kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۲۹۲
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۶
ریشه سیاه ما رینی (زیر ذره بین)

روح های سیاهی که به شیطان فروخته شدند!

 

فاطمه قاسم‌آبادی
مسئله نژادپرستی و برخوردهای متعصبانه از جانب سفیدپوستان آنگلوساکسون، در کشورهای غربی و به خصوص در آمریکا، هرگز کهنه نمی‌شود و مانند زخمی قدیمی است که نه تنها مداوا نمی‌شود، بلکه با گذشت زمان، بیشتر از پیش عود می‌کند.
در حال حاضر هم این زخم کهنه در آمریکا دوباره سر باز کرده و باعث درگیری مردم و اعتراض بیش از پیش رنگین پوستان این کشور شده است. هالیوود به عنوان سرویس فرهنگی آمریکا، برای جلوگیری از فوران خشم این رنگین پوستان در ساخته‌های جدید خود، حضور سیاه‌پوستان را بیشتر از پیش کرده است و در بیشتر این حضورها، بر لزوم صبر و تحمل، در مقابل زورگویی سفیدپوستان، تاکید می‌شود و در نهایت سیاه‌پوستان تنها می‌توانند از ظلمی که به آنها شده گله و شکایت کنند، آن هم بدون اینکه باعث تحریک احساسات همنوعان خود و ایجاد خسارت برای دولت وقت بشوند.
فیلم «ریشه سیاه ما رینی» محصول سال ۲۰۲۰ و به کارگردانی «جورج سی ولف» و نویسندگی «روبن سانتیاگو-هادسون» است که بر اساس نمایشنامه‌ای به همین نام(ریشه سیاه ما رینی) از «آگوست ویلسون» ساخته شده ‌است و در آن، روی نمایش بی‌ارزش بودن سیاه‌پوستان در آمریکا و در نطفه خفه شدن صدایشان، تاکید شده است.
داستان
داستان فیلم «ریشه سیاه ما رینی»، در طول یک روز اتفاق می‌افتد. شخصیت «ما رینی» یکی از مشهورترین هنرمندان و خوانندگان سیاه‌پوست است که در زمان خودش به لقب «مادر بلوز» مشهور بود. در این فیلم «ما»، یکی از شخصیت‌های اصلی است که قرار است آهنگ‌های آلبوم خود را ضبط کند.
از آن طرف ماجرا «لی وی» جوانی سیاه‌پوست و جاه‌طلب است که در حال حاضر، نوازنده ساده گروه ما رینی است اما لی وی با اهداف بلندمدت و جاه‌طلبانه‌اش می‌خواهد آهنگ‌های خودش را بسازد و گروه موسیقی خودش را تأسیس کند، رویایی که ظاهراً تهیه ‌کننده آلبوم ما رینی، به سرش انداخته است؛ به خاطر همین هم لی وی پیشنهاداتی برای تغییر آهنگ‌های ما رینی می‌کند اما این پیشنهادات، توسط ما رینی رد می‌شود و اینجاست که لی وی شروع می‌کند به بیان زندگی دردناک گذشته خود، برای دیگر نوازندگان سیاه‌پوست گروه.
در نهایت اختلاف نظر لی وی با بقیه گروه و تحقیر او توسط ما رینی، باعث می‌شود که لی وی، خشم فرو خورده‌اش را با حمله به دیگر همکار سیاه‌پوستش نشان بدهد....
سرنوشت تغییر ناپذیر
موضوع فیلم «ریشه سیاه مارینی»، در واقع بیان خاطرات و مشکلات شخصیت‌های سیاه‌پوست داستان است که در طول یک روز از زبان هر کدام از شخصیت‌ها بازگو می‌شود.
در این داستان‌ها که معمولا از بلاهایی که سفیدپوستان سر سیاه‌پوستان آورده‌اند گفته می‌شود، بیش‌تر از پر رنگ نشان دادن نقش سفیدپوستان در این ظلم‌ها، تقدیر و سرنوشت بدیمن سیاه‌پوستان، زیر سؤال می‌رود.
در سکانسی از فیلم لی وی می‌گوید:
«خدا هرگز به دعای یک سیاه‌پوست گوش نمی‌دهد.... چون خدا هم از سیاه‌پوستان متنفر است...»
این نوع نگاه پوچ گرایانه که در آن به جای مبارزه و اتحاد برای به دست آوردن آزادی، مدام از سرنوشت و تقدیر و خداوند گله می‌شود، در فیلم ریشه سیاه ما رینی، قابل تامل است مخصوصا که شخصیت لی وی، به عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم که ادعا می‌کند از طرف سفیدپوستان نژادپرست، لطمه فراوان دیده است، در نهایت تمام آن خشم فرو خورده را نه بر سر یک سفیدپوست، که با چاقو زدن به همکار سیاه‌پوست و بی‌گناهش، تخلیه می‌کند و با این حرکت به پوچی و بی‌ارزشی زندگی یک سیاه‌پوست در کشوری مانند آمریکا دامن می‌زند.
