kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۱۹۶
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۰
راهکارهای مقابله با تحریف انقلاب اسلامی-بخش پایانی

تقویت دفاع نرم از اصل انقلاب

 

قاسم رحمانی
تحریف آنچه در تاریخ انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، دوران پهلوی و عملکرد آمریکا و تحت امرهایش رخ داده، سیاست همیشگی استکبار بوده و مدتی است، شدت گرفته است.
آمریکا به دلیل قوت رسانه‌ای و ضعف ما در این زمینه، چنین راهکاری را انتخاب کرده و به شدت و با صرف هزینه‌های بسیار، آن را دنبال می‌کند اما در کشور ما، اهمیت رسانه‌ها به ویژه فضای مجازی و نقش صداوسیما در تقابل با جبهه دشمن جدی گرفته نمی‌شود و اقدام عملی برای تقویت آنها، کمتر دیده می‌شود.
در گزارش پیش رو به بر شمردن همیشگی خدمات ملموس انقلاب و مقایسه وضع حاضر با دوران پهلوی و ضعف‌ها در تبیین این مسائل می‌پردازیم.
ضعف رسانه‌ای
در برابر این حجم از تحریف، در حوزه دفاع رسانه‌ای و تبلیغاتی از انقلاب اسلامی به ویژه از طریق فضای مجازی، نقص‌های بسیار وجود دارد.
امید حقیقی؛ کارشناس ارتباطات و رسانه می‌گوید:
« اصلی‌ترین ضعف طرفداران انقلاب، ضعف فرمی و محتوایی در تبیین چرایی وقوع، اهداف انقلاب و عملکردهای قابل لمس با حواس پنجگانه جمهوری اسلامی از سال 41 به بعد است؛ چه در حوزه پیشرفت‌ها و چه عدالت. اینکه انقلاب به چه دلیل از سال 1341 شروع شد و با فراز و نشیب ادامه یافت تا
22 بهمن 57‌ ‌و‌ جمهوری اسلامی تا چه حدی در نیل به اهداف موفق بوده است، باید تبیین شود.»
او می‌افزاید:« بی‌شک افراد خسته و بریده از انقلاب، ملاک خوبی برای پاسخ به این سؤالات نیستند. هر چند باید دلائل بریدن و خستگی آنها را شنید چرا که اغلب آنها به دلائلی به این حال افتاده‌اند که به سادگی قابل رفع و جبران است اما یک عده قلیل از اول همراه انقلاب نبودند و عده قلیل دیگری به دام دنیاطلبی و ثروت‌های نجومی و مقام‌پرستی افتادند و از قافله انقلاب جدا شدند.»
تکیه به مردم
بهرام عطایی؛ دیگر کارشناس رسانه می‌گوید: «در این بین مردم و مسئولان مردمی که صاحبان اصلی انقلاب هستند، وقتی بریده‌ها و دنیاطلب‌ها انقلاب را در سال 88 به لبه پرتگاه بردند، همین مردم آن را در 9 دی حفظ کردند، بدون اینکه عضو دسته و گروهی باشند.
برخی دلخورشدگان از عملکرد مسئولان هم وقتی پای اصل انقلاب به میان آمد به حمایت برخاستند. جنگ، سیل و... را مردم اداره کردند؛ با آبرو و جان و مال و راهپیمایی و اردوی جهادی و خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان و زلزله‌زدگان و ساخت فیلم و تئاتر و مجسمه و نقاشی دیواری و نویسندگی و سخنرانی و...»
محمود کاظمی؛ کارشناس مسائل راهبردی می‌گوید:« هر طرف که نگاه می‌کنی پر است از خدمات مردمی که گمنام به انقلاب خدمت کرده‌اند چون آن را از آن خود می‌دانستند و هنوز هم می‌دانند اگر چه بسیار دلخورند. اگر جریانات ضد‌انقلاب‌‌‌ سوار موج آنان می‌شوند و القای ناامیدی می‌کنند به دلیل کم کاری‌های مدعیان طرفداری از انقلاب به ویژه در بخش رسانه‌ای و تبلیغات است.»
