انواع عذابهای الهی
محاکمه برای تربیت و تأدیب گنهکاران است، گاه عذاب دنیوی است و گاه اخروی، عذابهای قرآن را به طور کلی میتوان در چهار گروه جای داد: عذاب ادنی، عذاب استدراج ،عذاب استیصال و عذاب اکبر.
عذاب ادنی
اولین آنها عذاب ادنی است، قرآن مجید در این باره میفرماید: «وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنی دُونَ الْعَذَابِ الاَکْبرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛(سجده/21) به آنان از عذاب نزدیک(عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ(آخرت) میچشانیم، شاید بازگردند!
چرا ادنی (نزدیکتر) در برابر اکبر(بزرگتر) قرار گرفته؟ در حالی که یا باید ادنی در مقابل ابعد(دورتر) و یا اصغر در مقابل اکبر قرار گیرد! عذاب دنیا دارای دو وصف است، کوچک بودن و نزدیک بودن و به هنگام تهدید مناسب نیست که روی کوچک بودن آن تکیه شود، بلکه باید روی نزدیک بودنش تکیه کرد، عذاب آخرت نیز دارای دو وصف است دور بودن و بزرگ بودن و در مورد آن نیز مناسب این است که روی بزرگ بودن تکیه شود نه دور بودنش. تعبیر به لعل در جمله «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» به خاطر این است که چشیدن عذابهای هشدار دهنده، علت تامه برای بیداری نیست، بلکه جزء علت است و نیاز به زمینه آماده دارد و بدون این شرط به نتیجه نمیرسد و کلمه لعلاشاره به این حقیقت است، ضمناً از این آیه یکی از فلسفههای مهم مصائب و بلاها و رنجها که از سؤال انگیزترین مسائل در بحث توحید، خداشناسی و عدل پروردگار است، روشن میشود.
نه تنها در اینجا که در آیات دیگر قرآن نیز به این حقیقتاشاره شده است، از جمله در آیه 94 سوره اعراف میخوانیم: ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری نفرستادیم، مگر اینکه مردم آنجا را گرفتار مشکلات و زیانها ساختیم تا بیدار شوند و به درگاه خدا روی آورند.
این نوع عذاب بیشتر جنبه هشدار دارد و برای بیداری است، مثلاً موتورسواری تصادف میکند، همین تصادف موجب میشود به خود آمده و به خدا نزدیکتر شود، از کارهای زشت گذشته توبه کند و یا از خواب غفلتی که نسبت به خدا و احکام دینی داشته رهایی یافته و بیدار شود.
عذاب استدراج
نوع دوم عذاب الهی استدراج است که قرآن مجیددر سوره اعراف آیه 182 در این باره چنین میفرماید: «وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، ما آنان را از جایی که نمیدانند، بتدریج به سوی عذاب پیش میبریم.
مجازات استدراجی که در آیه فوق به آناشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده میشود، چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فوراً مجازات نمیکند، بلکه درهای نعمتها را به روی آنها میگشاید، هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر میدارند، نعمت خود را بیشتر میکند و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبه و بیداریشان میشود که در این حال برنامه «هدایت الهی» عملی شده و یا اینکه بر غرور و بیخبریشان میافزاید که در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است، زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمتها میشوند، خداوند همه را از آنها میگیرد و طومار زندگانی آنها را در درهم میپیچد و این گونه مجازات بسیار سختتر است، البته این معنی با تمام خصوصیاتش در کلمه استدراج به تنهایی نیفتاده، بلکه با توجه به قید «مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ» این معنی استفاده میشود.
