتح از سران جامعه روحانیت مبارز تهران ، حاج مهدی عراقی از مبارزین قدیمی و از نزدیک‌ترین اشخاص به امام خمینی ، آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز و حاج محمدتقی طرخانی از بازاری های متدین تهران ، توسط این گروه به شهادت رسیدند . 1
به راستی این گروه از کجا آمده بود ؟ با چه مراکزی در ارتباط بود و هدف آنها از این گونه ترورها چه بود ؟  
بخش اول : سابقه فرقان
فرقان در سال 1356 فعالیت تشکیلاتی خود را آغاز کرد . این گروه با الهام از اندیشه های دکتر شریعتی ، سازمان مجاهدین خلق و افرادی همچون موسوی خوئینی ها ، به نوگرایی در ایدئولوژی دست زد . سپس با مخالفت شدید با روحانیت ، حس بدبینی را در میان پیروان جوان و کم تجربه خویش تقویت کرد . پس از پیروزی انقلاب به دلیل مواضع رادیکال ضد روحانیت ، وارد فاز نظامی شد و به ترور چهره های توانمند روحانیت متعهد و مؤثر اقدام کرد . 2
رهبر گروه فرقان یک طلبه جوان به نام علی اکبر گودرزی بود . وی پس از آنکه از چند حوزه علمیه رانده شد ، فعالیت خود را با تفسیر قرآن در مساجد مختلف تهران آغاز کرد. این گروه ابتدا به نام کهفی‌ها شکل گرفت و پس از چندی نام فرقان را بر خود نهاد . 3
فرقان که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تظاهر به مخالفت با حکومت شاه می کرد ، در هنگامی که مبارزات مردم مسلمان ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی و روحانیت متعهد شیعه ، عرصه را بر رژیم دیکتاتوری شاه تنگ کرده بود ، از "دیکتاتوری آخوندیسم" سخن می گفت !4
در نشریه هشتم مهر 1357 این گروه ، چنین آمده است:
آخوندیسم حاکم [!] با میسیونرهای مذهبی خود در بین مردم کوچه و بازار و عوامل چپ در میان قشرهای نسبتاً مترقی نفوذ کرده و با استفاده از نارضایتی ها و نابسامانی هایشان و بر اساس استراتژی پوشالی تحریک، آنان را به کوچه و خیابان می ریزند و هدف گلوله های بیداد و باند قدرت طلب دیگری که از قبل آماده شده است قرارشان می دهند تا بدین ترتیب روشنفکران متعهد و صادق نابود شده و توده ها هم دچار خفقان و هراس گردند .5
همان گونه که ملاحظه می گردد ، موضع گیری های این گروه در جهت مخالف انقلاب و همسو با اهداف رژیم شاه ـ مبنی بر از صحنه خارج کردن روحانیت مبارز ـ بوده است . این گروه همچنین در نشریات خود ، انقلاب اسلامی ایران را به مانند رژیم شاه ، توطئه دست بیگانگان قلمداد می کرد .
موضع گیری این گروه در برابر رژیم شاه ، از همان ابتدا سؤال برانگیز بود . ساواک بر کار این گروه اشراف داشت اما اقدامی در جهت برچیدن این گروه انجام نمی داد . در این رابطه می توان به یکی از اسناد ساواک به تاریخ 11 اردیبهشت 1357 اشاره کرد که در آن چنین آمده است:
« رهبر گروه کهفی ها ، آخوندی است به نام گودرزی که جمعه‌ها در مسجد خمسه در حدود خیابان دولت ، صحبت می نماید . گنجه‌ای و آشوری نیز از کادرهای گروه موصوف می باشند که امور مربوط به نشریات گروه ، تحت نظارت و شرکت آنان اداره می شود ».