او می‌افزاید:« باید سخنان مردم را نه از سر رفع تکلیف و زینت المجالس بلکه از باب اینکه آنان حقداران اصلی‌اند شنید که راهکارهای گره گشا در حرف‌هایشان زیاد است.
اگر سالی 10 میلیون مسکن هم ساخته شود و 10 دوز واکسن هم جور شود تا نسبت خبر بد به خوب هفت به یک یا بدتر است، مردمِ بی‌دفاع مانده در برابر موج تبلیغات دشمن و ایادی‌اش، احساس بدی خواهند داشت.»
تبلیغات همیشگی
یکی از ایرادات کار رسانه‌ای در جهت تبیین خدمات انقلاب و عقب‌ماندگی‌های قبل از انقلاب، مناسبتی بودن آن و محدود شدن به 13 آبان و دهه فجر است.
جواد رشیدی؛ روزنامه نگار می‌گوید: «در سال‌های اخیر انتقادات به انقلاب در برابر گفتن خدمات، هفت به یک شده که به دلیل ضعف جبهه انقلاب در تبلیغات و مناسبتی شدن گفتن از انقلاب و دستاوردهای جمهوری اسلامی است. یا
13 آبان یا دهه فجر یا روز قدس است و دیگر هیچ. حال آنکه تاختن به انقلاب و تحریف وقایع آن، به امری روزمره و ساعتی و دقیقه‌ای تبدیل شده است.»
وی می‌افزاید: « بخشی از این تبلیغات و کار رسانه‌ای برعهده بدنه جبهه انقلاب با استفاده از فضای مجازی است. البته مدیران اینستاگرام و دیگر ظرفیت‌های فضای مجازی، مفاهیم انقلابی را حذف می‌کند که گرای آن بعضا از داخل داده شده است اما بدنه جبهه انقلاب باید بدانند که این یک جنگ است از نوع نرم و حوصله بسیار می‌خواهد و از جنگ با اسلحه سخت‌تر است.»
محسن بهرامی؛ روزنامه نگار می‌گوید: «در جنگ نرم؛ مجروحیت‌ها و جانبازی‌ها به شکل خستگی، ناامیدی و افسردگی نمایان می‌شود اما مثل رزمندگان جنگ سخت که مجروحیت‌های بدنی را درمان می‌کردند و زمین‌گیر نمی‌شدند و به رغم نیل به درجه جانبازی، به جبهه‌ها بازمی‌گشتند، باید مجروحیت‌های روحی- روانی ناشی از جنگ نرم را با کمک اهل فن، درمان کنند و دوباره به جبهه نبرد رسانه‌ای، هنری و تبلیغاتی بازگردند تا روزی که از دشمن قوی‌تر شویم. در آن زمان، دشمن از نبرد نرم دست برمی دارد.»
پاریس و شهرهای ما!
طاق پیروزی یا طاق نصرت؛ بنایی است در پاریس واقع در میدان شارل دوگل و در انتهای غربی خیابان شانزه لیزه این بنا به افتخار سربازانی ساخته شده که در طول تاریخ و به ویژه در دوران حکومت ناپلئون، جان خود را در راه فرانسه فدا کرده‌اند.
«شارل دوگل»؛ میدان مهمی در شرق پاریس است که نقطه اتصال ۱۲ خیابان از جمله شانزه لیزه است.
در دیوارهای داخلی و بر فراز این طاق نصرت، نام فرماندهان نیروهای فرانسوی در این جنگ‌ها نقش بسته است. در زیر این بنا نیز مقبره یکی از سربازان گمنام جنگ جهانی اول واقع شده است. در پایین و در ضلع شرقی این بنا (به سمت شانزه لیزه) آتشی به یاد سرباز گمنام همواره شعله‌ور است که هر بعدازظهر طی مراسمی خاص با گاز طبیعی، آتش آن را تجدید می‌کنند. این بنا، بزرگترین طاق نصرت موجود در جهان است. این دست نمادها در دیگر کشورها مخصوصا انقلاب کرده‌ها وجود دارد.