به هر حال این آیه به همه گناهکاران هشدار میدهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود و یا ضعف و ناتوانی پروردگار نگیرند و ناز و نعمتهایی را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آن میرسند، مقدمه مجازات استدراجی پروردگار باشد، خدا آنها را غرق نعمت میکند و به آنها مهلت میدهد و بالا و بالاتر میبرد، اما سرانجام چنان بر زمین میکوبد که اثری از آنها باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان در هم میپیچد، امیرمؤمنان علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: کسی که خداوند به مواهب و امکاناتش وسعت بخشد و آن را مجازات استدراجی نداند، از نشانه خطر غافل مانده است.(نهجالبلاغه، حکمت ،358 )
شخصی ثروتمند است و در غرق ناز و نعمت، بدحجاب است و لاابالی، اهل نماز و روزه و خمس و زکات و خلاصه هیچ یک از اعمال عبادیهم نیست، روز به روز بر ثروت و داراییاش افزوده میشود و به اصطلاح توپ تکانش نمیدهد و هر روز بر ارتکاب گناه جسورتر میشود، چنین شخصی مبتلا به عذاب استدراج است، آخرت را رها کرده و دنیا را چسبیده است.
عذاب استیصال
نوع سوم عذاب، عذاب استیصال است.قرآن مجید درباره این عذاب میفرماید:آنها که کافر شدند و راه طغیان پیش گرفتند، گمان نکنند مهلتی که به آنان میدهیم، به سودشان است، ما به آنان مهلت میدهیم، فقط برای اینکه بر گناهان خودبیفزایند و برای آنها، عذاب خوارکنندهای آماده شده است.(ال عمران / 178)
اینها افراد غیرقابل اصلاحی هستند که طبق سنت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار، به حال خود واگذار شدهاند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند، به علاوه از بعضی آیات قرآن استفاده میشود خداوند گاهی به این گونه افراد نعمت فراوانی میدهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی و سرور شدند، ناگهان همه چیز را از آنان میگیرد تا حداکثر شکنجه را در همین زندگی ببینند، زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی بسیار ناراحتکننده است.
در جای دیگر میفرماید: هنگامی که پندهایی را که به آنها داده شده بود،فراموش کردند، درهای هر خیری را به روی آنان گشودیم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بودیم از آنها باز گرفتیم، لذا فوقالعاده ناراحت و غمگین هستند.(انعام/ 44)
در حقیقت این گونهاشخاص، به کسانی میمانند که از درختی ظالمانه بالا میروند که هر قدر بالاتر روند خوشحالتر میشوند تا آن هنگام که بر فراز بلندترین شاخه درخت میرسند، ناگهان طوفانی میورزد و از آن بالا چنان سقوط میکنندکه تمام استخوانهایشان در هم میشکند.
عذاب اکبر
اما نوع چهارم عذابهای الهی، عذاب بزرگ قیامت است که قرآن مجید در این باره میفرماید« «إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ کَفَرَ، فَیُعَذِّبُهُ الله الْعَذابَ الْأَکْبَرَ»؛(غاشیه /23) و تذکر برای همه سودبخش است، مگر کسی که پشت کند و کافر شود که خداوند او را به بزرگترین عذاب مجازات میکند
منظور از عذاب اکبر، عذاب آخرت در برابر عذاب دنیا است که عذاب کوچک و کم اهمیت نسبت به آن است، همانگونه که در آیه 26 سوره زمر میخوانیم: «فَأَذَاقَهُمُ الله الْخِزْیَ فِی الْحَیَاهًْ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ»؛ خداوند خواری را در زندگی این دنیا به آنها چشانید و عذاب آخرت اکبر است اگر میدانستند.
این احتمال نیز وجود دارد که مراد از عذاب اکبر قسمت شدیدتری از عذاب قیامت و دوزخ باشد، زیرا عذاب همه مجرمان در دوزخ یکسان نیست.
با این تفاسیر برای عدهای این سؤال پیش میآید، چرا گناهکاران نه تنها به سزای اعمال خود نمیرسند، بلکه هر روز از نعمات بیشتر و جدیدتری بهرهمند میشوند و علاوه بر آن فرصت داده میشوند، خداوند متعال در جواب چنین سؤالاتی میفرماید: اگر خداوند مردم را به سبب کارهایی که انجام دادهاند مجازات کند، جنبدهای را بر روی زمین باقی نخواهد گذاشت، ولی به لطفش آنها را تا زمان معینی تأخیر میاندازد، اما هنگامی که اجل آنان فرا رسد، خداوند هر کس را به مقتضای عملش جزا میدهد، او نسبت به بندگانش بینا است.(فاطر/45)
از:فارس