گاهی اوقات نیز که افراد این گروه به طور تصادفی توسط ساواک دستگیر می شدند ، پس از شناسایی آنان ، به سرعت آزاد می شدند . 6
حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی نیز در این مورد می گوید :
« به رغم فشار همه جانبه رژیم شاه بر همه نیروهای چپ و راست ، هیچ نوع محدودیت و مشکلی توسط رژیم شاه و ساواک بر سر راه فرقان ایجاد نمی شد ». 7
آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی نقل می کند :
«یکی از طلاب و فضلای مدرسه چهلستون به نام آقای رضایی که با اکبر گودرزی دوستی و آشنایی داشت ، برای من نقل می کرد فردی که دائماً با خارج در تماس بود ، با گودرزی خیلی گرم گرفته بود . گودرزی هر حرفی که می زد ، آن فرد از او تمجید می کرد و می گفت افکارت بسیار جدیدند و تو باید اینها را تبلیغ کنی . همین فرد برایش جلسه تشکیل می داد و در تجریش عده ای از جوان‌های صادق و علاقه‌مند به دین را دور گودرزی جمع کرده بود . من احتمال می دهم کسانی که از او حمایت و تشویقش کردند ، شبیه به عوامل خارجی ای بودند که از سید علی محمد باب ـ سرکرده فرقه ضاله بابیت و بهائیت ـ حمایت کردند ». 8
بخش دوم : فرقان و سازمان مجاهدین خلق
شواهد و قرائن گوناگونی از وجود ارتباط میان سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) با گروه فرقان حکایت می کرد . اولین شماره نشریه فرقان ـ ارگان گروه فرقان ـ در اسفند ماه 1356 منتشر شد . این نشریه به صورت ماهانه منتشر می شد . صفحه بعد از روی جلد ، معمولاً به ذکر نام یا نامهایی از کادرها و اعضای کشته شده سازمان مجاهدین خلق اختصاص داشت . 9
تروریست های فرقان که به شدت متأثر از سازمان مجاهدین خلق بودند ، افرادی را از انقلاب اسلامی گرفتند که نبودشان واقعاً برای امام خمینی سنگین بود و جبران وجود این شخصیت ها کار بسیار دشواری بود . 10
عزت الله شاهی (مطهری) از مبارزین و زندانیان قبل از انقلاب ، می گوید :
« به نظر من آقای مطهری بعد از امام ، تنها کسی بود که التقاط مجاهدین خلق را عمیقاً درک کرده بود و همین هم باعث شهادت شان شد ». 11
دکتر غلامعلی حداد عادل نیز در این مورد می گوید :
« من احتمال قوی می دهم که فرقانی ها در لایه هایی پنهانی با مجاهدین خلق هماهنگ بوده اند . شاید هم ترور آقای مطهری را با موافقت و صلاحدید و چراغ سبز مجاهدین انجام داده باشند ». 12
حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی نیز در زمینه ارتباط فرقان با مجاهدین خلق ، اظهار می دارد :
« با توجه به اینکه بعدها معلوم شد یکی از اعضای هسته دوم فرقان به نام محمد حسینی ، عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است ، باید حداقل این را پذیرفت که سازمان افراد نفوذی خود را در این فرقه داشته و می توانسته در ترورها خط دهی کند و یا اطلاعات مقدماتی برای انجام ترورها را در اختیار این فرقه بگذارد . از سوی دیگر ، خانه‌های امن تیمی فرقان مملو از کتاب ها و نشریات سازمان مجاهدین بوده که با توجه به تعداد آنها ، بی تردید فقط برای مطالعه گودرزی و هوادارانش نبوده است ». 13
اسدالله بادامچیان از مبارزین و زندانیان قبل از انقلاب ، در مصاحبه‌ای تأکید می کند که ریشه افکار فرقان از سازمان مجاهدین خلق نشئت می گرفته است :
« در زندان ، بچه های سازمان مجاهدین ، چارچوب حرف هایی که گودرزی [ در بیرون ] می زد را تنظیم کرده بودند . یعنی نوشته های فرقان دقیقاً از مغز آقای گودرزی و یکی دو تا از رفقایش در نیامده بود ، بلکه یک کار سازمان یافته دقیق سازمان مجاهدین خلق است که درون زندان سامان پیدا کرد ... در نیمه دوم سال 56 از زندان بیرون آمدم و در اواخر سال ، جزوات فرقان را به من دادند . مطالعه کردم و دیدم همان مطالب داخل زندان سازمان مجاهدین خلق است که دارد به عنوان فرقان پخش می شود . پیگیری کردم تا ببینم چه کسی دارد اینکار را انجام می‌دهد . دیدم گودرزی با همکاری چند تن از بچه های سازمان مجاهدین این کار را انجام می دهد . متوجه شدم که اکبر گودرزی در ترویج افکار التقاطی و انحرافی و تبدیل مفاهیم قرآنی به مفاهیم مارکسیستی ، تبدیل به ابزار دست سازمان مجاهدین شده است ». 14
عزت الله شاهی نیز در باره هواداری رهبر فرقان از مجاهدین خلق، می‌گوید :
« در راهپیمایی روز عاشورای سال 1357 ، اکبر گودرزی پرچم سازمان مجاهدین را به دوش می کشید ». 15
منابع در دفتر روزنامه موجود است