بهرام عطایی؛ کارشناس رسانه می‌گوید:«علاوه‌بر رسانه‌ها؛ خیابان‌ها و معابر همه شهرها و روستاها، به ویژه آنهایی که شان تاریخی دارد باید یادآور خدمات انقلاب و دفاع مقدس و خرابی‌های دوران پهلوی باشد. این کارها در طول 43 سال گذشته، انجام نشده است.
خیابان‌هایی چون انقلاب و آزادی در تهران، باید همیشه در خدمت چنین اموری باشد. جلوگیری از تغییر ظاهر خیابان‌های تاریخی؛ حداقل از پل کالج تا فرودگاه مهرآباد، حفظ هویت تاریخی این خیابان‌ها در کنار نصب بنر، بیلبورد، مجسمه و... از مهم‌ترین کارهایی است که باید صورت بگیرد. کاش آن ساختمان نیمه کاره که در روز ورود امام(ره)محل تجمع مردم بود، همان‌طور خاکی و نیمه کاره حفظ می‌شد تا
موزه شود.»
امید حقیقی؛ کارشناس ارتباطات و رسانه می‌گوید:
«روی دیوار نوشته‌های لانه جاسوسی را رنگ‌آمیزی کرده و چند در ساخته‌اند حال آنکه این مکان باید همان شکلی حفظ و به موزه زنده و مردمی جنایات آمریکا تبدیل شود و عکس‌های تسخیر لانه و جنایات آمریکا در طول 75 سال گذشته به ویژه از سال 32 به بعد به صورت بنر و بیلبورد، نمایش داده شود.»
او می‌افزاید:« در مقابل برتری‌های ایران بر آمریکا هم نشان داده شود در این سال‌ها. اصل کار فرهنگی همین است.
در این کارها باید از همه هنرمندان علاقه‌مند در حوزه عکاسی و مجسمه ‌سازی که نسبت به سینما و تلویزیون اصلا دیده نمی‌شوند استفاده شود تا کم کم به ساخت فیلم و سریال و تئاتر برسیم، از بدیهیات تفاوت‌های قبل و بعد انقلاب.»
چند نمونه تفاوت بدیهی
اگر چه در این گزارش، بر رویکرد پویا در برابر نگاه واکنشی تاکید می‌شود اما بد نیست، چند نمونه بدیهی از تفاوت قبل و بعد انقلاب برای پاسخ به شبهات، یادآوری شود.
برخی با مقایسه قیمت‌ها و بدون در نظر گرفتن قدرت خرید می‌گویند وضع نسبت به قبل از انقلاب بدتر شده است و جالب اینکه طرفداران انقلاب هم ساکتند یا کم کار. در حالی که باید شاخص‌ها را گفت.
بر اساس آمارهای مانده از دوران پهلوی، 70 درصد مردم ایران 33 میلیون نفری در روستاها زندگی می‌کردند که
90 درصد آنها یعنی 63 درصد جمعیت کشور از امکاناتی چون آب، برق، گاز، تلفن، جاده خاکی، مدرسه، درمانگاه بی‌بهره بودند و مردم با بیماری‌های ساده می‌مردند آن هم در خردسالی تا میانسالی؛ آن هم در کشوری با تولید شش میلیون بشکه نفت و حمایت مستکبران از حکومت وقت.
بر اساس آمارها که قابل رویت و لمس است؛ الان بیش از
90 درصد روستاها همه جور امکانات دارند اما دشمن معضلات چند روستا را چند برابر بزرگ‌تر نشان می‌دهد.