گویی کارگردان فیلم تمام سعی‌اش را کرده تا هیچ گردی به دامن سفیدپوستان داستان ننشیند و با نمایشی مضحک، سیاه‌پوستان را به جان یکدیگر انداخته تا آنها را مقصر اصلی مشکلات و تحقیر‌هایی که می‌شوند، نشان بدهد.
فروش روح به شیطان!
در فیلم «ریشه سیاه ما رینی»، مخاطبین می‌بینند که از نظر سیاه‌پوستان داستان، یک سیاه‌پوست هرگز نمی‌تواند در دنیایی که سفیدپوستان حاکم مطلق آن هستند، به جایگاه خوبی برسند مگر با انجام کارهای شیطانی که سفیدپوستان آنها را به انجامش وادار می‌کنند. در فیلم از این اتفاق به عنوان فروش روح به شیطان یاد می‌شود و در دیالوگی گفته می‌شود که:
«ظاهراً تنها راه آزادی یک سیاه‌پوست، در دهه 20 این است که روحش را به شیطان بفروشد!»
در ادامه این داستان، یکی از مردان سیاه‌پوست گروه، از همسایه‌ای در روستایش یاد می‌کند به نام «الایزا» که پیشرفت زیادی در زندگی‌اش داشت و به همین دلیل مردم سیاه‌پوست آن ناحیه فکر می‌کردند که الایزا روحش را به شیطان فروخته چون راه دیگری برای رسیدن به پول فراوان و پیشرفت برای یک سیاه‌پوست مانند او وجود نداشت.
شاید بتوان گفت که در فیلم «ریشه سیاه ما رینی»، مخاطبین با انبوهی از واقعیت‌های کلیشه‌ای و تلخ در مورد زندگی و نگاه سفیدپوستان به سیاه‌پوستان روبرو می‌شوند اما نکته مهم این است که در نهایت، این داستان‌ها هیچ حس همزادپندارانه‌ای را در وجود مخاطبین نسبت به رنج‌های سیاه‌پوستان داستان، بیدار نمی‌کند و داستان این زجرها در قالب‌گریه‌های و خنده‌های شخصیت‌های فیلم، مدفون می‌شود و بدون هیچ تاثیرگذاری، تنها روایتی کهنه و نخ نما را برای مخاطبین بازگو می‌کند.
سلبریتی بی‌ارزش
در فیلم «ریشه سیاه ما رینی»، مخاطبین با دو نوع سیاه‌پوست روبرو هستند. دسته اول شامل افراد گروه موسیقی است که جزو دسته فرو دست جامعه و به اصطلاح بی‌ارزش محسوب می‌شوند. این دسته محکومند به زحمت بسیار زیاد و حقوق کمی که هیچ وقت به آنها نه تنها اجازه رویا پردازی نمی‌دهد، که کفاف زندگی عادی آنها را هم نمی‌دهد.
دسته دوم هنرمند یا به اصطلاح امروز، سلبریتی است به نام ما رینی، که برای سفیدپوستان می‌تواند پولساز باشد و به قول خودش، سفیدپوستان تا زمانی که بتوانند از صدایش پول در بیاورند، او را می‌خواهند و بعد از تمام شدن کارشان، او هم برای سفیدپوستان تبدیل می‌شود به یک سیاه‌پوست بی‌ارزش....
شخصیت ما رینی، در فیلم ریشه سیاه ما رینی، به صورت زنی منحرف و پر از اداهای منزجر‌کننده و زورگو، که به زیردستان خود رحم نمی‌کند، به تصویر کشیده می‌شود.
به نوعی ما رینی، نماد نهایت پیشرفت یک زن سیاه‌پوست در دنیای سفیدپوستان است که از ابتدا خودش هم می‌داند ارزشی برای آن سیستم ندارد و در پایان داستان هم ضربه نهایی وقتی وارد می‌شود که آهنگ ما رینی، با تغییرات مد نظر لی وی، توسط یک خواننده و نوازندگان سفیدپوست اجرا می‌شود و اوج بی‌اهمیت بودن شخصیت‌های رنگین‌پوست داستان، در این سکانس به نمایش گذاشته می‌شود.
حاشیه‌های فیلم
فیلم ریشه سیاه ما رینی، از جانب مخاطبین مورد توجه قرار نگرفت و نمرات پایینی را از مردم کسب کرد ولی این فیلم توانست نظر منتقدان غربی را به خود جلب کند و در پنج رشته نامزد اسکار شود.
البته ریشه سیاه ما رینی، به خاطر مرگ ناگهانی بازیگر جوانش «چادویک بوزمن» که پیش از این در فیلم «پلنگ سیاه» معروف شده بود، مدتی در تیتر خبرها قرار گرفت و به عنوان آخرین هنرنمایی این بازیگر، تبلیغات خوبی هم برایش شد ولی این تبلیغات هم نتوانست در میزان استقبال مردم از فیلم، موثر باشد.
ریشه سیاه ما رینی، در نهایت بعد از شرکت در جشنواره‌های مختلف توانست، دو اسکار را به همراه نامزدی‌ها و جوایز مختلف دیگر، نصیب سازنده‌هایش کند و روایت این سیاه‌پوستان بی‌ارزش را به خورد مخاطبین اندکش بدهد.