نسبت عقل و وحی
براساس تعالیم قرآن، هر چه که قلب سلیم با تعقل در مییابد، مطابق وحی است (روم، آیه 30)؛ اما هر چه که وحی بیان میکند، عقل ممکن است به سطح ادراکی آن نرسد؛ زیرا بسیاری از علوم و معارفی که از طریق وحی بیان میشود، بیرون از دایره فهم عقلی است که قلب به آن دسترسی دارد؛ از همین رو خدا بصراحت میفرماید: وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ؛ و شما را تعلیم به چیزی داد که نمیتوانستید بدانید.(بقره، آیات 151 و 239)
به عنوان نمونه بسیاری از احکام شریعت از اموری است که با تعقل قابل درک و فهم نیست؛ اینکه نماز را این گونه با شرایط و تعداد و اوقات خاص بخوانیم، با تعقل به دست نمیآید؛ همچنین کیفیت بهشت و دوزخ و عوالم آخرت و دیگر موضوعات عالم غیب، بیرون از دسترس فهم عقلی قلب است.
البته برخی گمان کردهاند که سخنی که وحی آورده یا موافق عقل است یا مخالف عقل و راه سومی نیست؛ لذا میگویند: اگر موافق عقل است که نیازی به وحی نیست و اگر مخالف عقل است، پس نمیتوان پذیرفت. در حالی که بسیاری از علوم و معارفی که وحی بیان کرده، بیرون از این دایره دو ضلعی است که ترسیم کردهاند؛ زیرا علوم و معارف وحیانی بخشی موافق عقل است و بخشی بیرون از دایره فهم عقل، نه مخالف عقل.
به سخن دیگر، موافق و مخالف از مصادیق عدم و ملکه است، نه از مصادیق وجود و عدم؛ یعنی از مصادیق نقیضین نیستند؛ که یا هست یا نیست؛ بلکه از مصادیق چیزهایی است که سومی نیز دارد؛ زیرا وقتی کسی چیزی را نمیداند، نه میتواند موافقت کند و نه مخالفت؛ بلکه میگوید: نمیدانم.
اخباری که وحی از عالم غیب میدهد؛ چون بیرون از دایره فهم تعقل قلبی است، انسان دارای قلب سلیم نمیتواند آن را انکار کند، بلکه درباره آن سکوت میکند؛ زیرا میداند که بیرون از دایره تعقل اوست. به عنوان نمونه اسرار آینده و اتفاقات و رخدادهایی که بعدها رخ میدهد، برای انسان چنین وضعیتی دارد که اثبات و نفی نمیکند.
به هر حال، نسبت وحی با عقل این گونه نیست که هر چه وحی بگوید عقل دسترسی داشته و بتواند در مقام قضاوت بنشیند و نفی و اثبات کرده و موافق و مخالف باشد، بلکه سکوت میکند. اسرار وحی در بسیاری موارد چنانکه قرآن میفرماید از علوم و معارفی است که بیرون از توان دانستن انسان از طریق عادی با تعقل و تفقه و مانند آن میباشد.
اما از آنجا که قلب سلیم معجزات پیامبران را میبیند و آن را بیرون از دایره عادی بشر مییابد، به اسرار وحیانی اعتنا میکند و آن را میپذیرد و بر اساس آن عمل میکند. قرآن خود به عنوان معجزه الهی از این خصوصیت برخوردار است و قلب سلیم در برابر اسرار و علوم و معارف وحیانی و غیبی آن سر تعظیم فرود میآورد و آن را میپذیرد و در مقام شک علمی و تردید عملی فرو نمیرود؛ از این روست که قلب سلیم به علوم و معارف قرآن نظر مثبت میکند و با آن موافقت مینماید نه مخالفت.
به عبارت دیگر، قلب سلیم در برابر وحی مطلقا تسلیم است؛ نه اینکه تنها علوم و معارفی را تصدیق کند که موافق عقل باشد، بلکه همه آنها را تایید میکند، چه آنکه موافق باشد و چه آنکه نتواند آن را بفهمد. پس نمیتواند بگوید: نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ و َنَکْفُرُ بِبَعْضٍ؛ برخی را ایمان میآوریم و برخی را نمیآوریم. (نساء، آیه 150)