کارشناسان می‌گویند این روستائیان، بهتر است با هماهنگی بزرگان و اقناع خودشان به روستاهای بزرگتر منتقل شوند که در ماجرای خانه‌‌سازی برای محرومان این مسئله باید لحاظ شود.
بر اساس آمارهای به جا مانده از دوران پهلوی و مقایسه با شرایط فعلی، سال 54 در اوج درآمدهای نفتی دولت پهلوی با 30 میلیون جمعیت نان سنگک پنج ریال مزد کارگر روزی
60 ریال بود و می‌شد 12 نان سنگک خرید و الان با 85 میلیون نفر و سخت‌ترین فشارهای تحریمی، سنگک چهار هزار تومان و حقوق کارگر روزی 100 تا 140 هزار تومان است؛ معادل 25 تا 35 سنگک.
حلب روغن 29 تومان بود یعنی برابر با حقوق پنج روز کارگر اما الان 90 هزار تومان است یعنی کمتر از حقوق یک روز کارگر. حداقل حقوق کارمند 200 تومان معادل 20 دلار آزاد و الان 5.5 میلیون معادل نزدیک 200 دلار کف خیابان است.
پیکان 18 هزار تومان و معادل 90 ماه پایه حقوق کارمند بود و الان، پراید 150 میلیون معدل 30 ماه درآمد همین افراد است. تعداد دانشجویان و فارغ‌التحصیلان حدود 370 هزار نفر و معادل 1/1 درصد و الان مجموع دانشجو و فارغ‌التحصیل بیش از 16 میلیون معادل 19 درصد جمعیت است.
با سوادی 46 درصد با 33 میلیون نفر بود و الان بیش از 90 درصد با 85 میلیون نفر. سایر شاخص‌ها هم همین است. در برخی محله‌های جنوب شهر، مردم در جوی آب لباس می‌شستند و ماجرای حلبی آباد هم که خیلی تکرار
شده است.
ضرورت تکرار بر اساس مشترکات
محسن بهرامی؛ روزنامه نگار می‌گوید:«وقتی گفتن واقعیات مناسبتی باشد؛ جا برای تحریف کنندگان فراهم می‌شود. این جواب کسانی است که می‌گویند 43 سال گذشته و چه لزومی دارد از تفاوت‌ها با آن زمان بگوییم.
حالا معلوم می‌شود که گفتن کافی نیست بلکه باید به تصویر کشید. اگر سینما و ساخت فیلم گران است عکس و بیلبورد و بنر که گران نیست. یک عکس با شرح خدمت انجام‌شده‌ و سال آن مگر چقدر هزینه دارد؟!»
او بر پرهیز از تکرار بیش از حوصله مردم از یک طرف و تنوع در تبلیغات تاکید می‌کند و می‌افزاید:« عقبه انقلاب گفته و به تصویر کشیده شود.
امام خمینی(ره) به بزرگانی چون میرزای شیرازی، علمای صدر مشروطه و شهیدانی مثل میرزا کوچک خان جنگلی، شیخ محمد خیابانی و آیت‌الله مدرس اشاره کرده‌اند.»
اهداف و خدمات انقلاب بارها گفته شده است اما گویی باید جلوی چشم مردم باشد. برای شروع باید روی مشترکات انقلاب که همه قبول دارند تمرکز شود. زبان و بیان هم باید متناسب با خواست نسل جوان باشد که آن دوران را درک
نکرده‌اند.
فساد و سلطه‌پذیری حکومت پهلوی که ایران متمدن را به گواهی تاریخ، به زیر یوغ یک تازه به دوران رسیده بی‌اصل‌ونسب‌‌ و غاصب مثل آمریکا برد تا خودش را حفظ کند،
چیزی نیست که از آن بتوان گذشت. خاندان پهلوی، بدون رعایت شایسته‌سالاری و نظر مردم و به وسیله اجنبی روی کار آمدند، حال آنکه جمهوری اسلامی با رای مردم بر سر کار آمد و ماند و می‌تواند با رفع دلخوری‌ها، بالنده‌تر شود.